روسیه به شکل سنتی، رویکرد منفعت طلبانه و تهاجمی دارد. نگرانیهای ایران، از جمله غیرقابل پیشبینی بودن شیوه تعامل روسیه با غرب، بی اعتمادی تاریخی ایران نسبت به روسیه و تجربه دخالت قدرتهای استعماری در ایران که از حافظه تاریخی ایرانیان نشاتگرفته، از جمله عواملی هستند که بر تصمیمگیری در سیاست خارجی ایران تاثیرگذار بوده و ضمن پایه گذاری فراز و نشیب روابط تهران-مسکو، ایجاد اتحاد راهبردی را در عمل غیرممکن میسازند.
پوریا نبیپور، دکترای علوم سیاسی و روابط بینالملل در دنیای اقتصاد نوشت: لازم است برای درک عمق و محدوده روابط استراتژیک ایران و روسیه که همواره سرشار از فراز و نشیب نیز بوده، به دکترین سیاست خارجی و فرهنگ راهبردی دو کشور توجه کرد. با در نظر گرفتن اختلافات براساس فرهنگ راهبردی روسیه و ایران، تهران باید سیاست خارجی و همکاریهای خود را نه از دیدگاه شریک برابر، بلکه براساس هزینه-فایده و منافع ملی تنظیم کند.
حضور مشترک در سازمانها و نهادهای منطقه ای، کارویژههای اقتصادی، تقویت متقابل جایگاه ژئواکونومیک و همکاری و همگرایی فرصت مناسبی است که میتواند زمینههای همکاری فراگیر و تعاملات را تقویت کند و به نوعی نیروی محرکه توسعه مبادلات سیاسی، اقتصادی و تجاری دو کشور دوست و همسایه باشد.
براساس فرهنگ راهبردی روسیه، مسکو خود را سهامدار نظام بینالمللی میداند؛ به این معنا که برای مسکو پدیدآمدن یک مدعی قدرت مطلوب نیست. همچنین روسیه، شورای امنیت سازمان ملل را بدون تغییر برای حضور موثر در مدیریت و در حل و فصل بحرانهای منطقهای و جهانی در قالب راهبرد قدرت بزرگ خود مورد توجه قرار میدهد. دیدگاه روسیه نسبت به نظم بینالملل نشاتگرفته از بنیانهای دینی (مسیحی ارتدوکس) و گفتمانهای ملی گرایانه و گرایش روسیه به توسعه طلبی سرزمینی بهعنوان یکی از مولفههای ملیگرایی این کشور است. دکترین نظامی روسیه کاملا تهاجمی است و محدودیت نفوذ و منافع برای مسکو پذیرفتنی نبوده و نخواهد بود. دکترین دریایی جدید بر توسعه حضور نیروی دریایی روسیه در دریاها و اقیانوسها بهویژه در قطب شمال، اقیانوسهای آرام و اطلس و دریاهای مدیترانه، سیاه و خزر تاکید دارد و مرزهای این کشور از جمله در قطب شمال و دریای سیاه را آشکارا ترسیم میکند.
این در حالی است که دکترین سیاست خارجی ایران به مقاومت بر پایه تفکرات شیعی، نفی سلطه جویی، حفظ استقلال و ضرورت خودکفایی و توانمندی داخلی تاکید میکند. سیاست خارجی و دفاعی-امنیتی ایران ماهیت تدافعی دارد و مانند روسیه بر ضرورت مقابله با نظام تکقطبی یکجانبه گرایی آمریکا، احترام به حاکمیت کشورها و تحریمهای حقوق بشری تاکید دارد. از دیدگاه فرهنگ راهبردی ایران، تهران همواره با تاکید بر ضرورت گسترش روابط براساس اشتراکات فرهنگی و تمدنی و با تاکید بر منافع مشترک در نظر دارد زمینه ساز توسعه روابط بین کشورها و همسایهها باشد. در سطح بینالملل نیز بر مبارزه با افراطگرایی، همکاری در سازمانهای بینالمللی و اصلاح ساختار سازمان ملل تاکید میکند.
