بارزترین ویژگی کنگره ملی بانوان تاثیرگذار میزبانی خانم جمیله علمالهدی همسر آقای رییس جمهوری است حال آن که در جمهوری اسلامی ایران، عنوانی، چون «بانوی اول» تعریف نشده و اگرچه مطابق اصل ۱۱۳ قانون اساسی «رییس جمهوری عالیترین مقام رسمی پس از مقام رهبری» توصیف شده، اما جمهوری اسلامی بانوی اول ندارد. در این نوشته حضور رسانهای و عمومی همسر رییس جمهوری فعلی با همسران ۷ رییس جمهوری قبلی مقایسه شده است.
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «کنگره بینالمللی زنان تأثیرگذار» که با تازگی و با هدف ارایۀ تصویری متفاوت با اخبار و گزارش رسانههای خارجی دربارۀ زندگی و مناسبات دختران و زنان در تهران خاصه پس از توجه جهانیان به اتفاقات پس از مرگ مهسا- ژینا- امینی و اعتراضات برگزار شد، بازتاب گستردهای داشت و در همین پایگاه خبری - تحلیلی نیز تحلیلها و تصاویری از حاشیههای آن انتشار یافته است.
بیشتر نقدها چنانکه در آن یادداشتها هم آمده دربارۀ هزینه و جوایز یورویی در وضعیت اقتصادی کنونی و دعوت از چهرههای گمنام به عنوان زنان تأثیرگذار است و توجه به برخی چهرههای داخلی علمی بر اساس شمار مقالات در حالی که این تعداد مقاله از یک استاد در یک بازۀ زمانی یک ساله برنمیآید.
بارزترین ویژگی این همایش که برخی از آن به طعنه با لفظ «دورهمی زنانه» هم یاد کردهاند میزبانی خانم جمیله علمالهدی همسر آقای رییس جمهوری است حال آن که در جمهوری اسلامی ایران، عنوانی، چون «بانوی اول» تعریف نشده و اگرچه مطابق اصل ۱۱۳ قانون اساسی «رییس جمهوری عالیترین مقام رسمی پس از مقام رهبری» توصیف شده، اما جمهوری اسلامی بانوی اول ندارد.
این تلقی که نبود جایگاه بانوی اول به این خاطر آن است که مقام رهبری بالاتر از رییس جمهوری است نیز درست نیست چراکه در قانون اساسی از رییس جمهوری به عنوان عالیترین مقام رسمی البته پس از رهبری یاد شده و رییس جمهوری ایران در اجلاس سران سازمان ملل شرکت و استوارنامه سفیران را دریافت میکند و همسر رهبری چه در زمان امام و چه آیتالله خامنهای هیچ حضور عمومی و رسانهای نداشته و ندارند. به گونهای که مستند «قدس ایران» که دربارۀ خانم ثفقی همسر امام خمینی ساخته شده از این حیث جالب است که برای اولین بار مردم صدای ایشان را شنیدند که هیچ جایگاه رسمی نداشت.
حضور فعال و رسمی خانم علمالهدی (رییسی) به عنوان همسر رییس جمهوری از این منظر اتفاق تازهای است چرا که هیچ یک از همسران ۷ رییس جمهوری قبلی چنین مطرح نشده بودند:
نام همسر اولین رییس جمهوری ایران (ابوالحسن بنیصدر)، خانم عذرا حسینی بود که در دوران ریاست جمهوری او هیچ حضور رسمی و رسانهای نداشت. توجه به او به خاطر چند موضوع بود:
اول این که بعد از حذف جلال الدین فارسی از کاندیداتوری ریاست جمهوری به خاطر افغان تبار بودن، هاشمی رفسنجانی نزد امام میرود تا رهبر انقلاب را به چند دلیل قانع کند این کار صورت نپذیرد. یکی این که افغانستان بخشی از ایران بوده و بعد جدا شده، ولی امام نمیپذیرد. چون سالها از استقلال افغانستان میگذشت.
دوم این که با منع روحانیون حزب جمهوری اسلامی نتوانست آیتالله بهشتی را نامزد کند و زمان برای معرفی فردی جز جلالالدین فارسی تنگ است. امام این را هم نمیپذیرد و سرانجام هاشمی میگوید: آقای فارسی حذف شود، انتخاب بنی صدر قطعی است. امام هم میگوید اگر مردم رأی بدهند چه اشکالی دارد و هاشمی میگوید یعنی اولین رییس جمهوری ما کسی باشد که حجاب خانم ایشان در حد روسری است؟ امام میگوید هر کس اشکالاتی دارد. درست میشود.
منظور این که اگر رییس جمهوری شود همسر او حجاب بیشتری رعایت میکند. نام او شنیده و چهره او هم در طول ۱۸ ماه ریاست جمهوری همسرش دیده نمیشد تا بنیصدر عزل و مخفی شد و همسر او را دستگیر کردند.
آیتالله بهشتی، اما دستور آزادی و بعدتر امکان خروج از کشور را صادر و فراهم کرد و او را گروگان نگاه نداشتند. آیتالله موسویاردبیلی که در آن زمان دادستان کل کشور بوده چنین روایت کرده است:
«بعد از ماجرای پنهان شدن بنیصدر و فرار او مسألهای پیش آمد کمیتههای انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنیصدر) را به اتفاق همسر بنیصدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علیالظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیدهام که شما همسر بنیصدر را دستگیر کردهاید، ما با بنیصدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنیصدر را مجرم بداند هم هیچکس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد. ایشان فرمودند مگر قرار است ما دوباره مناسبات ساواک را اینجا بازسازی کنیم و به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از ۲۴ ساعت همسر بنیصدر باید آزاد بشود.»
خود بنیصدر هم در خرداد ۸۸ به بیبیسی فارسی گفت «همسر من در فعالیت سیاسی به شکل جداگانه و شخصی حضور نداشت و در حال حاضر هم فعالیت سیاسی ندارد.»
آخرین بار که نام او مطرح شد پس از آن بود که تصویر بدون روسری از او منتشر شد که چند سال قبل از اتفاقات پس از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ و در سنین پیری بود که برخی فقها مانند دوران جوانی و میان سالی نمیدانند. (ابوالحسنبنی صدر در مهر ۱۴۰۰ درگذشت).
در میان همسران رییسان جمهور در تاریخ ۴۴ سالۀ جمهوری اسلامی و قبل از خانم علم الهدی، همسر شهید رجایی سیاسیترین است، اما زمان نخستوزیری و ریاست جمهوری او فعالیت و حضور نداشت بلکه بعدتر به اعتبار آرای مردم در انتخاباتی بدون نظارت استصوابی نمایندۀ مجلس شورای اسلامی شد.
هر چند مردم به عنوان همسر شهید رجایی به او رأی دادند، اما هیچ گاه خود را در قامت بانوی اول ندید و پشتوانۀ نمایندگی او پیشینۀ سیاسی خود او و رأی بالای مردم تهران (قریب یک میلیون و ۹۰۰ هزار رأی) بود.
خانم صدیقی زودتر از دیگران به انتقاد از برخی سیاستها پرداخت چندان که درسالگرد ۸ شهریور صدا و سیما سراغ او نمیرود. مشهورترین موضع سیاسی او رد ادعای محمود احمدینژاد یا حامیان دربارۀ شباهت او با مرحوم رجایی است.
جالب است بدانید نام شناسنامهای ایشان عاتقه است و در خانه و خانواده با عنوان «پوران خانم» شناخته میشود. پرهیز از فعالیت سیاسی و رسانهای در دوران وزارت و نخست وزیری و ریاست جمهوری همسر در حالی بود که خود پیش از انقلاب فعالیت سیاسی داشت و عضو انجمن اسلامی معلمان هم بود. جالب این که پس از دو دوره نمایندگی مجلس، او نیز از غربال شورای نگهبان نگذشت. (نظارت استصوابی پس از درگذشت امام اعمال شد).
خانم صدیقی چنان از حاکمیت فاصله گرفت که مهمترین شرط او برای خواستگاران دخترانش این بود که آقازاده نباشند.
مهمترین تفاوت و تمایز همسر سومین رییس جمهوری ایران با اسلاف و اخلاف ایشان این است که همسرشان رهبر جمهوری اسلامی ایران شدند و اکنون به عنوان همسر رهبری شناخته میشوند، اما چه در زمان ریاست جمهوری آیتالله خامنهای و چه طی ۳۳ سال و ۸ ماه رهبری (تا امروز) هیچ حضور سیاسی و رسانهای نداشته اند و تصویری هم از ایشان منتشر نشده است.
اکرم احقاقی - روزنامهنگار - در گزارش چند سال قبل خود در خبرگزاری دانشجویان ایران دربارۀ ایشان و بیشتر با استناد به کتاب «شرح اسم» این اطلاعات را ارایه داد:
«منصوره خجسته باقرزاده» در سال ۱۳۲۶ در خانوادهای مذهبی، سنتی و بازاری متولد شد. پدرش حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده از کاسبان دین دار و باسواد مشهد بود. او را بانو خدیجه میردامادی (مادر آیت الله خامنهای) به فرزند خود معرفی کرد و در پاییز ۱۳۴۳ - در ۱۷ سالگی- با خطبه عقدی که آیتالله میلانی جاری کرد به عقد "سیدعلی خامنهای" ۲۵ ساله درآمد.
در کتاب "شرح اسم "آمده است: «مدتی از بازگشت به مشهد نمیگذشت. بانو خدیجه که در اندیشه ازدواج پسر دومش بود، دست به کار شد و دختری را که در خانوادهای سنتی و با علایق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد. همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی که چهار پنج سال پیش برای سیدمحمد (برادر بزرگتر) رفته بود، این بار برای سیدعلی پیمود. حاج محمداسماعیل خجسته باقرزاده، پدر عروس، از کاسبان دیندار و باسواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشتهای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود، آیتالله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را میشناسند و تأیید میکنند و به او علاقه دارند. هزینه ازدواج، آن بخش که طبق توافق به عهده داماد بود، توسط آیتالله حاج سیدجواد خامنهای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود. مخارج عقد را گذاشتند به عهده خانواده عروس که حتما قابل توجه بود. «آنها مرفه بودند، میتوانستند و کردند» اوایل پاییز ۱۳۴۳ سیدعلی خامنهای و خانم خجسته پیوند زناشویی بستند، خطبه عقد توسط آیتالله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه که هفده بهار بیشتر از عمرش نگذشته بود، پا به دنیای آیتالله خامنهای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تکفرازهای آن در آن روزگار، یاری غمخوار و دوستی مهربان بود. کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه پدر عروس در پایین خیابان برگزار میشد، تعیین کردند. پس از عقد و پیش از همخانه شدن، نوعروس خامنهای باخبر شد که شوی ۲۵ سالهاش پای در میدان مبارزه دارد.»
در آن گزارش آمده خانم خجسته باقرزاده در سال ۷۲ در مصاحبه با مجله انگلیسی زبان «محجوبه» وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی خاطراتی از زندگی خود با آیتالله خامنهای را بیان کرده است.
در این مصاحبه که متن کامل آن در منابع اینترنتی وجود ندارد و در آرشیو بنیاد اندیشه اسلامی هم نسخهای از آن در دست نیست، خانم باقرزاده در این مصاحبه که شیلا مالکی دیزجی به فارسی برگردانده شده و بخشهایی از آن را ماهنامه «رهآورد دانشگاه» بازنشرکرده بود میگوید: «هیچ مسؤلیت رسمی بخصوصی ندارم. همسرم بیش از هر چیز دیگری انتظار دارند محیط خانوادگی آرام، شاد و سالم باشد.»
چنان که اشاره شد تصویری هم از ایشان در رسانهها منتشر نشده و علاقهای هم به شناخته شدن ندارد، اما به دیدار خانوادههای شهدا میرود و این نیز هنگامی معلوم شد که در مستندی تلویزیونی دربارۀ شهدای هستهای همسر شهید رضایینژاد، به حضور خانم منصوره خجسته باقرزاده در خانهشان اشاره کرد و گفت: "یک بار هم نبود و چند بار آمدند.
اگر همسر هاشمی رفسنجانی را همه میشناسند -آن هم نه با نام خانوادگی که به نام کوچک (عفت) - نه به خاطر فعالیتهای سیاسی او و حضور در محافل که اول به اعتبار خاطرات هاشمی است که سنتشکنی کرده و بارها نام او را آورده است.
هر چند هاشمی در سالهای نخست میگفت «موقع ترور خانواده خود را روی من انداخت و جان خود را سپر کرد و مرا نجات داد» و به جای همسرم حاج خانم از واژۀ خانواده استفاده کرد، اما بعدها صریح و روشن مینوشت: عفت و همین نام اوردنها خاطرات او را صمیمانهتر و بائر پذیرتر کرده است.
«عفت مرعشی» یک سال کوچکتر از هاشمی رفسنجانی و متولد سال ۱۳۱۴ و فرزند آیتالله سید صادق مرعشی و از خاندان بزرگ خانواده مرعشی و از نوادگان آیتالله سیدکاظم طباطبایی است که در در سال ۱۳۳۷ با مهریه «مقداری باغ پسته» به همراه «آب» با اکبر هاشمی رفسنجانی ازدواج کرد و خود را در کتاب خاطرات که با عنوان «پا به پای سرو» منتشر شده چنین معرفی میکند:
«من، عفت مرعشی، همسر عالم مجاهد، روحانی وارسته، سیاستمدار نامی ایران زمین، تربیتیافته مکتب اهل بیت (ع)، انسان شریف و بزگوار حضرت آیتالله آشیخ اکبرهاشمی رفسنجانی هستم. مردم عزیز مرا اغلب با دو حادثه و دو روایت میشناسند. اول حادثه ترور همسرم در سال ۱۳۵۸ که در نجات معجزهوار ایشان صاحب نقش بودم و دوم حوادث تلخ بعد از انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۳۸۸ و صحنه رای دادن در حسینیه جماران که جملاتی از من در رسانهها انتشار یافت و بهانهای برای تخریب همسر و فرزندانم توسط تندروها شد.» در سال ۱۳۶۰ اولین تصویر عفت مرعشی به صورت رسمی منتشر شدهنگامی که به اتفاق همسر خود که رییس مجلس شورای اسلامی و قدرت مندترین فرد نظام بعد از امام بود به کره شمالی رفتند و با «کیم ایل سونگ» رهبر وقت کره شمالی - پدر بزرگ رهبر فعلی - عکسی به یادگار گرفتند.
خانم مرعشی در یک مورد خاص - انتخابات ۸۸- مستقیما با سیاست کار داشته، ولی در دیگر موارد میتوان گفت سیاست با او کار داشته به خاطر فرزندانش. هر چند خاطرات هاشمی و نقل قولهای فرزندان نشان میدهد در خانه از هاشمی میخواسته صریحتر موضع بگیرد، ولی به عنوان همسر رییس جمهوری میزبان اجلاسی نبوده و حضور رسانهای نداشته و همواره ذیل هاشمی رفسنجانی تعریف و توصیف شده است.
خانم زهره صادقی همسر سید محمد خاتمی رییس جمهوری اصلاح طلب ایران در سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ خواهر زاده امام موسی صدر رهبر لیبرال منش شیعیان لبنان است که البته ایرانی بود (است).
او دختر خاله همسر سید احمد خمینی است و پدرش روحانی و استاد دانشگاه بود (علی اکبر صادقی) و از احسان نراقی وصف او را بسیار شنیدهام. او هم به اعتبار همسر رییس جمهوری فعالیت نمیکرد هر چند به کارهای اجتماعی میپرداخت و از جمله تاسیس موسسه خیریه «بهآفرین فردا» در سال ۱۳۷۸ ویژه دانشآموزان دختر مقاطع تحصیلی راهنمایی و دبیرستان با هدف حمایت از فرزندان ایتام.
خانم صادقی در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی در برخی سفرها همراه رییس جمهوری بود و سه سال بعد از ریاست جمهوری او و در سال ۸۷ در پی حملات اسراییل به غزه در پاسخ به نامه همسر امیر وقت قطر خواستار فراخوان دولتها و ملتها برای حمایت از اهالی باریکه عزه شد.
خانم اعظم (سیده اعظم یا اعظم السادات) فراحی را میتوان تا قبل از خانم علم الهدی (رییسی) فعالترین پس از ریاست جمهوری همسر به نسبت قبلیها دانست.
جالب این که، چون اهل نارمک بود و دانشجوی دانشگاه علم و صنعت شد در دانشگاه با محمود احمدینژاد که دانشجوی همان دانشگاه بود آشنا شد و از این حیث نوع آشنایی منجر به ازدواجشان با خانوادههای سنتی مذهبی متفاوت است. البته این ازدواج بعد از انقلاب صورت پذیرفت (۲۲ خرداد ۱۳۵۹) و این یعنی انتخابات پرماجرای سال ۸۸ در سالگرد ازدواج آن دو برگزار شد.
پروین احمدینژاد- خواهر محمود احمدی نژاد- که عضو شورای شهر تهران هم شد در باره ازدواج خانم فراحی با برادرش گفته است «هر دو دانشجوی علم و صنعت بودند و ما هم در رفت و آمد به دانشگاه خانم فراحی را میدیدیم. در مورد ایشان با برادرم صحبت کردم، دیدم نظرشان مثبت است. بعد آدرس گرفتیم و رفتیم خواستگاری. ازدواج آنها به سادگی برگزار شد؛ چون هر دو دانشجو بودند، پدرم برای آنها خانهای در حوالی نارمک اجاره کرد تا رفت و آمدشان به دانشگاه راحتتر باشد.»
اعظم فراحی حضور رسانهای نداشت، ولی در بسیاری از سفرهای داخلی و خارجی همراه با احمدی نژاد بود و در سفرهای استانی از موسسات خیریه و بهزیستی بازدید میکرد.
جالب این که در جریان حملات اسراییل به غزه همسر امیر قطر از همسر سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق کمک خواست، ولی آن که برای خانم فراحی رییس جمهور مستقر ایران در این مورد نامه نوشت «سوزان مبارک» همسر رییس جمهوری مصر بود که با ایران رابطه نداشت.
همراهی زهرا رهنورد با میرحسین موسوی در جریان انتخابات ۸۸ همسران دیگر نامزدها را نیز به صحنه آورد و اعظم فراحی هم در جریان انتخابات ریاستجمهوری دهم فعال ظاهر شد.
۶ ماه بعد هم در اجلاس «همسران سران جنبش عدم تعهد» در ایتالیا با موضوع «امنیت غذایی و نقش زنان در تلاش جهانی برای مقابله با گرسنگی» شرکت و سخنرانی و با همسران ریسان جمهوری عراق و پاکستان و سنگال دیدار داشت.
مهمترین نقش او احتمالا چنان که در گزارش خانم احقاقی آمده بود ترغیب همسر به انتخاب وزیر زن بود و حاصل اقدام بیسابقه در معرفی خانمها سوسن کشاورز، فاطمه آجرلو و مرضیه وحید دستجردی به عنوان وزیران پیشنهادی آموزش و پرورش، رفاه و بهداشت شد.
مجلس هشتم به دو نفر اول رای نداد، اما خانم دکتر وحید دستجردی اولین و تا کنون آخرین وزیر زن در جمهوری اسلامی شد. این اتفاق از این نظر اهمیت داشت که شماری از فقیهان بر این باورند که بر اساس آیه الرجال قوامون علی النسا زن نباید وزیر باشد و در مقابل استدلال شد که وزیر زن هم ذیل رییس جمهور مرد فعالیت میکند و در وزارتخانه بهداشت که با انبوهی از زنان پزشک و پرستار و دختران دانشجوی رشتههای پزشکی و پیراپزشکی سر و کار دارد قال توجیه است. وزیر زن در دولت احمدی نژاد البته دوام نیاورد و او را به خاطر عزل نکردن یکی از برادران لاریجانی (دکتر باقر) برکنار کرد و مشخص نشد خانم فراحی پس از آن چه موضعی گرفت.
از دیگر فعالیتهای او میتوان به عضویت در شورای فرهنگی اجتماعی زنان زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره کرد که در حال حاضر ریاست آن با کبری خزعلی خواهر انسیه خزعلی معاون امور زنان ریاست جمهوری در دولت ابراهیم رییسی است. از نکات قابل توجه درباره خانم فراحی این که او در حال در دوران ریاست جمهوری همسرش فعالیت میکرد که در این دولت عنوان «معاونت زنان»را به «معاونت خانواده» تغییر داد یعنی از نگاه احمدی نژاد زن تنها در خانه و خانواده تعریف میشد. با این حال در پایان دولت همسرش لوح تقدیری «به پاس تلاشها و حمایتهای خانم اعظم السادات فراحی از دولت مهرورزی و رئیسجمهوری» به وی اهدا کرد.
کمترین اطلاعات درباره همسر یک رییس جمهور در ایران از آن خانم صاحبه عربی همسر ششمین رییس جمهوری ایران است و مشخص نشد به خاطر روحیات خاص حسن روحانی است یا همسر او تمایلی به شناخته شدن نداشته یا، چون حدش میزده اگر مصاحبه را بپذیرد درباره فرزندی بپرسند که در جوانی از دست داد. خاطرهای که او را عمیقا میآزارد.
با این حال در کتاب خاطرات حسن روحانی آمده «صاحبه در سال ۱۳۳۳ در سرخه سمنان در یک خانواده مذهبی و سنتی به دنیا آمده و پدرش عبدالعظیم عربی راننده مینیبوس بوده که بین سرخه و سمنان تردد میکرده است»و ۱۴ ساله بوده که در سال ۱۳۴۷ با مهریه «دو دانگ منزل مسکونی پدر و مادر داماد، مقداری زمین، آب و چند مثقال طلا» به عقد پسرخاله ۲۰ ساله خود - حسن فریدون- درمیآید.
مراسم ازدواجشان را در شهریور ۱۳۴۸ در یک فضای سنتی و مذهبی برگزار کردند. حاصل ازدواج صاحبه و حسن که به پیشنهاد پدر روحانی و با وساطت زندایی زوجین (روشن پیوندی) انجام شد پنج فرزند (سه دختر و دو پسر) است.
امتناع خانم روحانی از حضور در مقابل دوربین به گونهای است که از برنامه تلویزیونی «خانوادههای کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری» که قرار بود در سال ۹۲ برای اولین بار از شبکه دو سیما پخش شود استقبال نکرد. دکتر ولایتی و سعید جلیلی هم استقبال نکردند. اولی شاید به این خاطر که همسر نخست خود (خانم خوش نویسان) را از دست داده است، ولی دلیل مورد دیگر مشخص نشد.
