اکنون که دیپلماسی در حال شکست است ایالات متحده گزینههای محدودی در اختیار دارد. دولت بایدن مانند دولتهای قبلی ایالات متحده تکرار میکند که تحت هیچ شرایطی به ایران اجازه دستیابی به سلاح هستهای را نخواهد داد.
فرارو- تا آنجا که به ایران مربوط میشود دولت بایدن از شما میخواهد که بدانید از تلاش به منظور متقاعد کردن ایران برای بازگشت به برجام منصرف شده است. با این وجود، این که سیاست ایالات متحده در قبال ایران از این پس به کدامین سو حرکت خواهد کرد یک پرسش باز و بی پاسخ مانده است.
به گزارش فرارو به نقل از نیوزویک، "جو بایدن" رئیس جمهور امریکا نوامبر گذشته پذیرفت که مذاکرات هستهای با ایران که در آوریل ۲۰۲۱ آغاز شد "مرده" است. "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه لحنی دیپلماتیک را به کار گرفت، اما او نیز در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک در ماه گذشته اعتراف کرد که "برجام ماههاست که به عنوان موضوعی عملی در دستور کار دولت امریکا قرار ندارد".
به نظر نمیرسد طرف ایرانی از این که مذاکرات در کما قرار گرفته نگرانی شدیدی داشته باشد. علیرغم آن که اقتصاد ایران هم چنان با بیکاری و تورم بالا دست و پنجه نرم میکند دولت آن کشور بخشی از فروش نفت خام خود را که به دلیل اعمال مجدد تحریمهای ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ میلادی از دست داده بود، جبران کرده است.
صندوق بین المللی پول گزارش داد که صادرات نفت ایران از آن زمان تاکنون بیش از دو برابر افزایش یافته است. بخش عمدهای از این نفت به چین صادر میشود کشوری که با تلاشهای واشنگتن به منظور شکست دادن سایر کشورها برای اجرای کارزار فشار ایالات متحده مخالف است.
برنامه هستهای ایران نیز به سرعت ادامه دارد. آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی کل ذخایر اورانیوم غنی شده تهران را ۳۶۷۳۷ کیلوگرم یعنی ۱۲ برابر بیش از آن چه مفاد برجام به ایران اجازه داده بود ارزیابی کرده است. ایران اکنون در تاسیسات فردو که در زیر کوه قرار دارد غنی سازی اورانیوم تا غلظت ۶۰ درصد را انجام میدهد که یک قدم فنی کوتاه برای تهیه سوخت مورد استفاده در ساخت بمب اتمی محسوب میشود.
دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شبکه نیروگاهها، سایتهای غنی سازی و تاسیسات تولید سانتریفیوژ ایران از زمانی که آن کشور برخی از دوربینهای خود را به تلافی صدور قطعنامههای انتقادی آژانس بین المللی انرژی اتمی برداشت به شدت محدود شده است.
اکنون که دیپلماسی در حال شکست است ایالات متحده گزینههای محدودی در اختیار دارد. دولت بایدن مانند دولتهای قبلی ایالات متحده تکرار میکند که تحت هیچ شرایطی به ایران اجازه دستیابی به سلاح هستهای را نخواهد داد. درک معنای کاخ سفید در اینجا نیاز به تخیل زیادی ندارد: ایالات متحده در صورت نیاز زیر ساختهای هستهای ایران را بمباران میکند. برای تاکید بر این موضوع ایالات متحده مانور نظامی همه جانبه با اسرائیل را در هفته جاری آغاز کرد.
با این وجود، اقدام نظامی مملو از خطر است. دلیلی وجود دارد که چرا چندین دولت ایالات متحده از اجرا یا کمک به عملیات نظامی علیه ایران خودداری ورزیده است: زمانی که جوانب مثبت و منفی را میسنجیم استفاده از زور ارزش پذیرش دردسر ناشی از آن را ندارد.
مزایای یک کارزار نظامی هوایی فرضی آشکار است. بدون شک ایالات متحده با استفاده از هواپیماهای سوخت رسان در هوا، هواپیماهای جنگنده رادارگریز و مهمات سنگرشکن خود توانایی نابود ساختن بخش قابل توجهی از برنامه هستهای ایران را در اختیار دارد. در حالی که هیچ کس نمیتواند با قاطعیت بگوید که در آن صورت تک تک سانتریفیوژها از بین خواهند رفت یا خیر با این وجود، این واقعیتی غیر قالب انکار است که تاسیسات قابل توجهی در ایران در صورت اقدام نظامی امریکا از بین خواهند رفت. با این وجود، معایب انجام حمله نظامی قابل توجه است.
نخست آن که به احتمال زیاد ایران را حتی از امروز نیز مصممتر خواهد ساخت تا به قابلیت هستهای دست یابد. علیرغم گمانه زنیهای صورت گرفته در میان تندروهای امریکایی در این باره که ایران از مدتها پیش تصمیم ساخت بمب اتمی را اتخاذ کرده اند نهادهای اطلاعاتی امریکا خلاف این نظر را دارند. "بیل برنز" رئیس سازمان سیا گفته بود: " ایالات متحده هیچ مدرکی دال بر تصمیم رهبران ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای نظامی در اختیار ندارد".
واقعیت آن است که ایران ها به دلیل انتقادات شان از سیاست ایالات متحده و انحطاط اخلاقی غرب شهرت دارند، اما قطعا دیوانه نیستند. به نظر میرسد که آنان تشخیص داده اند حرکت به سمت ساخت بمب اتمی در زمان فعلی بیش از فایده برای ایران ضرر خواهد داشت. در صورت دستیابی ایران به بمب هستهای رقبای آن کشور در خاورمیانه مانند عربستان سعودی منفعلانه کنار نمیایستند و هیچ بازیگری اظهارات ایران مبنی بر حسن نیت داشتن آن کشور را نخواهد پذیرفت.
همان طور که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در سال ۲۰۰۷ میلادی ارزیابی کرده بود "تصمیمات تهران با رویکرد هزینه - فایده به جای عجله به سمت دستیابی به سلاح هستهای صرفنظر از هزینههای سیاسی، اقتصادی و نظامی هدایت میشود". به عبارت دیگر زمامداران ایران فارغ از چارچوب عقلانی تصمیم گیری نمیکنند. آنان براساس محیط بیرونی خود تصمیم میگیرند و به این موضوع توجه دارند که دولتهای دیگر چه واکنشی از خود نشان خواهند داد.
در حال حاضر، منطق هزینه و فایده به نفع دور ماندن ایران از بمب اتمی میباشد. شاید آخرین چیزی که ایران بخواهد گسترش تسلیحات هستهای در منطقه، انزوای بیشتر آن کشور در عرصه روابط خارجی و این خطر است که چین مصرف کننده اصلی انرژی آن کشور به خرید نفت از ایران پشت کند.
با این وجود، تحلیل هزینه و فایده به طور قابل توجهی یک روز پس از حمله نظامی ایالات متحده تغییر خواهد کرد. ایران که پیشتر نگران برانگیختن خشم واشنگتن بودند و دغدغه حفظ روابط خارجی را داشتند پس از حمله نظامی احتمالی امریکا انگیزهای برای انجام هر کاری به منظور حفظ امنیت خود خواهند داشت.
در صورت حمله نظامی امریکا آن کشور به طور غیر مستقیم نیروهای تندرو در ساختار سیاسی ایران را تقویت خواهد کرد. در آن صورت مقاومت در برابر فشار نهادهای نظامی در دوران ایجاد خلاء قدرت در ایران بسیار دشوارتر خواهد شد. در صورت حمله نظامی امریکا علیه ایران سلاحی که مقامهای ایرانی اکنون با دیده شک و تردید به آن مینگرند ناگهان به بهترین عامل بازدارنده تبدیل خواهد شد.
دیپلماسی در حال حاضر مرده است. ایالات متحده و ایران باید از خود بپرسند که آیا وضعیت فعلی پایدار باقی خواهد ماند یا خیر؟