bato-adv

اگر ارز برای واردات گندم تامین نشد، قرار است چه کنیم؟

اگر ارز برای واردات گندم تامین نشد، قرار است چه کنیم؟
رئیس اتحادیه نانوایان می‌گوید: تا الان که خبری از سهمیه‌بندی نبوده است. در رسانه ملی هم اعلام شد که هرکس تا حد متعارف نان بخرد. وقتی که می‌گویند تا حد متعارف می‌توان نان خرید، یعنی هنوز سهمیه‌بندی انجام نشده است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۵ - ۰۴ بهمن ۱۴۰۱

هم‌میهن نوشت: واقعیت این است که به نظر می‌رسد وضعیت ارزی کشور مطلوب نیست و هر روز اوضاع بیشتر پیچیده‌تر می‌شود. این موضوع را از کجا می‌توان فهمید؟ از آنجایی که اختصاص مبلغ ۳۷۵ میلیون یورو برای واردات گندم دستاورد محسوب می‌شود.

خبر گشایش ارزی برای واردات اساسی‌ترین نیاز کشور هیچ معنایی ندارد جز اینکه وضعیت خزانه ارزی خوب نیست. در تمام سال‌های گذشته گندم حتی به‌مراتب بیشتر از امسال از خارج تامین می‌شد و هیچ‌وقت تامین ارز برای واردات گندم مطرح نبود، اما حالا مدیر روابط عمومی بانک مرکزی، تامین ۳۷۵ میلیون یورو ارز برای واردات گندم را دستاورد معرفی می‌کند و بازخوانی این خبر نشان از وضعیت وخیم ارزی در کشور دارد.

از سوی دیگر تامین این مقدار ارز به‌منظور واردات به‌موقع و ضروری کالای اساسی از سوی بانک مرکزی عنوان شده است و با توجه به اینکه در اواسط زمستان قرار داریم و خیلی وقت است که فصل برداشت محصول تمام شده، احتمالا ذخایر گندم کشور را با چالش مواجه کرده است.

ماجرا آنجا جدی می‌شود که در یک هفته گذشته گزارش‌های زیادی در رابطه با کمبود آرد و صف‌های طویل برای خرید نان در برخی نقاط کشور از جمله سیستان‌وبلوچستان و سنندج منتشر شده است و این کمبود نان، یعنی اساسی‌ترین نیاز مردم. حالا سوال از دولت اینجاست که این‌بار ارز واردات گندم به هرنحوی تامین شد، اما باتوجه به شرایط تحریم و وضعیت نامطلوب اقتصادی کشور اگر در آینده ارز برای واردات گندم تامین نشد، قرار است چه کنیم؟

مهرماه بود که علی بهادری‌جهرمی، سخنگوی دولت از خرید هفت‌میلیون و ۱۷۰ هزار تن گندم به‌صورت تضمینی از کشاورزان خبر داد. ارزش این خرید حدود ۸۳ هزار میلیارد تومان بود و طبق گفته‌ها این مبلغ به کشاورزان پرداخت شد. میزان گندم خریداری‌شده به‌صورت تضمینی در ۹ ماه ابتدایی سال ۱۴۰۰ حدود چهارمیلیون و ۷۰۰ هزار تن بود. این ارقام نشان می‌دهد دولت امسال ۶۰ درصد بیشتر از پارسال از کشاورزان گندم خریداری کرده است.

دولت از ابتدای سال تا به امروز حدود سه‌میلیون و ۲۴۱ هزار تن گندم وارد کرده است، اما در ۹ ماه ابتدایی سال گذشته واردات ۹ ماهه گندم حدود پنج‌میلیون و ۲۹ هزار تن بود. با احتساب خرید هفت میلیون تن گندم و تامین سه‌میلیون تن دیگر از خارج به نظر می‌رسد هنوز هم در حوزه آرد و نان در برخی مناطق با کمبود مواجه هستیم، چون طبق گزارش‌ها برخی نقاط کشور با کمبود آرد مواجه هستند و طبق برآورد کارشناسان، گندم مورد نیاز کشور سالانه حدود ۵/۱۳ میلیون تن است.

