سیدجلال ساداتیان کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: نمره سیاست خارجی دولت، با ارفاق ۲ است. ما هنوز میگوییم آمریکاییها پیامهای خوب میدهند و میخواهند به برجام برگردند، درحالیکه آنها میگویند اولویتمان تغییر کرده است. این یعنی آمریکاییها دست بالا را گرفتهاند. درحالیکه ما مدتهاست به همان برجام ۲۰۱۵ هم راضی شدهایم و دنبال همان هستیم، اما به همان هم نمیتوانیم دسترسی پیدا کنیم.
یکسالونیم از روی کار آمدن دولت سیدابراهیم رئیسی میگذرد. دولت رئیسی زمانی سکان امور را به دست گرفت که احیای برجام بهعنوان یکی از مهمترین پروندههای سیاستخارجی بعد از انقلاب ایران را از دولت حسن روحانی به ارث برد.
به گزارش هم میهن، این پرونده زمانی به دست سیدابراهیم رئیسی سپرده شد که پنج دور مذاکره در دوره روحانی برای احیای برجام انجام شده بود. اما سابقه یکسالونیم گذشته نشان میدهد که دولت رئیسی نهتنها در احیای برجام موفق نبوده، بلکه در موضوعات دیگر سیاست خارجی نیز هنوز دستاورد ملموسی حاصل نکرده است. برای بررسی این امر با چهار کارشناس حوزه سیاست خارجی با زاویه نگاه متفاوت گفتگو کردهایم.
کارنامه سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی را چطور ارزیابی میکنید؟
در مجموع اقدامات خوبی از سوی مجموعه وزارت خارجه به اجرا گذاشته شده است. ارزیابی ما از عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور مثبت است. علتش هم این است که اولا ایجاد یک ارتباط متوازن همیشه بحث جدی وزارت خارجه با کشورهای منطقهای و فرامنطقهای بوده است. ما همیشه میگفتیم نباید فقط متکی بشویم به ارتباط با بلوک غرب، بلکه باید تلاش کنیم با رویکردی هوشمندانه از همه نظامات سیاسی همسو و همراه و کشورهایی که علاقهمند هستند با ایران ارتباطات سیاسی و اقتصادی داشته باشند، بهره ببریم.
در دولتهای یازدهم و دوازدهم انتظار داشتیم این توسعه متوازن اتفاق بیفتد، اما عموما به در بسته میخوردیم و احساس میشد که اراده و انگیزهای برای ارتباطگیری با سایر نیروهای منطقهای و فرامنطقهای نیست. در این دوره مشکل به حداقل رسیده است. دومین دلیل موفقیت دولت سیزدهم، حضور در پیمانهای منطقهای است. امروز جمهوری اسلامی ایران بعد از ۱۶ سال به عضویت پیمان سازمان همکاری شانگهای که یک پیمان منطقهای امنیتی، تجاری و اقتصادی محسوب میشود، درآمده و در ادامه میتواند در بخشهای مختلف منشأ اثر باشد.
به جز شانگهای میتوانید بگویید ایران عضو چه سازمانی شده است؟
ایران در این دوره به عضویت اتحادیه اقتصادی اوراسیا درآمده و در نشست اخیر بغداد ۲ شرکت کرده است. چندین نشست در قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان برگزار شده که ایران در همه اینها شرکت کرده است. همه اینها ارتباطاتی بوده که در سایه یک فعالیت خوب دیپلماتیک صورت گرفته است. اما اگر بگوییم سقف خواستههای ما همین میزان ارتباطات و رفتوآمدها و نشستها و پیمانهاست، درست نیست. این، کف خواستههای ماست، اما شروع خوبی است.
امضای موافقتنامه تجارت آزاد بین ایران و اتحادیه اروپا-آسیا (اوراسیا) مربوط به دولت روحانی بود.
حضور ایران در نشست بغداد دستاورد است. این نشست اگرچه ابتکار فرانسویها بوده، اما ایران عضو اصلی آن بوده است. عراقیها گفتهاند بدون ایرانیها حاضر نیستند این نشست را برگزار کنند. من خودم در نشست بغدادِ یک حضور داشتم. هم رئیسجمهور وقت و هم رئیس مجلس و شخصیتهای عراقی به صراحت میگفتند در پیمانهای مرتبط با منطقه، حتما ایران باید حضور داشته باشد. بهرغم اینکه غربیها مانع بودند، اما ایران عضو موثر در این نشست بوده است.
