به نظر میرسد ضرغامی مواضع و اقداماتش را هدفمند انتخاب میکند و با این اقدامات تندروها را در موضع تدافعی قرار میدهد؛ به عبارت دیگر به آنها فرصت کنش نمیدهد و در جایگاه واکنشی قرارشان میدهد. گویا او بنا دارد با چنین حرکاتی انرژی محافظهکاران تندرو را تخلیه کند و به نوعی ضربهگیر دولت برابر انتقادات احتمالی این طیف باشد.
اعتماد نوشت: دستفرمانش، دستفرمان محمود احمدینژاد در ۴ سال دوم است؛ از دل محافظهکاران برآمده ولی اقداماتی میکند که نوک تیز پیکان انتقادات همین طیف را به سمت خودش هدایت میکند.
عزتالله ضرغامی وزیر میراث فرهنگی دولت رییسی، معلوم نیست میخواهد به اپوزیسیون محافظهکاران تندرو تبدیل شود یا میخواهد جادهصافکن برای تغییراتی باشد که برخی از آن سخن میگویند؛ هر نیتی که داشته باشد، محافظهکاران سنتی و تندرو را علیه خودش شورانده است.
ضرغامی اخیرا مواضعی میگیرد و اقداماتی انجام میدهد که اکثر محافظهکاران را مجبور به حمله به خودش میکند. آخرین اقدامی که او انجام داده و با حملات تندروهای محافظهکار روبرو شده، مربوط میشود به حضورش در یک کنسرت. آنها حتی رفتارهای وزیر دولت محافظهکار منسوب به خودشان را هم نمیپسندند؛ تقریبا همان واکنشی را دارند که به علی جنتی وزیر ارشاد دولت روحانی داشتند، اما خب حملات به جنتی بسیار تندتر بود و با دامنه گستردهتر. البته الان حملات محافظهکاران با نسبت رییسجمهوری مستقر تنظیم میشود؛ هرچه باشد آن زمان روحانی بود و الان رییسی؛ باید یک فرقی داشته باشند.
روزنامه همشهری که با شهردار شدن زاکانی پایگاه روزنامهنگاران محافظهکار و بعضا تندرو شده، چند روز پیش حملات تندی به ضرغامی کرد: «یکی از وزرای محترم دولت که اخیرا در کنسرت و مجلس آوازخوانی زنان شرکت کرده بود، احتمالا با هدف جذب قشر خاکستری جامعه میگوید: باید فضای فرهنگی کشور را باز کرد و در پاسخ به منتقدان نیز ادامه میدهد اگر تحریک میشوید، نبینید. این تلقی آقای وزیر که تصور میکند برای نزدیک شدن به مردم باید از اصول خود کوتاه بیاییم عجیب خطای فاحشی است.»
نویسنده که از محافظهکاران تندرو محسوب میشود و مدیرعامل همشهری است، در بخش یادداشت، به وضوح و صراحت حرکت پشت سر مردم را نفی و نهی میکند و آن را مذموم میداند: «راه نزدیک شدن به مردم پشت سر مردم حرکت کردن نیست، محبت کردن و رابطه صمیمانه با آنهاست. راه نزدیکی به مردم کوتاه آمدن از دین خدا و حرف نزدن از انقلابیگری نیست، راهش صداقت است.»، اما ضرغامی در یادداشتی به این حملات پاسخ داد: «همخوانی اشعار آیینی با محتوای متعالی، چه در نمایشگاه دستاوردهای بانوان دولت و چه دختران جوان بسیجی در میدان پاستور، حتم کار خوبی است». او از «هرکس تحریک میشود نگاه نکند» هم دفاع کرد و آن را «مرّ صریح دستورات شرعی و موضع امام خمینی» دانست.
اما بخش اصلی پاتک ضرغامی به تک همشهری، اینجا بود که نوشت: «اداره حکومت باید با نگاه «اضعف مامومین» باشد. برخی سختگیریهای حداکثری را برای زندگی شخصی خودمان حفظ کنیم؛ سختگیری به مردم، نتیجهاش همین است که میبینید! راهی جز گفتگو نداریم. به جای سلیقههای شخصی، فقط بر اساس آنچه شرع مقدس میگوید، عمل کنیم. مردم را نسبت به دین خدا بدبین نکنیم».
