توییتر فارسی درباره مرگ بهتآور مهسا امینی -به عنوان یک اتفاق اجتماعی، فضای متفاوتی را تجربه کرده است: گویی کاربران در خشم، بهت و سوگی جمعی بودهاند، این را نتیجه جستوجوی کلمه «امروز» در توییتر فارسی میگوید؛ جستوجویی از میان حدود ۴۸.۰۰۰ توییت با کلیدواژه «امروز» در ماههای شهریور (پیش از مرگ مهسا امینی) و قیاس آن با آذر ۱۴۰۱ (پس از فاصلهای معنادار از مرگ مهسا امینی و قطعی گسترده اینترنت).
اعتماد نوشت: خاصیت مهم فعالیت در فضای آنلاین، اظهارنظر و روایت آزادانه است. درواقع باید اینگونه باشد! بنابراین طبیعی است که کاربران این فضا، بخشی از تجربیات یا احساسات مرتبط با زندگی حرفهای و شخصیشان را در آنجا به اشتراک بگذارند. از این نظر «توییتر» به عنوان مدیومی کلمهمحور بستری متفاوت است؛ به شکلی که در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی، محل جدل، بحث و گفتگو میشود، تا آنجا که تلویزیون ملی کشور هم اظهارنظرهای کاربران توییتر را -بهرغم فیلتر بودن این پلتفرم- به عنوان شاهد (فکت) در گزارشهای تحلیلی خود استفاده میکند.
اما یکی از مهمترین رخدادهای سیاسی و اجتماعی اخیر، مرگ بهتآور مهسا امینی بوده است؛ اتفاقی که امروز بعد از سه ماه هنوز تبعات آن ادامه دارد. تبعاتی بنا به گفته کارشناسان، نشان از تاثیر عمیق آن در زندگی دیجیتال و زیستروزمره شهروندان در جامعه داشته است. نکته مهم، اما این است که آیا راهی برای بررسی یا کشف عمق تاثیر اتفاقات سیاسی این ماهها وجود دارد؟ فارغ از اظهارنظرهای عادی شهروندان ایرانی، آیا میتوان به برونریزیهای اجتماعیشان در فضای آنلاین هم به عنوان نوعی افکارسنجی نگریست؟
با توجه به این سوالات، در این گزارش به روزمرهنویسی ایرانیان در توییتر فارسی، قبل و بعد از ماجرای مهسا امینی توجه شده است؛ این گزارش معنای جملاتی است با کلیدواژه «امروز»، قبل و بعد از مرگ مهسا امینی!
شوخی با سوژههای سیاسی و اجتماعی بخش قابل توجهی از محتوای روزمرهنویسیهای کاربران فضای آنلاین در توییتر را شامل میشود. کرونا، گرانی، رانت و...، حتی ورود ایلان ماسک به توییتر هم دستمایه شوخی کاربران شده بود. اما توییتر فارسی درباره مرگ بهتآور مهسا امینی -به عنوان یک اتفاق اجتماعی، فضای متفاوتی را تجربه کرده است: گویی کاربران در خشم، بهت و سوگی جمعی بودهاند، این را نتیجه جستوجوی کلمه «امروز» در توییتر فارسی میگوید؛ جستوجویی از میان حدود ۴۸.۰۰۰ توییت با کلیدواژه «امروز» در ماههای شهریور (پیش از مرگ مهسا امینی) و قیاس آن با آذر ۱۴۰۱ (پس از فاصلهای معنادار از مرگ مهسا امینی و قطعی گسترده اینترنت).
در این گزارش کلیدواژه «امروز»، در بازه زمانی دو ماه شهریور و آذر ۱۴۰۱ در توییتر فارسی جستوجو (data mine) شد. با فرض بر اینکه افراد در توییتر از کلمه «امروز» برای روایتهای روزمرهشان استفاده میکنند، حدود ۴۸.۰۰۰ توییت استخراج شد. پس از تقسیمبندی لحن و موضوعی (kpi) توییتها، یافتهها نشان داد:
۱- در آذرماه ۱۴۰۱ میزان شوخی و روایتهای طنز افراد نسبت به ماه شهریور همین سال کاهش داشته است و حتی مفاهیمی که در شهریور دستمایه طنز بود، در آذرماه با لحنی متفاوت، به یک وقایعنگاری تراژیک تبدیل شد!
