هزینه تنش با جامعه جهانی تنها محدود به فشارهای اقتصادی و تحریم نخواهد بود. حادثه اخیر نشان داد که در میانه فشارهای بینالمللی علیه ایران، چگونه یک رخداد عادی میتواند به مسالهای جدی برای کشور تبدیل شود. تنها نکته قابل درک این است که از تنشزایی هیچ چیزی حاصل کشور نخواهد شد؛ جز هزینه و فشار! شاید همین حالا هم برای تنشزدایی با جامعه جهانی دیر شده باشد
فرارو- حمله مسلحانه یک فرد به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران در روز جمعه (7 بهمن) سطح قابل توجهی از واکنشها را به سوی خود جلب کرده است. در این حادثه رئیس حراست سفارت باکو کشته و دو محافظ سفارت زخمی شدند.
به گزارش فرارو، از همان ابتدای وقوع حادثه مسئولان نظامی و قضایی ایران، با جدیت ماجرا را پیگیری کردند. رئیس پلیس پایتخت و سرپرست دادسرای امور جنایی تهران با حضور در صحنه جرم، موضوع را پیگیری کردند. مرکز رسانهای قوه قضائیه نیز با درج اطلاعاتی مهم از مجرم و پرونده مفقود شدن همسر او، بر شخصی و خانوادگی بودن موضوع و نه تروریستی بودن حادثه، تاکید کرد.
وزارت خارجه نیز از همان ساعات ابتدایی وقوع حادثه، با جدیت وارد ماجرا شد. در ابتدا امر ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه این اقدام را شدیدا محکوم کرد. حسین امیرعبداللهیان و احمد وحیدی وزرای خارجه و کشور با توجه به حادثه پیش آمده در سفارت جمهوری آذربایجان در تهران اهداف و انگیزه مهاجم مسلح را مورد بررسی قرار دادند.
در ادامه امیر عبداللهیان با جدیت بیشتر به موضوع ورود کرد. وزیر امور خارجه در گفتگو جیحون بایراموف، همتای آذری خود، ضمن محکوم کردن این حادثه با اشاره به سوء استفاده دشمنان دو کشور از حادثه، تأکید کرد، نباید اجازه دهیم که این حادثه بر مناسبات دو کشور تأثیر منفی بگذارد. امیر عبداللهیان دیشب (جمعه) نیز با همراهی علی علیزاده، در بیمارستان شهدای تجریش، از مجروحان این حمله مسلحانه عیادت کرد. وزیر امور خارجه، در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با رئیس بیمارستان شهدای تجریش و سفیر آذربایجان در ایران نیز شرکت کرد، از وضعیت طبیعی مناسبات دو کشور سخن گفت.
در سوی مقابل ایران، وزارت امور خارجه آذربایجان نیز در ساعت اولیه این حادثه با انتشار بیانیهای درباره حمله به سفارت این کشور توضیحاتی داد. این وزاتخانه در بیانیه خود مدعی شد: در این حادثه یک نفر با اسلحه کلاشینکف حمله کرد و رییس حراست سفارت باکو را کشت، دو محافظ سفارت نیز در جلوگیری از این حمله زخمی شدند. وضعیت آنها رضایت بخش است.
الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان نیز در بیانیهای به این حمله واکنش نشان داد و نوشت: ما خواستار بررسی فوری این اقدام تروریستی و مجازات تروریستها هستیم. حمله تروریستی به نمایندگیهای دیپلماتیک غیرقابل قبول است.
آیخان حاجیزاده، سخنگوی وزارت خارجه آذربایجان نیز در گفتوگویی با تی آر تی عنوان کرد که طرف ایرانی مسئولیت کامل حمله به سفارت این کشور در تهران را برعهده دارد. وی همچنین اعلام کرد که دولت باکو درصدد است تا در آیندهای نزدیک سفارت خود در ایران را تخلیه کند.
در واکنشی دیگر، یکی از اعضای پارلمان آذربایجان هم در توییتی مدعی شده که ما بارها درخصوص تهدیدات و ایدئولوژیهای تروریستی رو به رشد در منطقه و همچنین عواقبشان هشدار داده بودیم.
دفتر کمیسیونر حقوق بشر آذربایجان نیز در صفحه توییتری خود نوشت: ما قویا حمله ترورستی به سفارت آذربایجان در تهران را محکوم میکنیم و باور داریم که مقامات مسئول این کشور (ایران) تمام تلاش خود را برای حسابرسی به عاملان این قضیه انجام خواهند داد.
در ادامه، وزارت خارجه آذربایجان سیدعباس موسوی، سفیر ایران در باکو در پی حمله مسلحانه به سفارت این کشور در ایران را احضار کرد.
همانگونه که از ابتدای امر آشکار بود، رخ دادن چنین حادثهای در میانه تنشهای چند وقت اخیر دو کشور، زمینهای برای طرح روایتهای ضدایرانی خواهد بود. از همان ابتدا برخی رسانهها و اشخاص تلاش کردند حادثه را تروریستی بازنمایی کنند. تلاش آنها این بود خط ارتباط مستقیمی میان این رخداد با تنشهای اخیر دو کشور ایجاد کنند.
خبرگزاری ترند نیوز (Trend News) جمهوری آذربایجان نیز در پوشش خبری رخداد حمله به سفارت باکو، واژگان معناداری را برگزید. این خبرگزاری از واژه «تروریست ایرانی» برای شخص انجام دادن حمله بهره گرفت. این خبرگزاری با بازنشر اظهارات مقامهای نظامی ایرانی که در هفتههای گذشته به باکو نسبت به تلاش تغییرات ژئوپلیتیکی هشدار داده بودند، تلاش کرد حادثه دیروز را با تنش در مناسبات اخیر دو طرف ارتباط دهد.
فرضیه اساسی طیف حاضر این است که خانوادگی بودن حادثه غیر قابل باور بوده و این رخداد به هشدارهای اخیر تهران به باکو ارتباط دارد. این گروه بدون هیچگونه استنادی به اعترافات متهم و فیلمهای منتشر شده از دوربینهای مدار بسته، تلاش دارند از ماجرا برای وارد کردن خدشه به مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان بهره بگیرند.
هر چند این طیف برای اثبات ادعاهای خود، حداقلیترین استنادات را در اختیار ندارند، اما تلاش آنها این است که با طرح فرضیات دایی جان ناپلئونی، رخداد را در حد یک بحران بزرگ بازنمایی کنند. البته برخی هم بر این باور هستند که برخی از سیاستمداران آذربایجانی قصد دارند از درون این رخداد، انگیزههای پنهان سیاسی برای اجرای طرح بلندپروازنه ایجاد دلال زنگزور-لاچین را پیگیری کنند.
از ابتدای وقوع حادثه حمله به سفارت باکو در تهران، مسئولان وزارت خارجه ایران با شناختی دقیق از تبعات منفی احتمالی این رخداد، با جدیت وارد صحنه شدهاند. دستگاه دیپلماسی با آگاهی از امکان سواستفادههای احتمالی، هم در سطح رسانهای و هم در سطح اظهارنظرها تمرکز خود را بر عدم تبدیل شدن موضوع به مسالهای بحرانی در مناسبات دو کشور معطوف کردند. هر چند تلاشهای دستگاه دیپلماسی قابل تقدیر است، اما از درون این رخداد سه درس مهم را میتوان مورد بازشناخت قرار داد.
۱- مهیا بودن فضا برای تشدید موج ایرانهراسی در سطح منطقهای و فرامنطقهای، نخستین درس ماجرای اخیر است. ایرانهراسان به آسانی از چنین رخدادهایی میتوانند در راستای خوراکسازی برای تبلیغات و برنامههای خود بهره بگیرند. در چنین بستری، ضروری به نظر میرسد طی روزهای آینده دستگاه دیپلماسی کشور برنامهای مدون را برای مواجهه با سوءاستفادههای احتمالی از این رخداد داشته باشند.
۲- دومین درس این رخداد برای دستگاه سیاست خارجی کشورمان این است که مناسبات میان تهران و باکو، نیازمند بازنگریای و بازخوانیای جدی میباشد. در چند ماه اخیر، مناسبات دو کشور موجی از تنشهای رو به افزایش را به خود دیده است. حتی در برخی موارد، تنش میان تهران و باکو به تنش لفظی نیز انجامیده است. در چنین بستری است که یک رخداد غیرتروریستی، با انگیزههای شخصی پتانسیل تبدیل شدن به یک بحران دیپلماتیک پیدا میکند. اگر روابط دو کشور در وضعیتی عادی قرار داشت، هیچگاه شاهد موضعگیریهای اخیر مقامهای باکو با مصداقهای کنونی نبودیم.
باید توجه داشت که دیپلماسی، صحنه تبدیل کردن تهدیدات به فرصت است. بزرگترین تنشها با مدیریت صحیح میتواند مدیریت شود. در مقطع کنونی ضرورت اساسی برای مسئولان وزارت خارجه این است که تنشزدایی با جمهوری آذربایجان را در دستور کار قرار دهند. این رویه از یک سو، موجب تقویت مناسبات ایران و آذربایجان خواهد شد و از سوی دیگر، بهرهگیری ایرانهراسان از چنین رخدادی را سلب خواهد کرد.
۳- سومین درس جدی حادثه حمله به سفارت باکو در تهران، در رابطه با ضرورت تنشزدایی با جامعه جهانی است. برخی بر این باور هستند که از تنشزدایی سودی عاید کشور نخواهد شد، اما حالا میتوان پرسید از تنشزایی چه چیزی عاید کشور شده است؟ اگر ایران در فضایی عادی با جامعه جهانی در تعامل بود؛ اگر کشور در وضعیتی نرمال با جامعه جهانی ارتباط داشت؛ آیا امکان داشت از رخدادی همچون حمله به سفارت باکو در تهران، التهابهای ایرانهراسانه بازنمایی شود؟
هزینه تنش با جامعه جهانی تنها محدود به فشارهای اقتصادی و تحریم نخواهد بود. حادثه اخیر نشان داد که در میانه فشارهای بینالمللی علیه ایران، چگونه یک رخداد میتواند به مسالهای جدی برای کشور تبدیل شود. تنها نکته قابل درک این است که از تنشزایی هیچ چیزی حاصل کشور نخواهد شد؛ جز هزینه و فشار!
درسته که این حادثه برای ما فقط هزینه داشت
ولی تنش زایی همیشه بد نیست! اگه اینجوری بود چین با آمریکا تنش زایی نمیکرد! یا آمریکا با روسیه! یا روسیه با آمریکا! یا عربستان یا ایران! یا آلمان با روسیه! یا آلمان با فرانسه! اینها همش توی چند ماه گذشته اتفاق افتاده و مصداق تنش زایی هست!