در مورد عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، آیا عضویت در یک پیمان امنیتی، موفقیتهای امنیتی در پی داشته است؟ این سوال را عطف به امضای بیانیه شورای همکاریهای خلیجفارس علیه ایران توسط شیجینپینگ رئیسجمهور چین پاسخ بدهید.
تحلیل شما ناقص است. اول اینکه همه کشورها میتوانند با هم ارتباط اقتصادی داشته باشند و هیچوقت قرار نبوده اگر ما با چین مراوده تجاری و اقتصادی داریم و عضو شانگهای هستیم، پس چین نباید با هیچ کشوری ارتباط اقتصادی داشته باشد.
سوال در مورد مراوده اقتصادی چین با عربستان نیست، بلکه همراهی چین با کشورهای عربی منطقه علیه منافع ملی و حاکمیت ارضی ایران است؟
بیانیهای که صادرشده دو بخش دارد؛ بیانیه شورای همکاری خلیجفارس همیشه یک بخش تایپشده و آماده دارد که نگاه نمیکنند چه کسی میزبان است یا چه کسی مهمان. یک متن تایپشده ثابت دارد. با این حال این اقدام چین را سزاوار ندیدیم و محکوم هم کردیم و انتظار هم نداشتیم و نداریم.
در مورد روسیه بهعنوان دیگر عضو موثر شانگهای و شریک استراتژیک ایران چطور؟ آیا ارتباط با روسیه برای ایران منافع ملی به همراه داشته است؟ ظاهرا ایران بهطور غیرمنتظره و بیخبر با درز خبر فروش پهپادها به روسیه، وسط جنگ روسیه و اوکراین گیر افتاده است و رابطهاش با غرب برای احیای برجام تحتالشعاع این خبر قرار گرفته است؟
به چه دلیلی شما این تحلیلهای ناروا را میکنید؟ ما کجا گیر افتادهایم؟ وسط جنگ روسیه و اوکراین؟ با کدام منبع؟ من فکر میکنم اینها بیشتر ساخته و پرداخته جریانهای سیاسی مخالف ارتباط ایران و چین و روسیه است. وزارت خارجه به اندازه کافی پاسخ این مطالب را داده و اگر قرار باشد گوش شنوایی وجود داشته باشد، از این پاسخ قانع میشوند. این جمله که میگویند ما وسط جنگ اوکراین و روسیه هستیم، اشتباه است.
برجام دستاورد دولت قبلی بوده که این دولت امروز تلاش میکند به آن برگردد، اما با دیپلماسی کنونی دولت امکانش هنوز فراهم نشده است.
همین برجام را چه کسی پاره کرد؟ همین برجامی که الان از آن نام میبرید، مسبب بدبختیهایی است که همه بهخاطر توسل بیش از حد به آن است. چه کسی از برجام خارج شد؟ ما همیشه، چون منطق و استدلال داشتیم و گفتمان قوی داریم از گفتگو و مذاکره رویگردان نبودهایم. ما همیشه اهل گفتگو بودهایم، اما مذاکره باید در راستای منافع ملی باشد. توقف امروز مذاکرات احیای برجام فقط به این خاطر است که آمریکا و طرفهای مذاکره دارند زیادهخواهی میکنند.
چه نمرهای به کارنامه سیاست خارجی ابراهیم رئیسی میدهید؟
نمره ۲ با ارفاق. همین دو نمره هم، چون دلم برای امیرعبداللهیان سوخت.
با حامیان سیاست خارجی دولت که حرف میزنیم همه به اتفاق عضویت ایران در پیمان شانگهای را تکدستاورد دولت میدانند. چقدر شما با این رویکرد موافق هستید؟
اگر توازن در روابط خارجیمان برقرار میکردیم میتوانستیم حداکثر بهرهبرداری را در همه امور در رقابت بین قدرتها داشته باشیم. دنیای امروز بعد از فروپاشی و بعد از اینکه آمریکا با چالشهایی روبهرو شده، به سمت چندقطبی حرکت میکند. قبلا هم میگفتند یک-چندقطبی. یک، آمریکا بود که در رأس نظم جهان بود که ما چالش جدی با همین رأس هرم ایجاد کردیم. فکر میکردیم با پیمان شانگهای میتوانیم به اندازه کافی با آمریکا تقابل کنیم.