ماجرای یک قرص نان

گندم و کمبودش فقط برای ایران نیست. ترس کمبود گندم بر همه دنیا سایه انداخته است. بعد از حمله روسیه به اوکراین، یک‌چهارم گندم تولیدشده در دنیا، پشت دیوار‌های جنگ گیر کرد و بحران غذایی، ترس گرسنگی را پررنگ‌تر کرد. گندم پرکشت‌ترین غلات روی زمین است. بیش از ۱۷ درصد زمین‌های دنیا زیرکشت گندم قرار دارد و ۳۵ درصد انسان‌های روی زمین از گندم به‌عنوان غذای اصلی استفاده می‌کنند. ماجرای کمبود و افزایش قیمت گندم در دنیا موضوع شوخی‌برداری نیست. مگر می‌شود قوت غالب مردم کم یا گزاف باشد؟

گرانی گندم دلایل زیادی دارد. جنگ باعث شد تا قیمت انرژی افزایش پیدا کند، افزایش قیمت انرژی هزینه حمل‌ونقل را افزایش داد و حالا ماشین‌آلات کشاورزی هزینه بیشتری دارند. قیمت حمل‌ونقل گندم هم رشد کرد و طبق گزارش‌ها ۲۰ میلیون تن گندم در بنادر اوکراین روسیه قفل شده است و این موضوع کمبود گندم در بسیاری از کشور‌ها را رقم زده است. مهم‌ترین موضوع تغییرات آب‌وهوا است که تولید کمتر گندم را به‌ارمغان آورد. گرمای هوا و تغییرات آب و هوا باعث شد تا تولید گندم کانادا در سال ۲۰۲۱ بیش از ۴۰ درصد کاهش پیدا کند.

کانادا یکی از صادرکنندگان گندم به آمریکا بود و این یعنی آمریکا هم از نعمت نان کمتر بهره می‌برد. مصر، اندونزوی و سومالی به شدت به گندم اوکراین وابسته‌اند و حالا پیش‌بینی می‌شود که احتمالا کشاورزان اوکراینی در سال آینده دیگر به مزارع خود برنمی‌گردند و تولید محصول اوکراین نصف می‌شود. با این حال دیگر بحث قیمت گندم نیست، بلکه محصولی وجود ندارد که قرار باشد قیمت‌گذاری شود. هند هم در چند ماه گذشته صادرات گندم را به دلیل کاهش تولید داخل و خشکسالی ممنوع کرد و کارشناسان هشدار می‌دهند که احتمالا نوسانات آب‌وهوا شدیدتر می‌شود و این موضوع عدم اطمینان تولید جهانی و افزایش قیمت گندم را به‌دنبال دارد. همه این عوامل دست‌به‌دست هم دادند تا ماجرای یک قرص نان بیشتر از همیشه پیچ و تاب داشته باشد.

از غم نان که بگذریم...

باید فکری بکنیم. از غم نان که بگذریم باید به قطعی برق تابستان فکر کنیم. به این فکر کنیم که از کجا منابع لازم برای نوسازی نیروگاه‌ها را تامین کنیم. باید به گاز فکر کنیم. وزیر اقتصاد قول داده که سال بعد گاز ابدا قطع نمی‌شود. به این فکر کنیم که از کجا منابع لازم برای نوسازی صنعت گاز و توربین‌های فشار انتقال گاز را تامین کنیم. فکری به حال ۱۷ میلیون خودروی فرسوده کنیم که نفس شهر را بریده است. به قیمت دلار فکر کنیم که شور زندگی را از جوانان گرفته است. فکری به حال برجام کنیم، خلیج فارس را زنده کنیم. از غم نان که بگذریم کار برای انجام دادن زیاد داریم.

نگاه کارشناس

کمال سیدعلی معان ارزی اسبق بانک مرکزی توضیح داد؛ ضرورت حفظ خزانه ارزی

سالانه حدود پنج میلیارد دلار ارز با نرخ ۴۲۰۰ تومانی به واردات کالا‌های اختصاصی از جمله دارو و گندم اختصاص پیدا می‌کند. این یعنی دولت حدود ۱۹۴ هزار میلیارد تومان یارانه برای این کالا‌ها پرداخت می‌کند. اما ارز همه کالا‌ها ۴۲۰۰ تومانی نیست. سالانه ۳۰ تا ۳۵ میلیارد دلار برای واردات کالا‌های معمولی ارز نیمایی با نرخ ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان اختصاص پیدا می‌کند.

