بر خلاف رویکرد تعاملی و ایجابی تهران، جمهوری آذربایجان با افزایش ضریب رویکرد تقابلی، بر آتش تنش علیه ایران دمیده است. به نظر میرسد صبر استراتژیک ایران نمیتواند همیشگی باشد. رویکرد تعاملجویانه، به هیچ عنوان نمیتواند در مقابل رویکرد تنشجویانه باکو کارایی داشته باشد. حالا از هر زمانی ضروریتر است که تهران رویکرد جدیدی را در تقابل با مخاصمهجوییهای باکو اتخاذ کند
فرارو- تهران میخواهد داستان را مدیریت کند، اما باکو هر بار گامی روبهجلوتر در مسیر «تنشزایی» بر میدارد. در ساعات ابتدایی صبح جمعه (۲۷ ژانویه / ۷ بهمن) مردی ۵۳ ساله، به نام یاسین حسینزاده، کلاشینکف در دست، به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران حملهور شد.
به گزارش فرارو، در جریان این اقدام که شواهد و قراین از انگیزه شخصی فرد متخاصم حکایت داشت، «اورخان عسگروف»، افسر امنیتی جمهوری آذربایجان کشته و دو مامور دیگر زخمی شدند. از همان لحظات ابتدایی رخداد، نهادهای سیاسی، امنیتی و قضایی ایران، به سرعت حادثه را در دستور بررسی قرار دادند. شفافسازیهای دقیقی از کلیت ماجرا نیز صورت گرفت. وزارت خارجه ایران نیز با برقراری تماس با دستگاه دیپلماسی آذربایجان، تلاشها را برای عدم تبدیل شدن رخداد به یک بحران دیپلماتیک آغاز کرد.
سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران نیز با برقراری تماس تلفنی با الهام علیاف، همتای آذری خود از بر ضرورت عدم سواستفاده از ماجرا تاکید کرد. بر خلاف رویکرد ایجابی تهران، در جبهه باکو ماجرا ۱۸۰ درجه متفاوت تحلیل شد. هجمه و موج بازخوانی منفی از حادثه هر روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد. ظاهرا این روند نیز قابل توقف نیست و ضرورت مدیریت مساله از سوی ایران بیش از گذشته احساس میشود.
بعد از وقوع حادثه حمله به سفارت جمهوری آذربایجان، در چند روز گذشته دولت جمهوری آذربایجان ۷ گام رو بهجلو را در مسیر تنشزایی با ایران برداشته است. هر یک از این گامها نشان میدهد که استراتژی باکو بر مدار ضدیت حداکثری با تهران قرار گرفته و حداقل در مقطع کنونی برنامهای برای تعامل مثبت وجود ندارد.
نخست؛ اصرار بر تروریستی خطاب کردن رخداد: از دقایق آغازین وقوع حمله به سفارت، مقامهای باکو از واژه معنادار «اقدام تروریستی» در توصیف رخداد بهره گرفتند. الهام علی اف، وزارت خارجه، اعضای پارلمان و تمامی رسانههای جمهوری آذربایجان بر تروریستی بودن حادثه تاکید کردند. در ادامه با وجود گفتگوهای انجام گرفته از سوی مسئولان ایرانی، همچنان این رویه ادامه دارد. به کار بردن لفظ «تروریستی» برای چنین رخدادی، توهین های معنادار، بلکه حکایت از کوبیدن باکو بر طبل تنش حداکثری با تهران است.
دوم؛ تخلیه شبانه سفارت: خلف خلفاف، معاون وزیر خارجه جمهوری آذربایجان، در ۳۰ ژانویه / ۱۰ بهمن، از «تعلیق فعالیت سفارت در تهران، ضمن ادامه فعالیت کنسولگری آذربایجان در تبریز» خبر داد. این اظهارات در شرایطی بود که شب قبل (۹ بهمن) فیلمهایی از تخلیه شبانه سفارت جمهوری آذربایجان در تهران نیز منتشر شده بود. همزمان با این اقدام، وزارت خارجه باکو، در بیانیهای اعلام کرد: «از ایران انتظار داریم این حادثه تروریستی را بهصورت شفاف بررسی کرده و «سازماندهندگان» این عملیات تروریستی را معرفی و در دادگاهی عادلانه و شفاف محاکمه کند»
سوم؛ فراخوان برای بازگشت اتباع از ایران: گام بعدی باکو در دمیدن بر آتش تنش با تهران، صدور بیانیه برای بازگشت اتباع خود از ایران بود. وزارت خارجه جمهوری آذربایجان در ۳۱ ژانیوه (۱۱ یهمن) طی بیانیهای، در مقام توصیه به شهروندان دارای تابعیت این کشور از خودداری از سفر به ایران، به دو دلیل اشاره کرد: «وضعیت بیثبات ایران» و «حمله تروریستی» صورت گرفته به هیئت دیپلماتیک آذربایجان در ایران. این بیانیه ضمن هشدار به اینکه بهتر است سفرهای غیرضروری در چنین شرایطی انجام نشود، از اتباع خود که فعلا در ایران هستند، خواست محتاط باشند و تدابیر امنیتی و ایمنی را رعایت کنند.