درحالیکه خود چینیها هم ضمن اینکه مشکلاتی با آمریکا دارند و شاید در آینده این مشکلات افزونتر هم بشود و چهبسا روزی کارشان به تقابل نظامی هم برسد، اما اولویتش را از دست نداده است. اولویتش توسعه اقتصادی است و بر مبنای آن میخواهد به قدرت اول دنیا تبدیل شود. درحالیکه ما فکر میکردیم روی دیوار چین میتوانیم یادگاری بنویسیم. پیمان شانگهای از ابتدا هم بهعنوان یک مجموعه همکاریهای اقتصادی مطرح شد، درحالیکه ما فکر میکردیم میتوانیم در مسائل دیگر امنیتی و حتی اجتماعی از آنجا بهره ببریم.
از همین باب هم روابط با روسیه و چین را استراتژیک میخوانیم، آنها حداکثر میگفتند ما روابط خوبی با ایران داریم. این روابط خوب و تحسینشده با روابط استراتژیک مدنظر ما، متفاوت است. ما تصوراتی برای خودمان داشتیم و براساس این تصورات جلو رفتیم. هنوز آثار و نتایجی را که از عضویت و همراهی در پیمان همکاریهای شانگهای انتظار داشتیم، شاهد نیستیم.
در سفر شیجینپینگ به عربستان هم دیدیم که نتیجه این روابط چه شد. باید از رئیسجمهور چین پرسید شما که رفته بودید آنجا کار اقتصادی کنید، چطور اظهارنظر علیه تمامیت ارضی ایران و مسئله جزایر را مطرح کردید؟ عدم دخالت در امور همسایگان را به عربستان و مسئله سه جزیره را به امارات امتیاز میدهید و بهصراحت هم بیان میکنید؟ این نشان میدهد آن توازن و هماهنگی و اقتداری را که باید در دیپلماسی داشته باشیم نداریم.
مشکل نبود توازن در سیاست خارجی کجاست؟
اگر توازن در روابط با اروپا، آمریکا، چین و روسیه و همچنین سایر قدرتهای بزرگ مثل هند و برزیل، برقرار میشد، آنوقت در جایگاهی قرار میگرفتیم که آن جایگاه را نمیتوانند بهراحتی خدشهدار کنند. آقای روحانی چقدر تاکید کرد که بگذارید برجام را به سرانجام برسانیم، اما بهرهبرداری برای شما. اجازه ندادند. فکر کردند شرایط ثابت میماند. ببینید چقدر شرایط متغیر شده است. ما هنوز میگوییم آمریکاییها پیامهای خوب میدهند و میخواهند به برجام برگردند، درحالیکه آنها میگویند اولویتمان تغییر کرده است. این یعنی آمریکاییها دست بالا را گرفتهاند تا حداکثر امتیاز را بگیرند.
درحالیکه ما مدتهاست به همان برجام ۲۰۱۵ هم راضی شدهایم و دنبال همان هستیم، اما به همان هم نمیتوانیم دسترسی پیدا کنیم. اینکه این سیاست خارجی را رئیسی و وزارت خارجه دارند تایید میکنند یا از جای دیگری تدوین میشود، هر کدام که هست اشکالاتی دارد. اینها نتوانستهاند مسائل را بهخوبی ساماندهی و مدیریت و منافع کشور را تامین کنند.