جالب اینجاست که بدانید واردکنندگان، ارز ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی از دولت می‌گیرند و کالا وارد می‌کنند، اما کالای خود را در بازار با نرخ دلار بازار آزاد می‌فروشند. اختلاف قیمت ارز در بازار آزاد با ارز نیمایی حدود ۱۷ هزار تومان است و این یعنی چندین هزار میلیارد تومان از محل ارز نیمایی اختصاص یافته برای واردات رانت توزیع می‌شود. کمال سیدعلی، معاون اسبق ارزی بانک مرکزی در این رابطه توضیح می‌دهد:

میزان صادرات و واردات سالانه کالا‌های اساسی چقدر است؟

ارز در کشور تحت تاثیر انتظارات تورمی که هم عامل خارجی دارد و هم داخلی. عامل خارجی برجام است و مهم‌ترین عوامل داخلی کسری بودجه، شرایط فروش نفت و تورم هستند. دولت سالانه حدود ۳۰ تا ۳۵ میلیارد دلار ارز برای واردات کالا به کشور نیاز دارد. از این مقدار ارز ۱۴ تا ۱۸ میلیارد دلار آن صرف واردات کالا‌های اساسی می‌شود. ارز واردات کالا‌های اساسی با نرخ دلار نیمایی یا همان ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان محاسبه می‌شود، اما حدود شش تا هشت میلیارد دلار صرف واردات کالا‌هایی مانند دارو و گندم می‌شود که نرخ ارز این کالا‌ها حتی با نرخ نیمایی نیست و ارز ۴۲۰۰ تومانی است.

به این دلیل که بخش زیادی از ارز کالا‌های اساسی باید با نرخ‌های بسیار پایین‌تر از بازار عرضه شود، این موضوع فشار زیادی به خزانه ارزی بانک مرکزی وارد می‌کند، چون از یک طرف بانک مرکزی باید کسری بودجه خود را با فروش ارز جبران کند و از طرف دیگر بحث تامین ارز کالا‌های اساسی وجود دارد که نمی‌توان در مقطع فعلی با قیمت نزدیک به بازار این کالا‌ها را به مردم عرضه کرد.

‌تعویق مذاکرات برجام چه تاثیری بر شرایط ارزی کشور گذاشت؟

نکته مهم این است که هر زمان خبری منفی در رابطه با برجام منتشر می‌شود، قیمت ارز واکنش نشان می‌دهد. رشد قیمت دلار از محدوده ۲۸ هزار تومان هم به این علت بود که مذاکرات در آخرین دور خود به تعویق افتاد. مردم در مقطعی امیدوار بودند که این‌بار دیگر برجام امضا می‌شود و حتی امیدوار بودند که در صورت توافق نرخ دلار به زیر ۲۰ هزار تومان خواهد رسید، اما وقتی مقامات ایرانی و آمریکایی اعلام کردند که فعلا توافقی صورت نمی‌گیرد، ارز دوباره اوج گرفت.

همچنین در هفته اخیر وقتی اعلام شد که پارلمان اروپا برای تروریستی اعلام کردن سپاه در حال تصمیم‌گیری است، رشد قیمت ارز دوباره شروع شد.

توجه داشته باشید که وقتی این قبیل خبر‌ها در مورد مسائل بین‌الملل منتشر می‌شود، چه این اتفاق رخ دهد و چه رخ ندهد، تاثیر منفی خودش را روی قیمت ارز می‌گذارد.

به نظرم وضعیت آینده ارز هم به این مسئله بستگی دارد که کشور چه تصمیمی در مسائل بین‌المللی می‌گیرد. قیمت ارز زمانی کاهش پیدا می‌کند که تنش‌های بین‌المللی کاهش پیدا کند و شرایط داخلی مدیریت شود. باید با برخی مسائل عاقلانه‌تر رفتار کنیم. ما نباید نسبت به موضوعات بین‌المللی بی‌تفاوت باشیم، چون این تنش‌ها در نهایت با افزایش قیمت ارز به مردم فشار مضاعف وارد می‌کند.