چهارم؛ رفتار توهینآمیز به دژبانان ارتش در تشییع جسد افسر امنیتی آذربایجانی: دیگر گام تنشزای باکو، در ماجرای تشییع جسد افسر امنیتی کشته شده آذری، همراه با دو زخمی اهل این کشور اتفاق افتاد. ماجرا از این قرار بود دولت جمهوری آذربایجان به منظور انتقال جسد «اورخان عسگروف» و انتقال دیگر کارمندان سفارت به آذربایجان، هواپیمایی به تهران فرستاد. در حالی که نیروهای دژبان ارتش درحال حمل جسد کارمند سفارت جمهوری آذربایجان بودند، نیروهای اعزامی این کشور برای تحویل گرفتن تابوت، رفتاری توهینآمیز را با دژبانان ایرانی داشتند. حتی در یکی از موارد، دژبان ارتش هل داده میشود! انتشار ویدئو این رخداد، موجی از واکنشهای شدیداللحن کاربران ایرانی را به همراه داشت.
پنجم؛ هجمه رسانهای و تبلیغاتی بزرگ علیه تهران: همزمان با تمامی گامهای مذکور، در چند روز گذشته هجمه رسانهای و تبلیغاتی ضدایرانی رد کشور جمهوری آذربایجان رد سطحی گسترده در جریان بوده است. مهمترین نمود آن در اظهارات، الله شوکور پاشازاده، آخوند درباری الهام علی اف قابل مشاهده است که در ادعاهایی واهی از اسارت آذریها در استارت فارسها سخن میگوید. حجم هجمه رسانهای به اندازهای بود که حتی سایت رسمی سرویس امنیت دولتی آذربایجان، در نقد رویه در پیش گرفته شده از سوی رسانهها زبان به انتقاد این سرویس به سازمانهای رسانهای این کشور در مورد غیرقابل قبول بودن انتشار اطلاعات درباره این حادثه بدون مراجعه به مقامات دولتی هشدار داده است.
ششم؛ عملیات ضد شبکه جاسوسی ایران: در اقدامی عجیب، نیروهای امنیتی جمهوری آذربایجان در ۳۱ ژانویه ۲۰۲۳ (۱۱ بهمن ۱۴۰۱) از آغاز عملیاتی تحت عنوان «ضد شبکه جاسوسی ایران» خبر دادند. بر اساس ادعای وزارت کشور جمهوری آذربایجان، این عملیات گسترده در شهر باکو و دیگر شهرهای این کشور ادامه دارد. پلیس جمهوری آذربایجان مدعی است که در چارچوب این عملیات مراکز یک شبکه تلویزیونی و یک خبرگزاری هم بازرسی شده است. منابع وزارت کشور جمهوری آذربایجان مدعی اند که تا کنون ۷ نفر طی عملیات پلیس بازداشت و تحویل دادگاه شده اند.
هفتم؛ شکایت از ایران به سازمانهای بینالمللی!: واپسین تحرک تنشزای جمهوری آذربایجان علیه ایران تا لحظه تنظیم نوشتار حاضر، شکایت این کشور از ایران در مجامع بینالمللی بوده است. امروز (اول فوریه / ۱۲ بهمن) وزارت خارجه جمهوری آذربایجان طی بیانیهای، اعلام کرد که در ۲۷ ژانویه اسنادی حاوی درخواستهایی برای محکومیت بینالمللی حمله تروریستی به سفارت جمهوری آذربایجان در جمهوری اسلامی ایران، شناسایی و مجازات سریع سازماندهندگان و عاملان این اقدام تروریستی و همچنین تحقق تعهدات ناشی از کنوانسیون وین در مورد روابط دیپلماتیک، برای تصویب به سازمانها و پلتفرمهای بین المللی مربوطه ارائه شد.
باکو مدعی شده که ایران تلاش کرده تا از افشای گسترده این حمله تروریستی در سطح بین المللی در سازمانهای بین المللی که عضو آن است و تصمیمات بر اساس اجماع است، جلوگیری کند. در این بیانیه چنین ادعا شده که ایران برای حمایت از جایگاه خود در سازمانهای مذکور از کشورهای متعددی درخواست کرده، اما از میان ۱۲۰ کشور غیرمتعهد، تنها سوریه و هند از موضع ایران حمایت کردند...