در مورد سیاست خارجی معطوف به همسایگان چطور؟ آیا این سیاست خارجی دولت سیزدهم موفقیتآمیز بوده است؟
الان گفته میشود بیش از شش میلیون پناهجوی افغانی در ایران است. اینها به سمت ایران سرازیر شدهاند درحالیکه طالبان سهمیه آب هیرمند ما را نمیدهد. این چه تعاملی است که با افغانستان کردیم؟ هنوز این دولت بهرسمیت شناخته نشده و اینطور دارد با ما رفتار میکند. سوال اینجاست که قرار است چه تعاملی با اینها برقرار کنیم که در همه جا دست پایین را داشته باشیم. در مورد جمهوریآذربایجان هم آقای علیاف در این چندوقته اظهارنظرهایی علیه ایران مطرح کرده که قد و قواره این حرفها نبوده. این هم ناشی از سیاستهایی است که در قبال این کشور داشتهایم و نتوانستیم تعادل لازم را برقرار کنیم، که حالا ترکیه تعیینکننده سیاستهای جمهوریآذربایجان باشد. با ترکیه هم داریم کجدار و مریز رفتار میکنیم.
اگر نتوانیم توازنی در رابطه با این کشور داشته باشیم، اینها به مسیر جمهوریآذربایجان چشم دوختهاند که بتوانند این مسیر را به شرق دریای خزر وصل کنند. در مورد اعراب هم میبینید که یکییکی ذیل پیمان آبراهام بهسمت روابط با اسرائیل میروند. اسرائیل تا حدودی توسط این کشورها ایران را دوره کرده است. از یک طرف در کردستان عراق، از طرف دیگر در جمهوریآذربایجان و از طرفی با کشورهای عربی؛ از جمله بحرین و امارات. زمزمههایی در مورد عربستان هم به گوش میرسد. اینها همه نتیجه عملکردهایی است که تجمیعشده و هر کسی از هر کجا بلند میشود یک ضربه به ما میزند.
کارنامه سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی را چطور ارزیابی میکنید؟
با استانداردهای خود من، نمره کارنامه سیاست خارجی رئیسی خوب نیست، اما اگر با دولت روحانی بخواهم مقایسه کنم، به نظرم نمرهاش به دلایل مختلف خیلی بهتر است. تلاشهایی که این دولت برای ارتباط با کشورهای همسایه کرد و ابراز تمایل و آمادگی و نمایش موضع مثبت، خیلی خوب است و گام اول در هر نوع دیپلماسی است. عضویت در سازمان همکاری شانگهای خودش خیلی خوب بود. ما قرار است جزو کشورهای مشترکالمنافع شویم و تمام گامهایش هم برداشته شده است، اما اینکه اینها عملیاتی شده و سرعت گرفته و سازماندهیشده یا نه، بحث دیگری است.
در موضوع برجام هم اتفاق متفاوتی نیفتاده، جز اینکه سعی کردند با توجه به نوع بدعهدی طرف غربی، حداقل اعلام کنند که مذاکرات صرفا هستهای است نه چیز دیگر. این قابل پیشبینی بود که طرف مقابل آچمز میشود و موضع تند میگیرد. چون آنها برجام را بماهوبرجام دنبال نمیکردند بلکه سادهترین راهی میدیدند که بتوانند به فازهای بعدی برسند. این دولت این فازبندی را قبول نداشت و این رویکردش مثبت است. اما اینکه آیا ایده مشخصی برای کار با اروپا و غرب دارد، باید بگویم جای این ایده خالی است.
بسیاری از حامیان دولت رئیسی به اتفاق عضویت در سازمان همکاری شانگهای را دستاورد دولت میدانند. آیا بعد از موضعگیری اخیر چین علیه ایران در همراهی با عربستان، شانگهای همچنان امنیتزا بوده است؟
بین این دو موضوع نمیشود پل زد. انقدر تنگنظرانه و جناحی نمیتوان موضوع امنیت ملی را بررسی کرد. تا زمانی که اینطور باشد، همین آش و همین کاسه است. شانگهای یک پیمان امنیتی-اقتصادی است. چین و روسیه نقش بسیار مهمی دارند. این دو قبلا مخالف عضویت ایران بودند، اما در نهایت موافقت کردهاند. بیانیهای که در عربستان صادر شده، قبلا هم در دولت روحانی صادر شده بود. هر بیانیهای که یک طرف آن امارات باشد، قطعا ملاحظات خودش را میآورد.