‌اخباری منتشر شده که نشان می‌دهد آمریکا قصد دارد محل‌های تامین ارز ایران مانند سلیمانیه را کنترل و از ورود ارز به ایران از این محل جلوگیری کند. برای ورود ارز به کشور چه کریدور‌هایی وجود دارد؟

مسیر‌ها و روش‌های مختلفی برای ورود ارز به کشور وجود دارد. اگر تجارت ایران با کشور‌های همسایه از طریق بخش خصوصی صورت گیرد، این بخش ارز حاصل از صادرات را به طریقی حتی به صورت اسکناس دریافت می‌کند و به کشور وارد می‌کند. از طرفی به نظرم در حال حاضر میزان فروش نفت دولت هم کم نیست و حداقل حدود یک میلیون بشکه نفت با قیمت ۸۰ دلار در هر بشکه در حال فروش است.

‌با توجه به اینکه برخی مقامات از عدم کسری بودجه صحبت می‌کنند، دولت از طریق فروش ارز در بازار آزاد اقدام به کاهش کسری بودجه کرده است؟

اگر دولت قصد داشته باشد ارز حاصل از صادرات را با نرخ‌های ۴۲ یا ۴۳ هزار تومان در بازار آزاد به فروش برساند، این موضوع تاثیر مثبت روی کسری بودجه دارد و کسری دولت را کاهش می‌دهد، اما، چون اکثر مصرف‌کنندگان ارز در کشور خود دولتی‌ها هستند دوباره تامین ریالی این مقدار ارز از طرف دولت به مشکل می‌خورد و دولت مجبور است که به چاپ اسکناس روی بیاورد و این یعنی تورم و در نهایت به کسری بودجه منتهی می‌شود.

‌وضعیت ارزی کشور چگونه است؟

شرایط حال حاضر کشور خاص و انتظارات تورمی در حال حاد شدن است. این موضوع به گرایش مردم به سمت واسطه‌گری به جای فعالیت تولیدی منجر شده است.

از طرف دیگر صادرکنندگان باید ارز حاصل از صادرات را در سامانه نیما با نرخ ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومانی به دولت عرضه کنند و در شرایط فعلی ارز نیما با بازار آزاد اختلاف دارد و این موضوع حاشیه سود صادرکنندگان را کاهش داده و جذابیت صادرات را کم کرده است.

این موضوع باعث کاهش صادرات و در نتیجه کاهش ارزآوری کشور می‌شود. البته علاوه بر کاهش تنش‌های بین‌المللی که نقش زیادی در قیمت ارز دارد تا زمانی که سرمایه‌گذاری فارغ از نرخ ارز انجام نشود و وضع اشتغال بهبود پیدا نکند ما با نوسانات ارزی مواجه خواهیم بود.

‌دولت در تامین ارز مشکل ندارد؟ راه‌های جایگزین هم برای تامین بهتر ارز کالا‌های اساسی وجود دارد؟

اگر توجه کنید دولت با تزریق ارز در حال مداخله در بازار است و این نشان‌دهنده آن است که ارز وارد کشور می‌شود، اما سوال اصلی اینجاست که آیا این درست است که دولت منابع ارزی خود را در قالب ارز وارداتی، دلار کارت ملی یا مسافرتی عرضه می‌کند تا قیمت را کنترل کند؟

مشکل اساسی که ممکن است در آینده دولت را تحت فشار قرار دهد، فاصله نرخ دلار نیما با قیمت ارز آزاد است. به فرض به یک واردکننده ۱۰ میلیون دلار سهمیه واردات با ارز نیمایی داده می‌شود و کالا‌هایی که با ارز نیمایی وارد می‌شود با احتساب دلار آزاد در بازار به فروش می‌رسد. از این محل مقدار زیادی رانت توزیع می‌شود که غلط است.

از طرفی به هر شخص سالانه دو هزار دلار ارز با کارت ملی تعلق می‌گیرد که در حال حاضر حدود ۴۰ هزار تومان به فروش می‌رسد، اما ارز در بازار آزاد بیشتر است و از این محل هم رانت توزیع می‌شود. بیش از دو سال است که این سیاست اجرا می‌شود، اما این مکانیسم مداخله به کاهش ذخایر ارزی منجر می‌شود. این موضوع باعث ایجاد بازار دلالی شده که کارت ملی مردم را به نوعی می‌خرند و با آن ارز دولتی می‌گیرند و در بازار آزاد به فروش می‌رسانند. تا جایی که من می‌دانم میزان عرضه دلار کارت ملی بیش از سه میلیارد دلار نیست، اما رانت توزیعی در حوزه واردات با ارز نیمایی بسیار قابل توجه است و باید مدیریت شود.

