امیرعبداللهیان میگوید ایران هیات حاکمه فعلی در افغانستان را به رسمیت نشناخته است اما با حکومت فعلی این کشور ارتباط و گفت و گو دارد.
از ۲۴ مرداد ماه ۱۴۰۰ که طالبان توانست قدرت را در افغانستان در اختیار بگیرد، ایران با یک تناقض در رابطه با حاکمیت جدید افغانستان مواجه شد. از یکسو به هر حال طالبان به عنوان گروهی ایدئولوژیک شناخته میشود که به عنوان یک واقعیت بر افغانستان حکمرانی میکند و از سوی دیگر طالبان حاضر به تشکیل یک حکومت فراگیر که اقوام دیگر نیز در آن حضور داشته باشند، نشده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، همچنین تا به امروز تنها چند کشور مانند پاکستان، عربستان و امارات حاکمیت طالبان را به رسمیت شناختهاند. در این بین اخیرا حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه آخرین دیدگاه ایران را در قبال طالبان بیان کرد. امیرعبداللهیان میگوید ما هیات حاکمه فعلی در افغانستان را به رسمیت نشناختهایم اما در حوزههای مختلف با هیات حاکمه ارتباط و گفتوگو داریم. در عین حال وزیر خارجه بار دیگر بر تشکیل دولت فراگیر در این کشور با حضور و مشارکت همه اقوام به عنوان راهحل افغانستان تاکید کرد. به گزارش «ایسنا»، حسین امیرعبداللهیان جمعه شب در ادامه برنامههای خود در سفر به بیروت، در دیدار با جمعی از نخبگان و شخصیتهای سیاسی، فرهنگی، رسانهای، دانشگاهی و اجتماعی لبنان این سخنان را بیان کرد. وی همچنین با اشاره به محکوم کردن عملیاتهای اخیر گروه تروریستی داعش در افغانستان تاکید کرد: «به نظر ما محدود کردن زنان و دختران افغانستانی از تحصیل، با اسلام رحمانی، تعالیم اسلامی و ارزشهای دینی در تعارض است.» وزیر امور خارجه افزود: «جمهوری اسلامی ایران به حمایتهای خود از مردم افغانستان و تجارت با این کشور همسایه برای کمک به مردم آن ادامه میدهد.»
این سخنان امیرعبداللهیان که طالبان را به رسمیت نمیشناسیم اما همکاری و ارتباطات را نگه داشتهایم، بیانگر سیاست فعلی ایران در قبال همسایه شمال شرقیاش است. این سیاست تهران به لحاظ پراگماتیستی یا عملگرایی برای کشور منفعتهایی دارد؛ زیرا نمیتوانیم با کشوری که نزدیک بههزار کیلومتر مرز با آن داریم و چالشهای مشترک بسیاری را در دستورکار داریم، هیچ ارتباطی نداشته باشیم. از جمله چالشها نیز میتوان به بحث قاچاق مواد مخدر و مهاجرت از افغانستان به ایران اشاره کرد که این مسائل سالها بین دو کشور مطرح بوده است. از این رو برای ایران ضرورت دارد که با حکومت مستقر در افغانستان به دلیل همسایگی و چالشهای مشترک در ارتباط باشد. ولی مرز عدمبه رسمیت شناختن و همکاری با قدرت حاکم با افغانستان را چطور میتوانیم مشخص کنیم؟ پرسشی که پاسخ به آن دشوار است و اگر روزی طالبان که فعلا قدرت را قبضه کرده بخواهد خارج از چارچوبهایی که پذیرفته عمل کند احتمالا همین میزان از همکاریها نیز دچار اختلال میشود. در واقع امروز دولتهایی مانند تاجیکستان هستند که نه طالبان را به رسمیت میشناسند و نه ارتباطی با آن دارند اما تهران نمیتواند این سیاست را دنبال کند. بنابراین باید سیاستی را در پیش بگیریم که طالبان را به سمت تشکیل یک حکومت فراگیر سوق دهیم. لذا اکنون این سیاست اعلامی تهران که توسط امیرعبداللهیان بیان شد یعنی همکاری با طالبان در عین به رسمیت نشناختن آن که مرز بسیار باریکی است و همزمان واداشتن طالبان به تشکیل یک دولت فراگیر سیاست صحیحی است؛ اما مساله این جاست که تهران در راستای تشکیل یک حکومت فراگیر در افغانستان توسط طالبان، چه ابزارهایی در اختیار دارد؟
نباید از نظر دور داشت که اگر در افغانستان یک دولت فراگیر تشکیل شود، سطح مطلوبیت امنیتی در مرزهای ما نیز افزایش خواهد یافت. زیرا طالبان نشان داده که به تنهایی قادر به تامین امنیت در این کشور نیست و انفجار اخیر مقابل وزارت خارجه افغانستان توسط گروهک تروریستی داعش موید این موضوع است.
