کوچه قفلسازان معبری با عرض کم، اما طویل است. در این کوچه علاوه بر خانههای مسکونی، یک مسجد و یک مدرسه هم به چشم میخورد. نزدیکترین مجموعه فرهنگی نزدیک به کوچه قفلسازان، فرهنگخانه آیتاللهایروانی است که در کوچه حاج حسن واقع شده است.
کوچه «قفلسازان» هیاهوی خیابان مولوی را دور میزند و راهش را از شلوغی بده بستانهای این خیابان جدا میکند.
به گزارش همشهری آنلاین، این کوچه بعد از سالها همسایگی با بازار مولوی، هنوز دم به تله تجاری شدن نداده و خانههایش هنوز هممحل زندگی اهالی محله قناتآباد است؛ یکی از قدیمیترین کوچههای شهر که خیلی از ساکنان قدیمی آن هنوز پاسوزش هستند و آن را با سکونت در محلههای خوشنشین دور و نزدیک طاق نزدهاند. این گزارش قرار است دستتان را بگیرد و شما را مهمان این تکه از محدوده تهران قدیم کند.
صاحب اسم این کوچه، جایی در نزدیکی مسجد امام (ره) در بازار مغازه کوچک قفلسازی داشت. بعدها، اوایل دفاع مقدس وقتی پسرش «محمود» شهید شد اسم کوچه را «قفلسازان» گذاشتند. حاج «اکبر قفلسازان» برای اهالی محله بیشتر از اینکه قفلساز باشد «کلید ساز» بود؛ همسایهها را دوست داشت و پای درد دل آنها مینشست. اگرکاری از دستش برمیآمد دریغ نمیکرد و هوای همسایهها را داشت. محمود که شهید شد، ماندن در آن کوچه و در آن خانه کمی سخت شد. حاج آقا قفلسازان اسباب و اثاثیه را جمع کرد و از محله مولوی به جای دیگری رفت. «نورالله جاسبی» از قدیمیهای خیابان مولوی است.
او میگوید: «با دیدن نام قفلسازان بر سردر این کوچه همه فکر میکنند تعداد زیادی قفلساز در این کوچه زندگی میکرده. اما قفلسازان فامیلی پدر شهیدی بود که در این کوچه زندگی میکردند. مردمدار بود و حتی من که یک کوچه بالاتر زندگی میکردم روی همسایگی با او حساب میکردم و مشکلاتم را با او در میان میگذاشتم. اوایل دهه شصت بود که این خانواده از محله رفتند.»
«جعفر» آقا صبح به صبح ورودی کوچه قفلسازان را آب و جارو میکند. جعبههای میوه را از پستوی مغازه بیرون میآورد و پیش چشم میگذارد. مغازه سبزیفروشیاش در واقع همان حیاط خانه قدیمیاش است. با درهای چوبی و یکی، دو پله که به سمت پایین میرود. جعفر آقا بیش از سی سال است که در این کوچه زندگی میکند و تنها مغازه موجود در کوچه قفلسازان است. بوی خاک خیس خورده، کوچه نه چندان عریض را پر میکند. جعفر آقا میگوید: «بیشتر همسایههای این کوچه را میشناسم. ده سالی میشود که مدام اهالی کوچه عوض میشوند. خانوادهای از اینجا میرود و خانوادهای دیگر جایش را میگیرد. با این حال از اهالی قدیمی هنوز هم در این کوچه زندگی میکنند.»
مشتریهای همیشگی میوهفروشی جعفر آقا اهالی کوچه هستند. گاهی هم از کوچههای اطراف به این مغازه که در ابتدای کوچه قفلسازان واقع شده است سری میزنند. جعفر آقا میگوید: «خاطرههای زیادی با تک تک همسایههای این کوچه داریم و در غمها و شادیهای هم در کنار یکدیگر بودهایم. با رفتن همسایهها از این کوچه، خاطرهها هم یکی یکی در ذهن کمرنگ میشوند.»
خانهها در کوچه قفلسازان بافت متفاوتی دارند؛ از ساختمانهای امروزی و نوساز چند طبقه گرفته تا خانههایی که بیش از نیم قرن قدمت دارند در این کوچه دیده میشود. درختهای نارنج حیاط خانهای قدیمی به شانه دیوار بلند ساختمان نوساز همسایه تکیه داده است و این تصویر در طول کوچه چند بار تکرار میشود. «تاک»های پیچیده به داربستهای چوبی از سر دیوار به سمت کوچه آویزان شده و در خواب عمیق زمستانی فرو رفتهاند. هنوز بر سر شاخههای این تاکها، انگورهای یاقوتی به چشم میخورند که در انتظار چیده شدن خشکیدهاند.
«قربانعلی یارلو» چهل سالی میشود که ساکن کوچه قفلسازان است. او میگوید: «ساکنان این کوچه اغلب مشاغل آزاد دارند یا در بازار فروشنده یا مثل من آهنفروش هستند.» از خانههای قدیمی کوچه میگوید که مثل بیشتر خانههای موجود در منطقه لوکیشنی برای فیلمهای سینمایی و سریالهای مختلف بودهاند: «معروفترینش سریال آیینه عبرت بود که در یکی از خانههای این کوچه فیلمبرداری شد. سریال که شروع میشد همه با علاقه پای تلویزیون مینشستیم. آن سالها همه اهل کوچه از سریال حرف میزدند. این خانه هم به نام خانه تقی معروف شد.» خانهای با دری کوچک را نشان میدهد که گرد زمان فرسودهاش کرده و آن را از تک و تا انداخته است.
کوچههای «حاج حسن»، «باغ» و «مدیر قدمی» اسم کوچههایی است که یک سر آن به کوچه قفلسازان میرسد. یارلو میگوید: «حاج حسن از ساکنان قدیمی این کوچه بود. چهل سال پیش که من به این محله آمدم نام این کوچه «حاج حسن» بود. من او را ندیدم، اما از اهالی قدیمیتر شنیدم که معتمد محله بود و برکت این کوچه. حتی قبل از اینکه کوچهها نام رسمی پیدا کنند این کوچه به نام کوچه حاج حسن معروف بود.»
او به خانههای قدکشیده در کوچه باریک اشاره میکند و میگوید: «اینجا پر از باغهای انگور بود. برای همین هم اسم این کوچه «کوچه باغ» است. باغها تکه تکه شدند و به جای آن، خانهها را ساختند. هنوز هم در حیاط خیلی از خانههای این کوچه درختهای میوه یادگار باغهای قدیمی محله وجود دارد.»
کوچه قفلسازان معبری با عرض کم، اما طویل است. در این کوچه علاوه بر خانههای مسکونی، یک مسجد و یک مدرسه هم به چشم میخورد. نزدیکترین مجموعه فرهنگی نزدیک به کوچه قفلسازان، فرهنگخانه آیتاللهایروانی است که در کوچه حاج حسن واقع شده است.
خانهها که نونوار میشوند باید به احترام عابرانی که از کوچه رد میشوند کمی هم از جای قبلی خود عقبنشینی کنند. با وجود پهنای قابل قبول کوچه قفلسازان برای تردد خودرو، هنوز یک مشکل بزرگ در این کوچه قد علم کرده است؛ تیرهای چوبی چراغ برق قدیمی که درست در وسط کوچه سبز شدهاند و راه را برای تردد وسایل نقلیه سد کردهاند. اهالی کوچه قفلسازان هم از جای نامناسب تیرهای چراغ برق گله دارند و هم از چوبی بودن و پوسیده بودن آنها.
چند روزی میشود که اداره برق منطقه دست به کار شده تا این تیرهای برق نوستالژیک، اما نسبتاً مزاحم را سامان بدهد. تأسیسات برق کوچه قفلسازان هم بهزودی نونوار میشوند. یارلو از ساکنان قدیمی کوچه از زیاد شدن موشها و گربهها در حوالی کوچه هم گله دارد: «چند وقتی میشود تعداد موشها و گربههای این محله زیاد شده و آسایش ما را بر هم زده است. روزی نیست که لاشه موش مردهای را در گوشهای از کوچه پیدا نکنیم.» کوچه قفلسازان با همه داشتهها و نداشتههایش هنوز بوی زندگی میدهد و خانههای قدیمی و فرسوده آن هنوز کاربری انبار پیدا نکردهاند.