به نظر می‌رسد در شرایط فعلی روزانه حدود یک میلیون بشکه نفت با قیمت ۸۰ دلار در حال فروش است، پس تا زمانی که فروش نفت ادامه دارد در رابطه با کالا‌های اساسی به مشکل نمی‌خوریم، اما تقریبا پولی نمی‌ماند که به پروژه‌های عمرانی تزریق شود و همه ارز موجود در کشور صرف واردات کالا‌های اساسی و مواد اولیه می‌شود. تحریم‌ها برنامه‌ریزی بلندمدت را از کشور سلب کرده است.

یکی از راه‌های جایگزین تامین ارز در کشور این است که وضعیت انرژی سروسامان بگیرد. روزانه در کشور مقدار قابل توجهی انرژی مصرف می‌شود، اما به نظر می‌رسد اصلاح قیمت انرژی با توجه به شرایط فعلی کشور هم در دستور کار قرار ندارد و همین موضوع به کسری بیشتر بودجه و آسیب‌های بیشتری می‌انجامد.

‌توصیه شما برای گذر از بحران ارزی چیست؟

مهم‌ترین مسئله این است که دولت باید خودش را کوچک کند. تا آنجایی که می‌توان باید هزینه‌های نامربوط را از ردیف بودجه حذف کرد. میزان حداکثر فروش نفت و درآمد‌ها در بودجه
مشخص است و هزینه‌های نامشخص قدرت تحلیل را گرفته و به همین دلیل هزینه‌های دولت در بودجه باید کاهشی شود.

نگاه بخش خصوصی

رئیس اتحادیه نانوایان در گفتگو با هم‌میهن: پخت نان صرفه اقتصادی ندارد

کارت می‌کشید. میان تافتون، لواش، بربری و سنگک قدرت انتخاب دارید. تعداد نان خود را وارد می‌کنید. نان کوپنی می‌خرید. سفارش خرید شما را وزیر اقتصاد چک می‌کند و بعد نانوا به شما نان می‌دهد. اما با این همه دم و دستگاه و هزینه برای هوشمند کردن اصلی‌ترین نیاز مردم، به حدی که حتی وزیر اقتصاد می‌داند چه کسی، در کجا، چند نان خریده است، باز هم خبر رسیده که روزانه ۵ میلیون کیلو آرد یا همان ۵۰ میلیون نان لواش در نانوایی‌ها گم می‌شود. بیژن نوروزمقدم، رئیس اتحادیه نانوایان در رابطه با ۵۰ میلیون نان لواش گم‌شده توضیح می‌دهد:

‌خبر‌هایی منتشر شده که نانوایان ۵ میلیون کیلو آرد را به کارخانه‌های شیرینی‌پزی و محصولات غذایی می‌فروشند. این اخبار صحت دارند؟

خیر! این قبیل اخبار تهمت‌هایی است که به صنف نانوایان می‌زنند و عده‌ای هم باور می‌کنند. براساس آمار و ارقام استخراج‌شده از دستگاه‌های سامانه هوشمندسازی نان روزانه حدود ۲۱ میلیون کیلو آرد به‌صورت روزانه در سطح کشور توزیع می‌شود که طبق آمار دستگاه‌های هوشمند، حدود ۱۸ میلیون کیلو از این آرد پخت می‌شود و به دست مردم می‌رسد و حدود ۵ میلیون کیلو آرد در آمار دستگاه‌های هوشمند وجود ندارد. اما توجه داشته باشید دستگاه‌های هوشمند برای خرید فقط آمار خریدارانی که با کارت بانکی نان می‌خرند را ثبت می‌کند و هنوز سه هزار دستگاه در سطح کشور نصب نشده است.

سهمیه متوسط هر نانوایی حدود ۳۰۰ تا ۳۵۰ کیلو آرد به‌صورت روزانه است و نصب نشدن سه هزار دستگاه، یعنی حدود یک میلیون از پنج میلیون کیلو آرد گم‌شده را این نانوایی‌ها مصرف می‌کنند. در ایران براساس آمار رسمی حدود شش میلیون افغانستانی داریم که نان می‌خرند و سرانه مصرف نان برادران افغان حدود ۵/۲ برابر ایرانی‌ها است و هیچ‌کدام کارت ندارند و با پول نقد نان می‌خرند. سرانه مصرف هر ایرانی ۳۰۰ گرم آرد به صورت روزانه است و اگر سرانه مصرف برادران افغان را دو برابر هر ایرانی حساب کنیم، حدود سه میلیون و ۶۰۰ هزار کیلوگرم آرد دیگر از آرد‌هایی که ادعا می‌شود گم شده است، پیدا می‌شود.

