برای بسیاری از افراد تشخیص دادن راست از چپ، به آسانی تشخیص دادن جهت بالا و پایین است، ولی طبق تحقیقات اخیر، از هر شش نفر، یک نفر، برای تشخیص راست از چپ به مشکل برمیخورند. شاید این یک اشتباه بچهگانه به نظر برسد، ولی افراد زیادی هستند که چپ و راست را اشتباه میگیرند و ممکن است همین ماجرا به قیمت جان عدهای تمام شود.
احتمالا تا حالا داستانهایی درباره اینکه یک پزشک به جای آنکه چشم چپ بیمار را جراحی کند، به اشتباه چشم راست او را جراحی کرده، شنیدهاید. اینگونه اشتباهات پزشکی که بیشتر هم در عملهای جراحی به چشم میآید، در بسیاری از مواقع ناشی از یک گاف خیلی ساده است؛ وقتی فرد در تشخیص سمت چپ و راست دچار مشکل میشود.
تصور کنید تزریق اشتباه به چشم چپ بیمار به جای چشم راست؛ یا جراحی دست راست به جای دست چپ. اینها همه اتفاقاتی جدی، ولی قابل پیشگیری هستند و حکایت از آن دارند که اگر چه اکثر ما در کودکی یاد میگیریم که دست راست و چپمان را چطور از هم تشخیص دهیم، ولی همه این مفهوم را درست متوجه نمیشوند.
البته برای بسیاری از افراد تشخیص دادن راست از چپ، به آسانی تشخیص دادن جهت بالا و پایین است، ولی طبق تحقیقات اخیر، از هر شش نفر، یک نفر، برای تشخیص راست از چپ به مشکل برمیخورند.
حتی برخی از افرادی که حس میکنند در این زمینه مشکلی ندارند، ممکن است در اثر برخی حواس پرتیها، مثل سروصدای محیط یا در هنگام پاسخ به سوالات نامرتبط، نتوانند چپ و راستشان را درست تشخیص دهند.
"اینهکه فان در هام"، استاد عصبروانشناسی دانشگاه لایدن هلند در این رابطه میگوید: «هیچ کسی در تشخیص سمت جلو و عقب یا بالا و پائین مشکلی ندارد. ولی در هنگام تشخیص چپ از راست است که مشکل پیش میآید. دلیل این موضوع، تقارن است؛ چون وقتی میچرخی، رو به سمت جهت دیگری میشوی و همین موضوع را گیجکننده میکند.»
تشخیص چپ و راست، در حقیقت یک فرآیند کاملا پیچیده است که حافظه، زبان، پردازش بصری و فضایی و چرخش ذهنی را درگیر میکند. در واقع، محققان تازه در ابتدای این مسیر هستند تا ببینند که در هنگام انجام این کار، در مغز ما چه میگذرد و چرا تشخیص چپ از راست، برای بعضی افراد، سختتر از سایرین است.
جرارد گورملی، پزشک عمومی و استاد بالینی دانشگاه کوئینز بلفاست ایرلند شمالی در این باره گفته: «برخی افراد بهصورت ذاتی، میتوانند چپ را از راست تشخیص دهند و حتی بدون فکر کردن این کار را انجام میدهند. ولی بعضی دیگر از افراد، برای این کار یک پروسه را طی میکنند.»
نشانهگذاری برای تشخیص درست
گورملی و همکارانش برای کشف راز تلاش افراد در تشخیص چپ و راستشان که منتهی به اشتباهات پزشکی میشود، تحقیقی را در مورد تجربه دانشجویان پزشکی در تشخیص چپ و راست انجام داده و این فرآیند را بررسی کردند. گورملی در این رابطه گفته: «قبل از هر چیز باید جهت راست و چپ خودت را در مقایسه با فرد مقابل مشخص کنی.» جالب اینجاست که آن دسته افرادی که در تشخیص بلافاصله چپ و راست ناکام هستند، تکنیکهای متعددی را در این رابطه به کار میگیرند؛ بعضیها به این فکر میکنند که با کدام دستشان مینویسند و یا با کدام دستشان گیتار میزنند. به گفته گورملی: «عدهای از افراد برای آنکه بتوانند دست چپ و راستشان را تشخیص دهند، روی یکی از دستهایشان خالکوبی کرده یا در سمت راست یا چپ بدنشان پیرسینگ میزنند.»