تقابل درونگروهی محافظهکاران از زمان روی کار آمدن دولت رییسی، پررنگتر شده است. آنها دیگر هیچ نیروی مخالف و منتقدی را در سطح نخست و حتی سطح دوم قدرت نمیبینند و در این شرایط فرصت را برای تسویهحسابها غنیمت دیدهاند.
هرکدام میخواهند سهم بیشتری از کیک قدرت داشته باشند؛ کیکی که در عدم حضور رقبا دستیابی به آن راحتتر و در عین حال سختتر شده است. راحتتر، چون رقیبی خارج از اردوگاه محافظهکاران ندارند و سختتر، چون طیف محافظهکاران، شاخههای زیادی دارد و همین امر سهم بردن از کیک قدرت را سختتر و رقابتیتر میکند؛ سنتی، میانهرو، هواداران لاریجانی، هواداران قالیباف یا همان نواصولگرایان، پایداریچیها و طیفهای جدیدی که از پایداریچیها تندروتر هستند.
به نظر میرسد ضرغامی مواضع و اقداماتش را هدفمند انتخاب میکند و با این اقدامات تندروها را در موضع تدافعی قرار میدهد؛ به عبارت دیگر به آنها فرصت کنش نمیدهد و در جایگاه واکنشی قرارشان میدهد. گویا او بنا دارد با چنین حرکاتی انرژی محافظهکاران تندرو را تخلیه کند و به نوعی ضربهگیر دولت برابر انتقادات احتمالی این طیف باشد.
البته که محافظهکاران به صورت یکپارچه و با تمام قوا از دولت رییسی حمایت میکنند ولی دولت بعضا بنا بر شرایط، مجبور به اقداماتی میشود که نه باب میل خودش هست و نه هواداران محافظهکارش، اما برای جلوگیری از بالا گرفتن این انتقادات ضرغامی خودش را جلو انداخته است.
در عین حال، نظری هم وجود دارد که معتقد است او قصد دارد با این مواضع طیف به قول خودش خاکستری را جذب کند و دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری مقابل رییس فعلیاش بایستد؛ البته اگر رییس فعلی برنامهای برای حضور در انتخابات را دوباره داشته باشد. این تحلیل آخر، میان محافظهکاران طرفدار زیادی دارد؛ آنقدر که همین چند روز پیش، ضرغامی مجبور شد حضور در انتخابات ریاستجمهوری آینده را رد کند: «در مورد انتخابات بدانید که اجمالا ریاستجمهوری در ایران دو دورهای است؛ در سال ۱۴۰۸ من هفتاد سال دارم و مناسب این مسوولیت نیستم. نه شورای نگهبان صلاحیت من را احراز میکند و نه دیگر علاقهای به قضاوت آنان در مورد خودم دارم.» البته که این سخنان ضرغامی هوشمندانه بیان شده و او درباره انتخابات ۱۴۰۴ صحبتی نکرده و درباره انتخابات ۱۴۰۸ صحبت کرده است.
«علاقه نداشتن به قضاوت آنها»، کنایهای است به ردصلاحیتش در جریان انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰؛ آوردگاهی که برخی محافظهکاران ردصلاحیت شدند و برخی دیگر که تایید صلاحیت ماندند و در طول مدت تبلیغات انتخاباتی، به حمایت از ابراهیم رییسی پرداختند. برخی هم پیش از ردصلاحیتشان «انصراف» دادند و روغن ریخته رد صلاحیتشان را نذر حمایت از رییسی کردند! اما محافظهکارانی هم مانند علی لاریجانی بودند که رد صلاحیت شدند تا ابراهیم رییسی خیالش راحت باشد که حریفی قوی ندارد و هنگام پاسخ دادن استرسی نشود؛ مانند آنچه سال ۹۶، حسن روحانی و اسحاق جهانگیری بر سر او آوردند! ضرغامی جزو دسته اول بود؛ یعنی انصراف نداد و ماند تا ردصلاحیتش را ابلاغ و اعلام کنند.
شاید هم او بخواهد با معماری چهرهای متفاوت از خود، همسو با نظرات جامعه جلوه کند. ضرغامی همواره در طول دوران مدیریتش بر صدا و سیما سعی داشته که در کلام خود را متفاوت نشان دهد و سعی داشت به عنوان چهرهای متمایز با سایر مدیران شناخته شود. شاید الان هم همینطور باشد.
حملات سریالی به ضرغامی از سوی محافظهکاران تندرو، از چند ماه پیش آغاز شد؛ زمانی که دعواهای ضرغامی با ستاد امر به معروف و نهی از منکر به رسانه کشیده شد.
ماجرا از آنجا شروع شد که محافظهکاران تندرو، انتقادهای زیادی از وزارت میراث فرهنگی کردند؛ بابت آنچه عدم رعایت «عفاف و حجاب» در اماکن گردشگری میخواندند. این انتقادات حتی در قالب کمپینهای «درخواست مردمی» در یکی از خبرگزاری تندرو مطرح میشد.
اوایل تابستان که کار ستاد امر به معروف و نهی از منکر رونق میگیرد، سخنگوی این ستاد در سخنانی از «وزارت گردشگری و میراث فرهنگی برای عدم اهتمام جدی در جهت توسعه امر به معروف در جامعه» گلایه کرد.
ضرغامی آنچنان که ستادیها میخواستند، به این گلایهها توجه نکرد. اما آنها دست برنداشتند؛ در اواخر تابستان گرما در حال افول بود و رونق کار ستاد هم مانند آن؛ همان موقعها بود که دوباره یک تقابل میان مجموعه وزارت میراث و ستاد امر به معروف شکل گرفت.
یک خبرگزاری محافظهکار که اتفاقا در دسته تندروها هم قرار میگیرد، در گزارشی به بررسی آنچه «شرایط نامطلوب حجاب در اماکن گردشگری» خواند، پرداخت و با دو مقام از ستاد و وزارتخانه گفتگو کرد.
این گزارش را میتوان آتشتهیه دعوای لفظی میان وزارت میراث و ستاد امر به معروف دانست. در این گزارش آمده بود «گلایهها از وزارت گردشگری بالاست و آنچه مشاهده میشود، شرایط نامطلوب حجاب در اماکن گردشگری کشور است. چه اماکن تحت نظر وزارتخانه و چه بوستانها و مراکز تفریحی، شرایط مطلوبی ندارند و بدحجابی و بیحجابی در این اماکن زیاد مشاهده میشود.»
سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر باز هم بابت «عدم اقدام در موضوع قانون عفاف و حجاب و همچنین عدم همکاری مطلوبی با ستاد از این وزارتخانه «گلایه» کرد. علی خانمحمدی، همان موضعی را گرفت که آن خبرگزاری نوشته بود: «اگر گشتی در اماکن گردشگری بزنید، درمییابید که وضع اماکن گردشگری وخیم است و بدحجابی و بیحجابی در این اماکن بسیار مشاهده میشود و کاملا مشخص است که هیچ برنامهای برای مقابله با آن وجود ندارد.»
علی دارابی از مدیران ضرغامی در زمان ریاستش بر صدا و سیما که در وزارت میراث فرهنگی قائممقام آنجا شده، به ستاد امر به معروف تاخت که «دوستان ستاد بدون اطلاع درباره برنامههای ما نقد میکنند وای کاش قبل از این صحبتها از ما درباره اقدامات سوال میکردند.»
پس از این اظهارات، دعوای ستاد و وزارت میراث دوباره اوج گرفت. معاون دستگاه حاکمیتی ستاد امر به معروف و نهی از منکر مدعی شد که رییسی در جلسه هیات دولت به وزیر گردشگری تذکر داده است.
اما تنها چند روز پس از این تقابل و کمپینها برای حجاب، مهسا امینی دختر ۲۲ ساله که در تهران میهمان بود، از سوی گشت ارشاد بازداشت شد و در زمان حضورش در مقر پلیس امنیت اخلاقی درگذشت. این موضوع باعث شد تا اعتراضات گستردهای به روند منتهی به جانباختن مهسا امینی در کشور آغاز شود؛ اعتراضاتی که بنا به اعلام رسمی شورای امنیت کشور ۲۰۰ کشته بر جای گذاشت.
در همان روزهای اعتراضات مردمی، ضرغامی هم زمان را برای حمله به ستاد امر به معروف مناسب دید و در توییتی نوشت: «مدتی پیش در مورد ستاد امر به معروف توییتی زدم و مورد گله قرار گرفتم که چرا این نهاد مقدس را تضعیف میکنم؟ امروز که ظاهرا همه آن دوستان به همین نتیجه رسیدهاند، میگم: باباجون مردم اگر نخوان امر به معروف بشن باید کیو ببینن؟»
این توییت مانند بنزینی بر آتش خشم محافظهکاران بود؛ آنها که به اندازه کافی از اعتراضات مردم خشمگین بودند، تحمل یک اپوزیسیون از درون دولت انقلابی را نداشتند. محافظهکاران حاضر در مجلس، نطقهای آتشینی کردند و ضرغامی را با تندترین واژگان مورد حمله قرار دادند و تهدید به استیضاحش کردند. محمدتقی نقدعلی نماینده خمینیشهر در تذکری خطاب به رییسی گفت که «به این وزیر بگویید به حوزه کاری خودش همچون میراث فرهنگی رسیدگی کند نه اینکه شب و روز مشغول توییتبازی باشد آنهم توییتهایی که مربوط به حوزه کاری خودش نیست.» او خطاب به ضرغامی هم گفت «با این وضعیت کمکم به «جوک و جفنگ» میافتید... سه سال دیگر زمان انتخابات ریاستجمهوری دوره چهاردهم است پس برخی از آقایان این کارها را انجام ندهند.»
عباس مقتدایی نماینده اصفهان هم در اظهاراتی گفت که «استیضاح وزیر میراث فرهنگی را مدتهاست رقم زدهایم؛ آقای وزیر میراث فرهنگی به جای طرح حرفهایی که در حیطه کاریاش نیست باید کار کند؛ از هیاترییسه تقاضا دارم این موضوع را پیگیری کند.»
پس از حملات برخی نمایندگان، ضرغامی در یادداشتی درباره اظهاراتش توضیح داد و البته بر همان مواضع خود تاکید کرد: «متاسفانه برخی از دوستان بدون توجه به صراحت من در توییت اول، صرفا براساس جمله کنایه و مطایبه توییت دوم که کاملا روشن و قابل درک است، برداشت ناقصی از موضوع داشتهاند که قابل احترام است. وظیفه میدانم در مقابل فتنهها و کژیها با روش خاص خودم در فضای مجازی نقشآفرینی موثر داشته باشم.»
نیمه آبانماه او در دانشگاه شریف حاضر شد و به پرسش دانشجویان پاسخ داد؛ همان روزهایی که اعتراضات مردم همچنان در خیابان و دانشگاهها ادامه داشت. «برخی روشهای ما غلط است، اصلاحات از موضع قدرت است، ما را نترسانند از اینکه اگر از حدی عقب بروید، نظام نابود میشود، نظام کجا نابود میشود، شما نابود میشوید. تعداد دختران کم سن و سال که حجاب ندارند زیاد شده، آیا نظام و انقلاب از میان رفت؟! اینها که این حرفها را میگویند، آدمهای اصولا ترسو و محافظهکارند. در خیابان تعدادی از خانمها و دختران ما بیحجاب شدهاند. آیا به زور میتوانیم حجاب سر آنها کنیم»؛ این سخنان ضرغامی باز هم محافظهکاران را خشمگین کرد؛ آنهایی که از وضعیت آن زمان به قدر کافی خشم داشتند، باز هم در میانه اعتراضات باید سخنان ضرغامی را هم میشنیدند؛ وبسایت رجانیوز نزدیک به جبهه پایداری در یادداشتی به تندی از ضرغامی انتقاد کرد.
این وبسایت اظهارات ضرغامی را نه بابت «گفتمان» او قلمداد کرد و نه مرتبط با معترضان در خیابانها یا به قول رجانیوز، «شورشیان». تحلیل وبسایت منتسب به تندروترین محافظهکاران از اظهارات ضرغامی این بود که او از «اتفاقات رخداده در سالهای ۹۶ و ۱۴۰۰ کینه به دل گرفته و آن را به مثابه ترمزی در مسیر رویاپردازی خود میداند.» احتمالا منظور رجانیوز عدم حضور ضرغامی در انتخابات ریاستجمهوری این دو سال باشد.
این وبسایت تندرو «استراتژی مورد وثوق» افرادی، چون ضرغامی پیرامون اعتراضات یا به قول نویسنده «اتفاقات اخیر و شورش اقلیت متوحش» را در جهت «وقیحتر شدن این جماعت متوهم» دانست که «بلاشک در آینده زمینهساز اتفاقات و شورشهای دیگر نیز خواهد بود.»
این یادداشت ضرغامی را جزو کسانی دانست که «با نرمالیزاسیون مماشات صورتگرفته در قبال شورشیان و ایضا مطالبه بیجای اصلاحات، خواهان این هستند که کشور را در این دامی که پهن شده انداخته و شورشهای جدیدی را به کشور تحمیل کنند.»
رجانیوز باز هم به بدنه خاکستری اشاره داشت: «این افراد در آرزوی دیرینه خود سعی دارند در مقاطع مختلف با اظهارات اینچنینی به قول خودشان بدنه خاکستری جامعه را جذب کرده و ایشان را در دامان انقلاب حفظ کنند... اصلا هم اهمیتی ندارد که در این مسیر و در آینده چه بلایی بر سر کشور خواهد آمد. فرقی هم ندارد شومنی، چون ضرغامی باشد یا تکنوکراتی، چون...».
هرچند ناظران معتقدند در جریان انتخابات پر حاشیه ۱۳۸۸، صدا و سیما به ریاست عزتالله ضرغامی به سمت محمود احمدینژاد غش کرده بود، اما خود ضرغامی چنین اعتقادی ندارد و از عملکرد خود و سازمانش در آن دوره دفاع میکند: «از نظر بنده عملکرد رسانه ملی در فتنه ۸۸ یکی از قلههای خوب کارنامه صدا و سیما در آن زمان است. کارنامه صداوسیما خیلی خوب است.» او مصادیقی که به آن افتخار میکند را هم گفته: «اتفاقاتی که در عصر عاشورای ۸۸ اتفاق افتاد و پخش آن توسط صداوسیما از کارهای خیلی خوبی بود که انجام شد.»
از دیگر اتفاقاتی که در دوران ریاست ضرغامی بر جامجم رخ داد، پخش اعترافات تلویزیونی از افراد سرشناس بازداشتشده در جریان انتخابات ۸۸ بود. البته که این موضوع یک سنت در تاریخ صدا و سیما بوده، اما ضرغامی هم پایبند به این سنت ماند.
او که سابقه عضویت در سپاه پاسداران را هم دارد، پس از انتخابات ۱۳۹۲، چندین مرتبه با دولت روحانی رودررو و حتی یک بار مانع از پخش گفتوگوی تلویزیونی حسن روحانی از تلویزیون شد. یا در زمان مذاکرات هستهای که از سال ۱۳۹۲ آغاز شد و تا ۱۳۹۳ که او همچنان رییس سازمان بود، حملات تندی از سوی صداوسیما به مذاکرات صورت میگرفت.
تحلیل رجانیوز، حملات نمایندگان، واکنشهای ستاد امر به معروف و سایر نشانهها از سوی محافظهکاران و به خصوص شاخه تندروی این طیف، نشان میدهد آنها که اتفاقا نفوذ بالایی در قدرت دارند، برابر تغییر و اصلاح، اینرسی و مقاومت شدیدی دارند. آنها حتی تحمل مطرح کردن کوچکترین موضوعی برای تغییر ندارند؛ حتی اگر یک محافظهکار و خودی مانند عزتالله ضرغامی باشد؛ کسی که خدمات زیادی به این طیف ارایه کرده است.