علاوه براین افراد زیادی در سطح کشور وجود دارند که با کارت عابر بانک نان نمی‌خرند و پول نقد می‌دهند و کارگران خود نانوایی‌ها هم برای برداشت نان مصرفی خود پول پرداخت نمی‌کنند و این افراد هم ۴۰۰ هزار کیلوگرم دیگر را مصرف می‌کنند. اگر همین مصارف را جمع بزنید، می‌شود همان پنج میلیون کیلویی آرد یا همان ۵۰ میلیون نان لواشی که آقایان گم کرده بودند. من نمی‌دانم چرا دوستان نان لواش را برای انتشار این خبر انتخاب کردند، شاید برای اینکه تعداد نان بالا و آمار ذهن خراب‌کن باشد.

‌به نظر شما چرا این قبیل اخبار منتشر می‌شود؟

واقعا نمی‌دانم. اما دفعه قبلی هم که قصد داشتند طرح هوشمندسازی نان را اجرا کنند اخبار زیادی حتی از رادیو و تلویزیون در تخریب این طرح منتشر شد. الان هم که طرح هوشمندسازی دارد وارد فاز دوم خود می‌شود، دوباره تخریب‌ها شروع شده است. نانوا هنوز با نرخ نان سال ۱۳۹۹ در سال ۱۴۰۱ نان به دست مردم می‌رساند. شما نگاهی به تورم سایر کالا‌ها نسبت به سال ۹۹ بیندازید خودتان به شرافت قشر نانوا پی خواهید برد. در شغل‌های دیگر تا اتفاقی می‌افتد سریع سروصدای شاغلان بلند می‌شود، اما قشر نانوا با نرخ سال ۹۹ نان می‌پزد و هیچ نمی‌گوید و بعد هم عده‌ای به این قشر تهمت می‌زنند.

نانوا‌ها در همه شرایط در کنار مردم و دولت بوده‌اند. این قشر در زمان جنگ، زلزله و قحطی، نان تولید می‌کردند و به جبهه و شهر‌های دیگر می‌فرستادند. اصلا از گذشته که بگذریم همین یک‌سال پیش که همه شهر به علت کرونا تعطیل بود، نانوا‌ها در کنار کادر درمان برای تامین نیاز‌های ضروری مردم در صحنه بودند. من نمی‌دانم که چه اصراری وجود دارد یا چه دست‌هایی در کار است که این قشر زحمتکش را بکوبد.

‌حاشیه سود نانوایی چقدر است؟

کل فروش یک نانوایی در روز دو میلیون تومان است. سهمیه هر نانوایی ۳۰۰ تا ۴۰۰ کیلو آرد است. اگر نانوا با همان ۴۰۰ کیلو آرد نان لواش بپزد می‌شود چهار هزار نان لواش و هر نان لواش ۵۰۰ تومان قیمت دارد و در نتیجه کل فروش یک نانوایی دو میلیون تومان است. اما هزینه نانوایی هم به‌شدت زیاد است. میانگین حقوق هر فرد که در نانوایی کار می‌کند، روزانه ۳۰۰ هزار تومان است. علاوه براین، پول آرد، آب، گاز، برق و اجاره مغازه را هم حساب کنید. این شغل درآمد چندانی ندارد. دولت باید کمک کند تا نرخ نان کمی بهبود پیدا کند. با توجه به تورم کشور از سال ۹۹ دیگر پختن نان صرفه اقتصادی ندارد و اگر دولت می‌خواهد نان خوب به دست مردم برسد، اول خودش باید به داد نانوا برسد.

‌شایعه‌هایی وجود دارد که هوشمندسازی به علت کمبود گندم در حال انجام است و برای هرکسی سهمیه نان تعریف می‌شود. شما از این موضوع اطلاع دارید؟

تا الان که خبری از سهمیه‌بندی نبوده است. در رسانه ملی هم اعلام شد که هرکس تا حد متعارف نان بخرد. وقتی که می‌گویند تا حد متعارف می‌توان نان خرید، یعنی هنوز سهمیه‌بندی انجام نشده است.

برچسب ها: کمبود گندم
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین