دو موضوع اساسی موجبات تنش میان ایران و اتحادیه اروپا را فراهم آورده است. نخست اعتراضات داخلی ایران و دوم همکاریهای تسلیحاتی میان ایران و روسیه. از سوی دیگر عامل سومی نیز در این میان وجود دارد که زمینه را برای تشدید تنش فراهم کرده است و آن به نتیجه نرسیدن احیای توافق برجام است.
۳۰ سال از تأسیس اتحادیه اروپا میگذرد و در تمام این ۳۰ سال رابطه ایران و این اتحادیه، بین عشق و نفرت در نوسان بوده است.
به گزارش هم میهن، از فراخواندن سفیران کشورهای اروپایی از تهران در ابتدای سال ۱۳۷۶ تا بازگشت همه آنان چندماه بعد، پس از ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی؛ از دیدار دوم بهمن ۱۳۸۱ کمال خرازی با رئیس پارلمان اروپا و سخنرانی در کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه تا تنش سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ بر سر پرونده هستهای؛ و از سفر مارتین شولتز، رئیس پارلمان اروپا در آبان ۱۳۹۴ به ایران و سفر موگرینی بههمراه هفت کمیسیونر دیگر اتحادیه اروپا در فروردین ۱۳۹۵ تا تنش کنونی میان ایران و اعضای این اتحادیه، فاصلههای اندکی است که فرازونشیب روابط را نشان میدهد و در تمام این سالها خاویر سولانا و کاترین اشتون و فدریکو موگرینی و اکنون جوزپ بورل، نامهای آشنایی برای ایرانیها بودهاند؛ گاهی به نیکی و اکثراً به دشمنی و هشدار.
اما راز این ارتباط پرفرازونشیب چیست؟ بهنظر میرسد رابطه نداشته تهران و واشنگتن عامل این فراز و فرود باشد. اروپا میان دعوای ایران و آمریکا گرفتار شده است.
روابط اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران فرازونشیبهای بسیاری داشته است. اروپا بهدنبال ایجاد نظام چندجانبهگرا در جهان است و لذا جایگاه ژئواستراتژیک ایران و نفوذ سیاسی و فرهنگی در منطقه و همینطور انرژی، ایجادکننده روابط مثبت طرفین است. اهمیت ژئوپلیتیکی اقتصادی ایران در دسترسی به بازارهای داخلی و تأمین انرژی اروپا، نقش آن در تأمین امنیت خلیجفارس، روند صلح خاورمیانه و نفوذ سیاسی در منطقه و ایفای نقش مهم در برقراری صلح و ثبات در افغانستان و عراق، نفوذ در آسیای مرکزی و قفقاز از جمله مؤلفههایی هستند که جایگاه ایران را نزد اتحادیه اروپا ارتقا میدهد.
بااینحال طی این سالها مسائل اساسی مانند پرونده هستهای، مقابله با تروریسم، حقوق بشر و تسلیحات موشکی، مهمترین متغیرهای جهتدهنده سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران بوده است.
با وجود آنکه پایههای اقتصادی اتحادیه اروپا از مدتها پیش شکل گرفته بود، اما از سال ۱۳۷۱ بود که این اتحادیه شکل حقوقی و سیاسی جدیتری یافت و سیاست خارجی واحدتری به خود گرفت. فضای تنشآلود روابط اتحادیه اروپا و ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با گفتگوهای انتقادی در دولت سازندگی رو به گسترش بود، اما آغاز رابطه میان ایران و اتحادیه اروپا در سال ۱۳۷۱، با ترور چند مخالف سیاسی جمهوری اسلامی ایران در رستورانی به نام میکونوس در شهر برلین گره خورد.
جمهوری اسلامی ترور این افراد را مربوط به اختلافات داخلی اپوزیسیون میداند، اما یک دادگاه محلی آلمان پس از پنج سال بررسی پرکشوقوس و پرماجرا، در ابتدای سال ۱۳۷۶ علیه مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی ایران حکم صادر کرد و همین موضوع بهانهای شد تا دولتهای عضو اتحادیه اروپا سفیران خود را از تهران فرابخوانند.
قاضی این دادگاه که در محافل خبری به دادگاه میکونوس معروف شد، در یک محاکمه طولانی، ایران را متهم به دخالت در ترور شرفکندی، دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران و همراهان او در آلمان کرد. در پاسخ به تصمیم اتحادیه اروپا، ایران نیز ضمن رد ادعاهای دادگاه آلمانی، سفیران خود را از کشورهای عضو این اتحادیه فراخواند.