با غلبه نگرش اوراسیاگرایان در دستگاه سیاست خارجی روسیه و در راستای منافع ملی، روسها به این باور رسیدند که به پتانسیل ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران بهعنوان کانون حوزههای ژئوپلیتیک خزر و خلیجفارس و دروازه ورود به خاورمیانه و آبهای آزاد نیاز دارند؛ پازلی امنیتی-اقتصادی در راستای منافع ملی و حداکثری روسیه که با تکمیل کریدور شمال به جنوب و دستیابی مسکو به آبهای گرم - خلیجفارس، دریای عمان و اقیانوس هند - عملیاتی خواهد شد. با تشکیل دولت ابراهیم رئیسی، استراتژی نگاه به شرق و بهصورت ویژه توسعه مناسبات با کشورهای همسایه در اولویت سیاست خارجی قرار گرفت.
در این راستا، ایران و روسیه بهعنوان اعضای دائمی سازمان همکاری شانگهای میتوانند بهعنوان کنشگران مهم در منطقه نقش بسزایی در مبارزه با افراطگرایی، تروریسم، تولید و قاچاق مواد مخدر و جلوگیری از گسترش نفوذ غرب ایفا کنند. ایران و روسیه در طیف گستردهای از مسائل منطقهای و بحثهای صلح و امنیت در حال ایجاد روابط نزدیکتر هستند که میتوان به ادامه مذاکرات صلح سوریه که با همکاری ایران، ترکیه و روسیه بنا نهاده شده است، اشاره کرد. همچنین در موضوع افغانستان و بی ثباتی در قفقاز جنوبی و ناامنی و احتمال سرریز شدن آن به منطقه که از جمله تهدیدهای مشترک منطقهای در حوزه امنیتی است، میتوان همکاری بیشتری را میان این دو بازیگر متصور شد. روسیه و ایران با رویکرد نزدیک نسبت به محیط منطقهای و بینالمللی امکان گسترش همکاریهای نظامی و امنیتی را دارند.
دریایخزر به عنوان دریای صلح و دوستی، دیگر موضوع همکاری میان دو کشور ایران و روسیه با تاکید بر حق بهره برداری و تامین امنیت تنها از سوی کشورهای ساحلی است. دریای خزر مکمل همکاری و نه رقابت در زمینههای حملونقل، سوآپ نفت، تجارت، حفظ محیطزیست و امنیت است. مسکو و تهران به رغم سیاستها و رویکردهای متفاوت که میتواند پس از گذار از رویارویی با غرب به اختلاف میان دو طرف بینجامد، در مرحله کنونی منافع امنیتی و ژئوپلیتیک یکسانی در مقابله با تهدیدی مشترک با یکدیگر دارند و این زمینه همکاریهای پشتیبان دفاعی-امنیتی و معاملات تسلیحاتی را فراهم میکند. ایران در منطقه در سطح نیروی زمینی و نفوذ استراتژیک و فرهنگی حضور سیاسی و نظامی مسکو در سواحل سوریه-لبنان و سواحل یمن را نیز تقویت میکند.
در بعد اقتصادی، زمینههای مشترکی برای تقویت متقابل جایگاه ژئواکونومیک میان ایران و روسیه وجود دارد. از مهمترین زمینههای اجرایی میتوان به تصمیماتی که قبلا بین دو کشور اتخاذ شده بود، برای احداث دو واحد نیروگاه جدید در بوشهر، نیروگاه حرارتی در بندرعباس و همچنین همکاری در زمینه راهآهن، از جمله برقی کردن راهآهن ایران- اینچهبرون و توافقاتی که بین دو کشور برای توسعه تعاملات و تبادلات تجاری در زمینه مواد غذایی، کشاورزی و بخش صنعت در حال اجراست، اشاره کرد.
