مستند «جنایت نامرئی» مجموعهای درهم، بی ضبط و ربط و تاییدنشده از ادعاهایی است که مثل یک مشت خاک به صورت مخاطب پاشیده میشوند.
شاید این روزها کمبود سریالهای طنز جدید و جذاب را در تلویزیون بشود احساس کرد؛ اما اگر کمی با دقت در برنامههای تلویزیون بگردید میتوانید برنامههای طنزی را پیدا کنید که اتفاقا به عنوان برنامههای خیلی جدی پخش میشوند. مستند «جنایت نامرئی» یکی از همین برنامهها است.
به گزارش فرادید، این مستند (که هر چیزی هست به غیر از «مستند») هدفش اثبات این موضوع است که پاندمی کرونا در اصل یک جنگ بیولوژیک بوده که توسط گروهی از قدرتمندان و ثروتمندان گلوبالیست به راه انداخته شده و هدف از آن شکل دادن به یک جور حاکمیت نوین جهانی بوده است.
بخشی از ادعای این مستند که در ابتدای هر قسمت تکرار میشود این است که در دوران کرونا «در میانۀ انبوهی از اخبار درست و نادرست و طوفانی از شایعات عجیب و گاه مضحک، ناگهان هزاران سند مکتوب و تصویری در سراسر جهان رمزگشایی شد که شیوع ویروس کرونا عمدی بوده و از قبل پیشبینی و برنامهریزی شده است».
اما در حقیقت حتی یک سند قابل اتکا و جدی برای اثبات این ادعا در سراسر مستند ارائه نمیشود. واقعیت تاسفبارتر (و البته خندهدارتر) این است که به نظر میرسد سازندگان مستند حتی تصور درستی از اینکه یک «سند» قابل اتکا چه ویژگیهایی باید داشته باشد ندارند.
به عنوان نمونه، در قسمت دوم، یکی از کارشناسان برنامه از یک «سند» با عنوان (world depopulation is top NSA agenda) صحبت میکند و میگوید که امضای هنری کیسینجر پای این سند است! این در حالیست که این متن صرفا یک مقالۀ ادعایی از شخصی به اسم لانی وولف است که در نشریۀ EIR متعلق به لیندون لاروش به چاپ رسیده و به هیچ وجه یک «سند منتشر شده با امضای کیسینجر» به حساب نمیآید. لیندون لاروش از کسانی بود که ادعاهای مختلف و تایید نشدهای را در طی سالها در نشریهاش مطرح میکرد. ممکن است سازندگان مستند «جنایت نامرئی» دلشان بخواهد همۀ این ادعاها را حقیقت قلمداد کنند، اما این یک چیز است و ارائۀ این ادعاها به عنوان «سند» یک چیز دیگر.
این فقط یک نمونه از ادعاهای بیسند و محیرالعقولی است که در این به اصطلاح مستند مطرح میشود. از ابتدا تا انتهای هر قسمت، انواع و اقسام ادعاها در میان انبوهی از اطلاعات مربوط و نامربوط به خورد مخاطب داده میشوند تا توهمی از حقیقت و سندیت را پدید بیاورند. این ادعاها و اطلاعات مثل یک مشت خاک هستند که برای کور کردن دید مخاطب به صورت او پاشیده شده باشد.
کارشناسان این مستند مهمترین ادعاهایشان را طوری بیان میکنند که انگار اینها اموری مسلم، قطعی و اثبات شده هستند؛ در حالیکه هر کدام از این ادعاها به صورت جداگانه نیاز به اثبات دارد. یک نمونه از این ادعاها این است که شرکتهای داروسازی دارو را برای بیماری نمیسازند بلکه اول بیماری را میسازند تا دارویی را که قبلا برای آن ساختهاند به فروش برسانند.
نمونۀ دیگری از این ادعاها این است که اتفاقی که در مراسم اسکار ۲۰۲۲ افتاد یک ماجرای برنامهریزی شده برای فروش بیشتر یک نوع دارو بود. یک مورد خیلی جالب دیگر هم که «جنایت نامرئی» در قالب «اطلاعات» به مخاطبش ارائه میکند این است که نظرات زیگموند فروید در حوزۀ روانکاوی در قارۀ اروپا «به طور کامل رد شده بود»، ولی یکی از سیاستمداران آمریکایی دوباره اندیشههای او را به عرصۀ اثرگذاری برگرداند!
نقد این مستند به این معنی نیست که هیچ امکان و احتمالی برای بعضی از چیزهایی که در آن مطرح میشود وجود ندارد. ممکن است کسی فکر کند همۀ ادعاهای این مستند درست هستند؛ اما نکته این است که خود مستند صرفا مجموعهای از ادعاها و گاه حتی جعلیات است که هیچ شباهتی به یک پژوهش محققانه که بتواند چیزی را اثبات کند ندارد.