نوذر شفیعی، کارشناس مسائل شبهقاره در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» در خصوص سیاست تهران در مقابل طالبان با توجه به سخنان وزیر خارجه، توضیح داد : «سیاست خارجی اصولا از یکسری عوامل ثابت و یکسری عوامل متغیر تاثیر میپذیرد. از جمله عوامل ثابت، جغرافیاست که کشورها را بالاجبار در کنار هم قرار میدهد و بنابراین کشورها ناچار هستند بر اساس حسن همجواری روابطی را با هم تنظیم کنند.» وی با اشاره به اینکه عوامل فرهنگی نیز بر روابط کشورها صرفنظر از ماهیت سیاست و حکومت در کشورها تاثیر دارد، گفت: «عامل فرهنگی سرنوشت کشورها را به یکدیگر پیوند میدهد. بنابراین روابط ایران و افغانستان در حوزه عوامل ثابت حداقل از این دو عنصر تاثیر میپذیرد.» شفیعی تاکید کرد آنچه که باعث میشود این عوامل در سیاست خارجی نقشآفرینی کند، تاثیری است که دو کشور از یکدیگر میپذیرند؛ ایران و افغانستان نیز نمیتوانند از تحولات همدیگر تاثیر نپذیرند. کارشناس مسائل شبهقاره در ادامه گفت: «بنابراین به حکم تئوری عمومی سیستمها، ایران و افغانستان از همدیگر تاثیر میپذیرند و بر یکدیگر تاثیر میگذارند. بنابراین داشتن درجهای از روابط بین ایران و افغانستان صرفنظر از اینکه چه حکومتی در دو کشور در قدرت باشد تقریبا اجتنابناپذیر است که این درجه از روابط برای تامین امنیت مرزهای دو کشور بسیار ضروری است.» این کارشناس با اشاره به اینکه یکسری عوامل دیگر عوامل متغیر است، ادامه داد: «از جمله این عوامل میتوان به نوع حکومتها و همینطور احزابی که قدرت را در اختیار میگیرند اشاره کرد. این عوامل میتواند روابط را تحتتاثیر منفی یا مثبت قرار دهد.»
به گفته این کارشناس، بنابراین عوامل ثابت کشورها را مجبور به داشتن درجهای از روابط میکند اما عوامل متغیر ممکن است روابط کشورها را کاهش یا افزایش دهد. از این منظر ایران و افغانستان صرفنظر از ماهیت سیاست و حکومت در هر دو کشور و به دلیل عوامل ثابت تاثیرگذار بر سیاست خارجی دو طرف، درجهای از روابط را خواهند داشت. کارشناس مسائل افغانستان با بیان اینکه اکنون طالبان در افغانستان قدرت را در اختیار دارد، گفت: «در این شرایط این تشخیص دولت ایران یا دولت طالبان است که نشان میدهد چه درجهای از روابط باید برقرار باشد. تا به امروز اگر ایران با طالبان همکاری کرده دلیلش ضرورتهایی است که در روابط ایران و افغانستان حاکم است.» وی افزود: «ولی ممکن است ایران روابط را به دلایل خود و بنا به ملاحظات تصمیمگیرندگان (عوامل متغیر) به بالاتر از این حد ارتقا ندهد.» به گفته این کارشناس، تا آیندهای نزدیک ایران و طالبان با هم همکاری خواهند کرد ولی احتمالا ایران از شناسایی طالبان پرهیز میکند مگر اینکه ملاحظات ایران از سوی طالبان که عمدتا ملاحظات جهانی است مدنظر قرار بگیرد.
شفیعی توضیح داد: «یکی از مهمترین این ملاحظات؛ تشکیل دولت فراگیر است. وقتی صحبت از تشکیل دولت فراگیر میشود، منظور برگزاری یک انتخابات سالم است که در آن مردم، نمایندگان خود را انتخاب کنند و دولتی که از رای مردم برمیخیزد و حاصل افکارعمومی جامعه افغانستان است قدرت را در اختیار بگیرد. تشخیص ایران این است که چنین حکومتی باثباتتر و پایدارتر است و روابط ایران با افغانستان نیز میتواند در این صورت روی یکسری محورهای ثابت و پایدارتری تنظیم شود.» این کارشناس در پاسخ به اینکه آیا ایران یا به طور کلی جامعه جهانی ابزاری دارند که طالبان را به سمت تشکیل دولت فراگیر سوق دهند، توضیح داد: «ایران فقط یکی از کشورهایی است که میتواند روی طالبان تاثیر بگذارد. اینکه طالبان بر محور یک حکمرانی خوب قرار بگیرد، باید در نتیجه فشارهای داخلی جامعه افغانستان و فشارهای منطقهای و بینالمللی به عنوان عامل تشویقکننده مطرح شود. چون وقتی طالبان ببیند که حکومتش در سطح بینالمللی به رسمیت شناخته نشده و همکاریاش با کشورهای منطقه نیز همکاری شکنندهای است و درعین حال از داخل نیز با فشار مواجه است، ممکن است در رفتارش تعدیلهایی صورت دهد.» شفیعی در پایان گفت که به عنوان مثال جلسه اخیر شورای امنیت سازمان ملل برای وادار کردن طالبان به رعایت حقوق زنان از جمله اهرمهای تاثیرگذار است.