ایران و روسیه هر دو کشورهایی وسیع و پهناور با موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد هستند و در شبکه ترانزیت منطقه ای، نقطه اتصال و تلاقی کریدورهای متنوع بینالمللی به شمار میروند و بهرهگیری بیشتر از این پتانسیلها در سالهای پیش رو نشان میدهد که تهران و مسکو در روابط اقتصادی در مسیر توسعه همه جانبه روابط در حال حرکت هستند. در عین حال، ایران و روسیه برای تقویت متقابل جایگاه ژئواکونومیک، درصدد گسترش همکاریها در عرصه تبادل و ایجاد منطقه آزاد تجاری بین دو کشور خواهند بود. افزون بر این، بهره گیری بیشتر از بنادر دوکشور در دریای خزر و تکمیل خط ترانزیت شمال-جنوب، اتصال مسکو به بندرعباس و بهره گیری از امتیازاتی که در این مسیر برای تجارت بین دو کشور و فعالان حوزه کارآفرینان وجود دارد، زمینه ساز ارتقای منافع متقابل ژئواکونومیکی از طریق تقویت جایگاه یکدیگر خواهد بود.
روسیه به شکل سنتی، رویکرد منفعت طلبانه و تهاجمی دارد. نگرانیهای ایران، از جمله غیرقابل پیشبینی بودن شیوه تعامل روسیه با غرب، بی اعتمادی تاریخی ایران نسبت به روسیه و تجربه دخالت قدرتهای استعماری در ایران که از حافظه تاریخی ایرانیان نشاتگرفته، از جمله عواملی هستند که بر تصمیمگیری در سیاست خارجی ایران تاثیرگذار بوده و ضمن پایه گذاری فراز و نشیب روابط تهران-مسکو، ایجاد اتحاد راهبردی را در عمل غیرممکن میسازند.
از نظر امنیت ملی روسیه، ایران هستهای و بدون تحریم میتواند تهدیدی برای منافع روسیه قلمداد شود. روسها بهشدت نگران دگرگونی و تغییر در روابط ایران و آمریکا هستند. مسکو از تعارض دو کشور در جهت تامین منافع خود سود بسیار میبرد و مایل به قطع این مزایا نخواهد بود. اتخاذ دیدگاههای ضد و نقیض در مقابل برجام و مذاکرات احیا، بارزترین منعکسکننده حساسیت مسکو نسبت به تقویت هستهای ایران است. ایران کماکان به ایفای نقش مثبت روسیه در مذاکرات احیای برجام امید دارد و نیازمند حق وتوی این کشور بهعنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین همکاریهای فیمابین در مسائل هستهای و نیروگاهی در چارچوب مقررات بینالمللی و معاهدات آژانس انرژی اتمی است. اما مسکو با توجه به منافع گسترده تر، در هرگونه رویارویی احتمالی تهران با کشورهایی که با آنها روابط مهم و گسترده دارد، از ایران حمایت نخواهد کرد. همچنانکه مسکو وارد رقابت ایران با کشورهای عرب منطقه نشده و تنها خواستار کاهش تنش هاست.
در مورد بحث انرژی نیز باید توجه کرد که با وجود تشکیل مجمع کشورهای صادرکننده گاز طبیعی به نظر میرسد این مجمع نتوانسته در تحقق اهداف خود موفق باشد و علت آن نبود راهبرد همکاری گازی بین ایران و روسیه و ایجاد رقابتهای مخرب مسکو برای جلوگیری از نفوذ ایران و در راستای چارچوب راهبرد ابرقدرت انرژی روسیه بوده است. اختلافات دو طرف در رژیم حقوقی دریای خزر در جهت بهره برداری از منابع دریای مازندران و نیز رقابت ایران و روسیه در حوزه انرژی انکارناپذیر است تا جایی که راهبرد روسیه در حوزه انرژی توسعه طلبانه و کمی تهاجمی دنبال میشود.
همچنین، یکی از مشکلات زیرساختی در زمینه توسعه روابط اقتصادی عدمدرک صحیح طرفین از ظرفیتهای متقابل است. بهرغم دیدارهای متعدد سران دو کشور و امضای قرارداد جامع همکاری، اما تا حدودی به دلیل غلبه گرایشهای غرب گرایانه در هر دو کشور، امکان بهرهگیری کامل از ظرفیتهای همکاری اقتصادی-فنی فراهم نشده و روند مبادلات بازرگانی و تجاری ایران و روسیه تقریبا در سطح نازلی باقی مانده است. درعین حال تراز تجاری به شکل غیرمتعارفی به نفع روسیه است و همکاریهای اقتصادی دو کشور همپای همکاریهای سیاسی گسترش نیافته است.