با همه کناره جوییها البته در همان سال ۹۲ و فضای خاص بعد ازتوافق موقت قبل از برجام و استقبال جامعه همراه همسران مقامات دولتی و سفیران خارجی مقیم تهران در مراسم افتتاحیه بازارچه خیریهای در برج میلاد شرکت کرد و در در دفتر یابود نوشت: «امروز از برج میلاد دیدن کردم. خیلی جالب و دیدنی بود، امیدوارم که موفق باشید. صاحبه روحانی»
با این همه خبرگزاری فارس یک بار خبری با عنوان «ضیافت همسر رئیس جمهوری برای زنان در کاخ (سعدآباد)» منتشر کرد که بعد به خاطر تکذیب نوع روایتها حذف شد. این سوژه را، اما اصول گرایان رها نکردند و کار به جایی رسید که سردار سرلشگر فیروزآبادی در مقام رییس ستاد کل نیروهای مسلح به خبرگزاری منتسب به نهادهای نظامی هشدار داد رویه خود را اصلاح کنند وگرنه با آنها برخورد میشود.
حمایت آشکار او از حسن روحانی و توصیف خبرگزاریهای منتد با عنوان مرتبط با نیروهای مسلح در حالی بود که این توصیف خوشایند آنها نیست. آقای فیروزآبادی گفته بود: «بعضی اخبار بیارزش و تفرقهانگیز هستند، بعضیها هم شایعه، تهمت و بیمبنا هستند. من خطی و سیاسی عرض نمیکنم، حتی رسانههایی که به نوعی به نیروهای مسلح مرتبطند، خطا میکنند و برابر مشی و منویات رهبری حرکت نمیکنند. باید روش شان را اصلاح کنند، والا ما با آنها برخورد میکنیم. "
در سردترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی ابراهیم رییسی به عنوان هشتمین رییس جمهوری ایران دست یافت. هر چند اصول گریان به نگاه سنتی به زنان و تشویق یا ترجیح ایفای نقش مادرانه به جای یا بر فعالیتهای اجتماعی شهرت دارند، اما خانم جمیله علمالهدی دختر امام جمعه خبرساز مشهد مثل همسران رییسان جمهوری اصلاح طلب و اعتدال گرای قبلی خانهدار نیست و نواصول گرایان از این منظر هم تفاوت خود با اصول گرایان سنتی را نشان میدهند. او متولد ۱۳۴۴ است و در دولتی که مادران را تشویق میکند تا بیش از دو فرزند بیاورند و خودرو هدیه بگیرند به دو فرزند بسنده کرده است.
مدرک دانشگاهی او دکتری علوم انسانی و قرآنی است و به عنوان کارشناس فلسفه امور تربیتی از دانشگاه شهید بهشتی فارغ التحصیل شده و در این دانشگاه به تدریس میکند.
دختر بزرگ او دانش آموخته دکتری جامعه شناسی از دانشگاه تهران و دختر دیگر او دارای لیسانس فیزیک از دانشگاه شریف است. با این حال طی کمتر از دو سالی که از ریاست جمهوری ابراهیم رییسی میگذرد هیچ گاه مانند امروز نام او بر سر زبانها نبوده چرا که تا \یش از این و در دولت ابراهیم رییسی خواهران خزعلی با حوزه زنان شناخته میشدند.
اگرچه کنگره زنان تاثیرگذار در بیرون نهادهای رسمی با انتقاد رو به رو شده، اما اصولگرایان و مشخصا کیهان از آن دفاع میکنند. چرا که برگزاری آن را خنثیکننده تبلیغات رسانههای خارجی درباره محدودیت فعالیت زنان و دختران در ایران میدانند. کیهان این همایش را تلاشی برای معرفی الگوی سوم از زنان - نه ابزاری و نه سنتی - دانسته هر چند مشخص نیست برگزاری این همایش با دعوت از زنانی ناشناخته تا چه حد میتواند نگاه منفی ناشی از بازداشت روزنامهنگاران زن و مشکلاتی که برای بازیگران مشهور زن و شهروندان نامشهور، اما زن زندانی را اصلاح کند.
باید دید از این پس تاثیرگذاری خود خانم علمالهدی افزایش خواهد یافت یا کمتر خواهد شد. قدر مسلم، اما به دلایل اشاره شده در صدر این نوشته عنوان «بانوی اول» نسبتی با ساختار حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران ندارد.