۲- اگر کلمه «امروز» را جزو ثابتی از روایت روزمره افراد بدانیم، میتوان ادعا کرد که روزمرهنویسی کاربران در آذرماه نهتنها رنگ طنز نداشته، بلکه بیشتر حول محور زندانی شدن دوستان و آشنایانشان و خبرهای مرتبط با آزادی آنها بوده است.
در ادامه مهمترین مفاهیم ساخته شده با کلمه «امروز» در شهریور و آذر ۱۴۰۱ خواهد آمد.
در شهریور ماه امسال، شوخی با «وضعیت اینترنت»، «روابط فردی و کاری»، «تورم» و «مهاجرت» بخش قابل توجهی از توییتهای طنزآمیز کاربران مورد بررسی را شامل میشد. در حالی که همین کلیدواژهها در آذرماه، جز در موارد بسیارکمی، بدون محتوای طنز در توییتها استفاده میشد.
«وضعیت اینترنت»، «انتظار و روزشماری آزادی یک زندانی»، «خبر ناگهانی زندانی شدن یکی از دوستان، همکاران»، «اطلاع از وضعیت آزادی یا دیدار با یکی از بستگان و همکاران زندانی»، «روایت دیدن زنان بدون حجاب در خیابان» و «تصمیم به مهاجرت یا ماندن»، مهمترین روزمرهنویسی کاربران توییتر فارسی در آذرماه ۱۴۰۱ با کلمه «امروز» بود؛ جملاتی که برخلاف شهریورماه همین سال جز در موارد بسیار کمی معنایی طنزآمیز نداشت و جالب است که بخش قابل توجهی از محتوای طنزآمیز در میان توییتهای آذرماه، مرتبط با اظهارنظرهای (بهزعم کاربران غیردقیقِ) مقامات رسمی خارج از ایران درباره حوادث اخیر و بخش دیگری هم مرتبط با مرور خاطرات طنز دوستان زندانی بوده است.
در مجموع با این یافتهها میتوان گفت که مرگ مهسا امینی نهتنها در روزمرهنویسیهای عادی کاربران تاثیر گذاشته، بلکه پس از سه ماه از آن اتفاق، گویی همچنان کاربران را در خشم، بهت و سوگی جمعی نگه داشته است. از اینرو به نظر میرسد که سیاستهای مرتبط با حجاب، وضعیت اینترنت و کم شدن تابآوری اجتماعی افراد برای تحمل اخبار روزانه، نشانه نفوذ تاثیر سیاستهای کلان مملکتداری تا نزدیکترین لایههای زیست و زندگی افراد است؛ تا جایی که با مقایسه روزمرهنویسیهای قبل و بعد از اتفاق مهسا امینی، میتوان دریافت که طنز و شوخی با خبرهای این مدت، جایی در روزمرهنویسی کاربران ندارد و لحن کلی را به نوعی خشم واضح و سوگ تبدیل کرده است.
بدیهی است که این یافتهها را نمیتوان به جامعه ایران تعمیم داد، دسترسی به توییتر و به طورخاص تولید محتوا در آن، قشر کمی از افراد را شامل میشود. از سویی هم در این جستار، تعداد توییتهای یک پروفایل محدود نشده و تمامی تولید محتواهای مرتبط یک کاربر هم محسوب شده است، با این همه جای سوالات مهمی باقی است؛ آیا کم شدن شوخی با سوژههای سیاسی، نشاندهنده نوعی مقاومت آگاهانه یا تابآوری جمعی است؟ مرگ مهسا امینی چه تفاوتی با سایر وقایع سیاسی دارد که تاثیر آن تا حدود سه ماه بعد از آن هم باقی است؟