همانگونه که مقامات ایران پیشبینی کرده بودند سفیران اتحادیه اروپا، منفعلانه و ظرف چندماه به ایران بازگشتند و البته ایران سفیر آلمان را پس از بازگشت همه سفیران دیگر و با مدتها تأخیر پذیرفت. کمتر از ۱۰ ماه پس از صدور حکم دادگاه میکونوس، سفیران کشورهای عضو اتحادیه اروپا، یکی پس از دیگری به تهران بازگشتند.
با روی کارآمدن دولت اصلاحطلب سیدمحمد خاتمی که بهدنبال تنشزدایی با دنیا بود و شعار تعامل با جهان را میداد، ماهعسل روابط ایران و اروپا آغاز شد. پارلمان اروپا که ۲۹ دی ۱۴۰۱ قطعنامه پیشنهادی قراردادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی را تصویب کرد، اول بهمن ۱۳۸۱ میزبان وزیر امور خارجه دولت اصلاحات بود.
خرازی که نخستین و آخرین وزیر امور خارجه ایران بود که در پارلمان اروپا سخنرانی کرد، در جلسه کمیته سیاست خارجی، حقوق بشر و سیاست امنیتی و دفاعی مشترک پارلمان اروپایی در بروکسل خواستار حمایت از نمونه منحصربهفرد مردمسالاری دینی در ایران شد. خرازی در این سخنرانی از اقدام اتحادیه اروپا برای گفتوگوی سازنده با ایران قدردانی کرد.
المار بروک، رئیس کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا هم با استقبال از خرازی گفت: «حضور وزیر خارجه ایران در مقر این پارلمان، موجب تداوم گفتوگوی بین اتحادیه اروپا و ایران است.» این دوران اوج روابط اتحادیه اروپا و ایران و واقعه تاریخی بود که دیگر تکرار نشد.
خرازی در این سخنرانی از وجود منافع و دیدگاههای مشترک در بسیاری از زمینهها که عوامل مهم همکاری متقابل ایران و اتحادیهی اروپایی است سخن گفت. او همکاری گروههای کاری و کارشناسی تجارت و سرمایهگذاری، انرژی و مواد مخدر و برگزاری نخستین دور گفتگو پیرامون حقوق بشر را نمونههایی از تحولات در روابط دو طرف دانست.
وزیر امور خارجهی کشورمان در این سخنرانی تصریح کرد: «جمهوری اسلامی ایران و اتحادیهی اروپا، هم به دلایل سیاسی و هم به دلایل اقتصادی میتوانند شرکای باثباتی برای یکدیگر باشند و ظرفیتهای فراوانی برای ارتقای این روابط وجود دارد.» اعضای کمیسیون سیاست خارجی پارلمان اروپایی در این جلسه سؤالاتی در زمینهی مواضع ایران در خصوص بحران جاری عراق، تحولات خاورمیانه، موضوعات حقوق بشری مطرح کردند که بیانگر دغدغههای اتحادیه اروپا در قبال ایران بود.
اما ماهعسل رابطه ایران و اتحادیه اروپا کوتاه بود و بهسرعت با افشای فعالیتهای هستهای ایران و حساسیتهای بینالمللی و روی کار آمدن دولت جرج بوش پسر در آمریکا روابط ایران و غرب رو به سردی و تیرگی گذاشت و در پایان دولت خاتمی این ماهعسل به تلخی گرایید. جرج بوش ایران را محور شرارت نامید و با حمله آمریکا و متحدان به افغانستان و عراق فضا در ایران نیز در واکنش به تهدید احتمالی ایالاتمتحده آمریکا و متحدان اروپاییاش، امنیتی و نظامی شد.
روابط دوجانبه میان ایران و اتحادیه اروپا در دولت احمدینژاد بهطور قابلتوجهی کاهش یافت و با طرح دروغین بودن هولوکاست توسط احمدینژاد، ایران متهم به حمایت از نازیسم و کشتار یهودیان در اروپا شد. در دولت احمدینژاد، اتحادیه اروپا تلاش کرد در سال ۲۰۰۶ پرونده هستهای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع دهد و موفق شد قطعنامههایی بهمنظور توقف فعالیتهای هستهای در شورای امنیت به تصویب برساند. اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۲ میلادی تحریمهای شدیدی علیه صنعت نفت، ترابری، بانک و بیمه محمولههای نفتی ایران به تصویب رساند.