طرف چینی یا هر کشوری وقتی میروند بیانیه مشترک با این کشورها امضا میکنند، منافع خودشان را در آن بیانیه میگنجانند و طرف مقابل هم ملاحظات خودش را. اگر چنانچه دیپلماسی هوشمندی داشتیم، باید قبل از اینکه آقای شی به خلیجفارس برسد، طرف چینی را نسبت به این موضوع مطلع میکردیم تا آقای شی در چانهزنیها ملاحظات ایران را رعایت کند. اما در واقع این طرف اماراتی بود که در بیانیه این موضوع را گنجانده و به معنی آن نیست که چین از ایران گذشته است.
در مورد روسیه چطور؟ درز خبر فروش پهپاد به روسیه غیرمنتظره بود و حتی وزارت خارجه هم در ابتدا آن را تکذیب کرد، اما نهایتا به نظر میرسید روسیه از درز این خبر رضایت داشته و بهنوعی ایران را در یک تله انداخته که حالا نتیجه آن هجوم تحریمهای اروپایی و آمریکایی به سمت ایران و توقف مذاکرات برجام است.
ما بههیچ عنوان در جنگ اوکراین نقشی نداریم. ما یک رابطهای با کشور روسیه داریم که متقابل است. این رابطه متقابل همه حوزهها را در برمیگیرد. وقتی از توافق ۲۰ ساله حرف میزنیم یعنی نمیتوانید بگویید ما فقط گندم وارد میکنیم و پسته صادر میکنیم.
در این رابطه بحث شراکت بلندمدت و راهبردی است. این طرف غربی است که القا میکند ایران در جنگ اوکراین وارد شده. به ما چه مربوط است؟ این تهمتی است که آمریکاییها میزنند تا شکست خودشان را وارونه کنند. میخواهند ما را تبدیل کنند به یک تهدید. ما چه ربطی به اوکراین داریم؟ کجای دنیا وقتی سلاح معامله میکنند پای معامله مینویسند ما سلاح داشتیم، در مقابل داریم سوخو ۳۵ میخریم؟ دوره روحانی رفتند هشتنه تا فوکر خریدند با آن فضاحت که از شش تا هشت تا از آنها در مشهد زمینگیر است. خوب اینکه سرتان کلاه رفته را نمیشود اینجا جبران کنید. ایران بههیچعنوان ربطی به اوکراین ندارد.
آیا ایران در ماجرای درز خبر پهپادها غافلگیر نشد؟ دیدید که آقای امیرعبداللهیان بعد از مدتی تکذیب مجبور شد اصل ماجرا را تایید کند. آیا این خبر خلاف منافع ملی ایران نبود؟
من اگر جای وزارتخارجه بودم همین را هم نمیگفتم. ما چاقو میسازیم و چاقو میفروشیم. طبق برجام دو سال است تحریم معامله سلاح متعارف رفع شده و هر کسی از ما پهپاد بخواهد و در ازای آن چیزی را که نیاز داریم بدهد، معامله میکنیم. کسی که به ما سوخو ۳۵ بدهد، ما هرچه بخواهد به او میدهیم. اروپا به ما اف-۳۵ بدهد ما هرچه بخواهد میدهیم. به ما ربطی ندارد سلاحهای ما را کجا به کار میبرند. من اگر جای پوتین بودم همین کاری که ایشان کرد، میکردم. یعنی همان اقدام پیشدستانه.
آیا از نظر شما فروش سلاح به کشور متجاوز درست است؟ ما خودمان قربانی هشت سال جنگ بودهایم و در سه دهه گذشته همیشه کشورهای اروپایی را برای فروش تسلیحات به صدام محکوم کردیم؟
آنها به صدام سلاح نفروختند، بلکه به صدام سلاح شیمیایی دادند. اینجا مسئله فرق میکرد. امروز با طرف غربی مواجه هستیم که داروی پروانهایها را هم به ما نمیدهد. حالا ما میخواهیم با روسیه همکاری راهبردی داشته باشیم. اگر روسها نبودند نمیتوانستیم داعش را متوقف کنیم. روسیه ۱۶ میلیون کیلومتر خاک دارد که باید اداره کند؛ از جمله این نحوه اداره، برقراری امنیت منطقه و داشتن پهپاد است. حالا خبردار شدهایم که در جنگ از پهپاد ما هم استفاده کرده است. مگر غربیها نمیگفتند پهپاد ما اسباببازی است، حالا که ضربه خوردهاند میخواهند کاسه و کوزه را سر ایران خُرد کنند.