در چرایی گامهای روبهجلوی علیاف و دولت باکو در مسیر افزایش تنش با ایران، اساس مساله را باید به طرح رویاپردازانه ایجاد دالان «زنگزور-لاچین» ارجاع داد. گرانیگاهِ شروع تنشهای اخیر را میبایست به درگیریهای میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان شهریور ماه امسال ارجاع دارد. یعنی زمانی که مشخص شد که این بار بر خلاف سال ۲۰۲۰ کانون تمرکز حملات جدید باکو منطقه قره باغ کوهستانی نبوده بلکه جنوب خاک ارمنستان کانون تمرکز قرار گرفته است. یعنی محلی که مرز باقیمانده ارمنستان با ایران را شامل میشود.
بعد از این حملات بود که تمامی نگاهها به سوی هدفگذاری الهام علیاف برای اجرایی کردن طرح "دالان بینالمللی تورانی" با حمایت ترکیه و اسرائیل جلب شد. برای ایران آشکار شد، باکو قصد داشت و دارد با همراهی متحدان خود دالان «زنگزور- لاچین» یعنی شاهراه ارتباطی برای پیوند آسیا و اروپا را کنترل کند.
منطقه زنگزور در شرق ارمنستان و در محدوده استان «سیونیک» یعنی کانون حملات جدید ارتش آذربایجان قرار دارد. اساسا سیونیک از شرق توسط جمهوری آذربایجان و از غرب توسط نخجوان احاطه شده است و فقط مرز ۴۴ کیلومتری از جنوب با جمهوری اسلامی ایران دارد. این منطقه نه تنها برای باکو و ایروان بلکه برای ایران دارای اهمیت استراتژیک ویژه است.
در صورت کنترل باکو بر این استان، عملا بخشی از راه ارتباطی ایران با ارمنستان و به تبع آن ارواسیا و اروپا در اختیار آذربایجان و متحداناش قرار میگیرد. این مسیر محل سالانه میلیونها دلار تجارت خارجی ایران با همسایگان و حتی کشورهای اروپایی است. اساسا کنترل باکو بر استان سیونیک میتواند به کانون برای حضور نظامی اسرائیل در مرز شمالی ایران در منطقه زنگزور تبدیل شود. کنترل این منطقه موجب خواهد شد که آنکارا و باکو دست بالا را در زمینه انرژی و ترانزیتی نسبت به تهران داشته باشند.
هدفگذاری علیاف برای ایجاد این کریدور، به سرعت زنگهای خطر را برای ایران به صدا در آورد. تهران به تکاپو افتاد تا مانع اجرایی شدن این نقشه شوم در مرزهای شمالی خود با ارمنستان شود. واکنش ایران به نقشه تحریکآمیز الهام علیاف از هشدارهای دیپلماتیک، تا برگزاری رزمایش و تقویت مناسبات با ارمنستان را شامل شد که البته همین امر، موجبات افزایش حملات لفظی علیاف علیه تهران را به همراه داشت.
رئیسجمهور آذربایجان، در چندین نوبت ادعاهای بیاساس و بهشدت ضد امنیت ملی ایران را در چند ماه گذشته مطرح کرد. اکنون نیز به نظر میرسد قصد دارد از ماجرای حمله به سفارت به عنوان ابزاری برای تضعیف موضع ایران در قبال طرح رویاپردازنه خود بهره بگیرد.
در چند وقت اخیر، استراتژی سیاست خارجی ایران در قبال تنشافروزیهای باکو دو محور اساسی داشته است: «مدیریت تعاملی بحران» و «صبر استراتژیک». در ماجرای اخیر حمله یک فرد با انگیزه شخصی به سفارت، دستگاه دیپلماسی ایرانی رویکرد تعامل و مدیریت ایجابی بحران را در پیش گرفت. هدف غایی تهران این بوده که رخدادی که عامل آن یک انگیزه فردی بوده، به زمینهای برای بحران سیاسی و دیپلماتیک میان دو طرف تبدیل نشود.
بر خلاف رویکرد تعاملی و ایجابی تهران، جمهوری آذربایجان با افزایش ضریب رویکرد تقابلی، بر آتش تنش علیه ایران دمیده است. به نظر میرسد صبر استراتژیک ایران نمیتواند همیشگی باشد. رویکرد تعاملجویانه، به هیچ عنوان نمیتواند در مقابل رویکرد تنشجویانه باکو کارایی داشته باشد. حالا از هر زمانی ضروریتر است که تهران رویکرد جدیدی را در تقابل با مخاصمهجوییهای باکو اتخاذ کند.
زنده باد ایران