بعد وقتی که مشخص شد که کدام جهت، سمت راست یا چپ فرد دیگر است، در گام بعد باید در یک چرخش ذهنی، خودتان را در حالت چرخیدن تصور کنید تا جهت راست و چپ شما، دقیقا هم جهت و هم سو با فرد دیگر شود. گورملی دراین باره توضیح داد: «اگر من روبروی شما ایستاده باشم، دست راست من، مقابل دست چپ شما قرار میگیرد. ایده چرخش ذهنی یک فرد یا یک شی، پیچیدگی آزمایش را بالا میبرد.»
تحقیق دیگری حاکی از آن است که افراد وقتی که به آنها تصویری از دست راست یا چپ نشان داده شود، آنها راحتتر میتوانند دست یا بدن خود در حال چرخش را تصور کرده و در این رابطه قضاوت کنند.»
آماری عجیب از ناکارآمدی افراد
در مقاله منتشره توسط فان در هام در سال ۲۰۲۰، مشخص شد که حدود ۱۵% از افراد در هنگام تشخیص دست چپ و راستشان احساس ناکارآمدی میکنند. تقریبا نیمی از چهارصد شرکت کننده در این تحقیق، گفتهاند که برای تشخیص راست و چپ، از یک استراتژی مرتبط با دستانشان بهره میبرند.
محققان، برای آزمایش عمیقتر نحوه عملکرد این استراتژیها، از چیزی به نام "آزمون تبعیض راست و چپ برگن" استفاده کردند. شرکت کنندگان در این آزمایش، به عکسهایی از افراد، در حالی که دستهایشان در جهتهای مختلفی حرکت میکرد و خودشان به آنها نزدیک یا دور میشدند، نگاه میکردند و میبایست تشخیص میدادند که دست هایلایت شده این تصویر، دست راست فرد است یا دست چپش. فان در هام دراین باره گفت: «ساده به نظر میرسد؛ ولی وقتی مجبور باشید که در سریعترین حالت ممکن، صد تصویر اینگونه ببینید، کار خستهکننده میشود.»
به چالش کشیدن شرکتکنندگان در آزمایش
در اولین آزمایش، شرکتکنندگان پشت میز نشسته بودند و دستانشان را روی میز مقابلشان قرار داده بودند. فان در هام گفت: «تاثیر بسیار واضحی از نحوه قرارگیری تصویر فرد وجود داشت. اگر از پشت سر فرد، او را میدیدید، پس تصویر همجهت با شما بود؛ در این شرایط افراد سریعتر و دقیقتر دست راست و چپ تصویر را تشخیص میدادند. درعین حال وقتی فرد در داخل تصویر، روبروی شرکتکننده بود، ولی دستانش را بهحالت ضربدر گرفته بود، یعنی دست چپ فرد داخل تصویر همسو با دست چپ شرکتکننده در آزمایش بود، افراد بهتر دست چپ و راست تصویر را تشخیص میدادند.»
فان در هام ادامه داد: «این گویای آن است که بدن انسان در این امر واقعا دخیل است.» سوال بعدی اینجا بود که آیا شرکتکنندگان در همان زمان انجام آزمایش، به نشانههایی در بدن برای تشخیص چپ و راست رجوع میکنند یا اینکه به سراغ ایدههایی که از قبل از بدنشان در ذهن ذخیره کردهاند، میروند.
در ادامه محققان این آزمایش را این بار با سناریوهای مختلف تکرار کردند: «یک بار شرکتکنندگان، دستهایشان را بهحالت ضربدری و غیرضربدری روی میز گذاشتند و دفعه بعد دستهایشان را با پارچهای سیاه پوشاندند. اما محققان دریافتند که هیچ یک از این تغییرات، در نتیجه نهایی آزمایش تاثیری نداشت. به زبان دیگر، شرکتکنندگان برای آنکه بتوانند از بدن خودشان برای تشخیص سمت راست و چپ استفاده کنند، نیازی به دیدن دستهایشان ندارند.
فان در هام ادامه داد: «ما هنوز بهطور کامل این موضوع را حل نکردهایم، ولی توانستیم دریابیم که بدن ما یک عنصر کلیدی در تشخیص چپ و راست است و به شکلی ثابت از بدنمان برای تشخیص این امر بهره میبریم.»
زنان بهتر از مردان
در آزمایشهای فان درهام، عملکرد تشخیص چپ از راست در مورد تصاویری که با شرکتکننده همسو و در یک خط بودند، در افرادی که از استراتژی خاصی برای تشخیص دو جهت چپ و راست بهره میبردند بهتر بود. در مجموع زنان نیز در این آزمایش بهتر از مردان ظاهر شدند. محققان همچنین دریافتند که در این آزمایش، مردان سریعتر از زنان پاسخ سوالات را میدادند، ولی برخلاف آزمایش قبل که در آن مردان بهتر از زنان چپ و راست را تشخیص داده بودند، این بار اینگونه نبود.