اما در دولت روحانی که با شعار اعتدالگرایی در سیاست خارجی بر سر کار آمد، تغییراتی در روابط اروپا و ایران بهوجود آمد؛ بهگونهای که پس از مذاکرات ایران و کشورهای ۱+۵ و در سایه توافقنامه موسوم به برجام، روابط فیمابین بهبود یافت. با روی کارآمدن دولت حسن روحانی، گفتمان اعتدال و پرهیز از افراطوتفریط و تعامل سازنده و متقابل با جهان خارج در رأس سیاست داخلی و خارجی کشور قرار گرفت. سیاست خارجی فعال، واقعگرا و تأمین منافع ملی، اعتدالگرایی، تعامل سازنده و تنشزدایی، مبانی جدید سیاست خارجی دولت روحانی بود.
اروپاییها با امیدواری از این سیاستها استقبال کردند و برای آغاز دور جدیدی از مناسبات حسنه ایران و اروپا آماده شدند و پس از کشوقوسهای فراوان، گفتوگوی ایران و ۱+۵، به توافق برجام منتهی شد. در فضای پسابرجام، روابط میان اروپا و ایران بهبود یافت. سفر ۲۸ فروردینماه ۱۳۹۵ فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در رأس هیئتی از هفت کمیسیونر این اتحادیه یک سفر استثنایی و تاریخی بود.
این دومین سفر او به ایران از زمان تصدی در این سمت و اولین سفر پس از اجرایی شدن برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) بود. حضور این هیئت اروپایی که هفت کمیسیونر اتحادیه آن را همراهی میکردند، برای اولینبار در تاریخ مناسبات دوجانبه ایران و اتحادیه اروپا صورت گرفت.
اما رشد و بهبود مناسبات تنها به دیدارهای دوجانبه خلاصه شد و بهرغم اجرای کامل تعهدات توافقنامه برجام از سوی ایران، اروپاییها به تعهداتشان عمل نکردند و توافقنامهای که امید میرفت تا با اجرای آن از سوی اروپا، روابط بیش از پیش مستحکم شود، با خروج یکطرفه آمریکا از برجام، اروپا نیز در عمل نسبت بته پایبندی و اجرای تعهداتش طفره رفت تا چشمانداز روابط در هالهای از ابهام قرار گیرد.
با روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی که با شعار گره نزدن سفره مردم به مذاکرات هستهای به قدرت رسید موضوع تنشزدایی با غرب و تعامل سازنده با جهان به کناری نهاده شد و در آنچه سیاست گردش به شرق و گسترش روابط با همسایگان نامیده شد، اولویتهای سیاست خارجی دستخوش تغییر شد.
درحالیکه با ریاستجمهوری جو بایدن در آمریکا امید میرفت توافق برجام با بازگشت آمریکا احیا شود، رویکرد دولت در کاهش تعهدات هستهای در برجام و مشروط کردن بازگشت آمریکا موجب شکست مذاکرات شد و روابط ایران با اتحادیه اروپا نیز در واکنش به کاهش تعهدات هستهای وارد دور تازهای از تنش روزافزون شد. چشمانداز کنونی حاکی از گسترش تنش و کاهش روابط است و تا آیندهای نامعلوم امید تازهای برای بهبود روابط وجود ندارد.
به نظر میرسد که دو موضوع اساسی موجبات تنش میان ایران و اتحادیه اروپا را فراهم آورده است. نخست اعتراضات داخلی ایران و دوم همکاریهای تسلیحاتی میان ایران و روسیه. اوکراین و اروپا مدعی هستند که روسیه از پهپادهای ایرانی برای حمله به زیرساختهای غیرنظامی اوکراین استفاده میکند.
از سوی دیگر عامل سومی نیز در این میان وجود دارد که زمینه را برای تشدید تنش فراهم کرده است و آن به نتیجه نرسیدن احیای توافق برجام است. اروپا ایران را متهم میکند که از آخرین فرصت پیشپایش استفاده لازم را ننموده و ایران نیز در مقابل معتقد است که پیشنهاد نهایی اروپا نیاز به مقداری تغییرات داشت تا منافع ایران نیز در آن گنجانده شود.
اکنون در شرایطی که برجام در وضعیت بنبست قرار دارد و با ادامه همکاری دفاعی ایران و روسیه، به نظر میرسد که انگیزه اروپا برای اعمال فشار بر ایران تقویت شده و در این میان اروپا اعتراضات داخلی در ایران را به عنوان بهانهای اضافی برای اعمال فشارها مطرح میکند.