دلیل این موضوع چیست؟
پاسخ این سوال که چرا توانایی افراد در تشخیص چپ از راست متفاوت است، هنوز روشن نیست؛ البته این تحقیقات حکایت از آن دارد که هر چه بدن فرد نامتقارنتر باشد (مثلا دستی که با آن مینویسد)، راحتتر میتواند چپ و راستش را تشخیص دهد. گورملی در این باره گفته: «اگر یک سمت مغز شما، کمی بزرگتر از سمت دیگر باشد، احتمالا بهتر چپ و راست را از هم تشخیص میدهید.».
ولی این موضوع میتواند به آموزشهای دوران کودکی نیز برگردد؛ مسائلی مثل جنبههای شناخت فضاها.
فان در هام در این رابطه توضیح داد: «اگر کودکان مسئول پیدا کردن راه باشند و به آنها اجازه دهید تا چند متری جلوتر از شما راه رفته و تصمیمگیری کنند، در نهایت هدایتکنندههای بهتری خواهند شد.»
کودکان سریعتر از بزرگسالان
تحقیقات انجام شده توسط آلیس گومز و همکارانش در موسسه نوروساینس لیون فرانسه، حاکی از آن است که داستان تشخیص چپ از راست، موضوعی است که کودکان خیلی سریع آن را درک میکنند. گومز برنامهای دو هفتهای را طراحی کرد که توسط معلمان اجرا شد و هدف از آن، افزایش مشارکت بدن و مهارتهای حرکتی در کودکان پنج تا هفت ساله بود.
بعد از آنکه آنها تواناییهای کودکان، برای تعیین قسمت مدنظر بدن خود یا همکلاسیشان (مثلا زانوی راست) به چالش کشیدند، مشخص شد که تعداد خطاهای تشخیص چپ و راست تقریبا به نصف کاهش یافته. گومز در این باره گفت: «برای ما خیلی ساده است تا بتوانیم مهارتهای کودکان را افزایش دهیم تا بتوانند عضو بدنشان را طبق نام آن پیدا کنند.»
یکی از دلایل این موضوع، میتواند آن باشد که به کودکان یک استراتژی آموزش داده شد و آن هم این بود که وقتی که جهت چپ و راست یادشان نمیآید، به دستی که با آن مینویسند فکر کنند. برنامه تمرکز بر روی بدن خود کودک، نکته مهم دیگری بود.
وقتی چپ و راست حیاتی میشوند
در این راستا سناریوهای فراوانی مطرح میشوند، ولی آنچه در نهایت مهم است، این است که گاهی وقتها تشخیص چپ از راست، حیاتی و سرنوشتساز میشود؛ مثلا در موارد پزشکی و جراحی که یک اشتباه در تشخیص سمت راست و چپ، ممکن است باعث شود که جراح کلیه سالم راست را بهجای کلیه معیوب سمت چپ از بدن بیمار خارج کند یا به اشتباه دست چپ را به جای دست راست قطع کند که اینها عواقب ویرانگری خواهند داشت.
باید این را هم در نظر داشت که پزشکی تنها رشتهای نیست که اشتباهاتی این چنینی در آن ممکن است به قیمت جان انسانها تمام شود؛ تصور کنید که خلبان یک هواپیما یا ناخدای یک کشتی بهجای سمت چپ، به سمت راست بپیچد و سانحهای دلخراش را رقم بزند که به قیمت جان صدها نفر تمام خواهد شد.
طبق گفته گورملی، برخی افراد، برای تشخیص چپ از راست تلاش بیشتری انجام میدهند، ولی این امکان وجود داردکه هرکسی چپ و راستش را اشتباده کند. او امیدوار است تا بتوان اطلاع رسانی و آگاهی بیشتری انجام داد تا مردم دریابند که خیلی ساده ممکن است هرفردی در تشخیص چپ وراستش اشتباه کند. بدین ترتیب اگر فردی برای انتخاب چپ و راستش ثانیهای درنگ میکند، کمتر مورد سرزنش قرار بگیرد. او گفت: «به عنوان متخصص مراقبتهای بهداشتی، باید بگویم که ما زمان زیادی را صرف جهت یابیها میکنیم: بالا، پائین، رو، زیر؛ ولی توجه چندانی به راست و چپ نداریم، ولی واقعیت این است که تشخیص چپ و راست از یکدیگر، بزرگترین چالش پیش روست.»