آیا روسیه انتظارات ایران را تامین کرده است؟
روسیه دارد سوخو ۳۵ به ما میفروشد. سوخو-۳۵ معادل اف-۳۵ است. ما سلاح راهبردی گرفتهایم. ما صریح میگوییم اگر چیزی میدهیم در ازای آن چیز راهبردی بهدست آوردهایم.
سیاست خارجی دولت سیزدهم را چطور ارزیابی میکنید؟
از گذشته دو نگاه در سیاست خارجی بود؛ یکی دیپلماسی و یکی میدان. یک جاهایی میدان فعال مایشاست و یک جاهایی هم یک نقشهایی به دیپلماسی دادهاند. بعد از انتخابات و یکدست شدن حاکمیت، برداشت این بود که از این مجموعه یکدست، یک صدای واحد برای سیاست خارجی وجود داشته باشد و آن بیان راهبرد سیاست خارجی کشور باشد.
وزارت خارجه هم باید بیانگر این راهبرد باشد. در ابتدای کار، سپردن مسئولیت مذاکرات هستهای به وزارت خارجه هم، این تصور ایجاد شد که قرار است این اتفاق بیفتد، ولی بعدا مشخص شد هنوز آن دووجهه بودن سیاست خارجی را داریم دنبال میکنیم و میدان و دیپلماسی همچنان با هم حرکت میکنند و دست غالب هم همچنان میدان است و دیپلماسی را گذاشتهاند برای روز مبادا بهعنوان دریچه خروج اضطراری. نمونه عینی آن را هم در بغداد ۲ شاهد بودیم.
وزیر خارجه ایران به امان رفت و اعلام آمادگی کرد که با عربستان روابط عادی داشته باشیم. همزمان دیدید که فرمانده سپاه قدس چه اظهاراتی علیه عربستان کرد. طرف مقابل هم میداند عملیات در اختیار گروه دیگری است که سخنگویش فرمانده سپاه قدس است. این سیاست خارجی دوگانه و نمایندگی آن توسط میدان سبب شده از بیرون صدای همین میدان را بشنوند. میدان هم تکلیفش برای منطقه و فراتر از منطقه مشخص است و حرکتی برای کاهش تنش نکرده است.
با این اوصاف دستاورد سیاست خارجی دولت رئیسی چه بوده است؟ سیاست خارجی که با تمرکز بر همسایگان شروع شده است.
من از برجام شروع میکنم. چون سر و ته همه این بحثها به برجام میرسد. شرایط مذاکرات هستهای به جایی رسیده که مجددا وزیر خارجه و نزدیکان دولت و سیستم از جمله آقای خرازی بهعنوان کسی که به منابع بالای قدرت نزدیک است، اعلام آمادگی کردهاند که به مذاکره برگردند. برداشت بیرونی این اعلام آمادگی این است که فشارهای دوسه ماه گذشته در پرتو تحولات داخلی و شلوغیها، اثر داشته و اثر آن این بوده که ما را برگرداندهاند به میز مذاکره. پس برداشت عمومی این است که راهحل مشکل، فشار است و این فشار را غربیها در مذاکره هستهای اعمال میکنند. چینیها در مسائل منطقهای و روسها هم ما را گذاشتهاند جلوی توپخانه اوکراین.
شاهبیت تلاش اروپاییها، و در رأس آنها مکرون، برای به نتیجه رساندن مذاکرات هستهای، جمعبندی بورل بود که بهعنوان پیشنهاد واسط بین ما و آمریکا عرضه شد. این پیشنهاد تقریبا قابل اجرا بود، چون حاوی حداقلهایی بود که دو طرف میتوانستند به آن برسند و آمریکاییها به این پیشنهاد آری گفتند. ما هم ابتدا گفتیم آری، بعد رفتیم شرطهای قرمز و آبی را گذاشتیم که نشد. یعنی اروپا تلاشاش را کرد که ما در بحث هستهای به جایی برسیم. علتاش هم این است که اروپا در اوکراین دچار مشکل است و میدانند که آمریکا در مسائل داخلی اروپا ازجمله اقتصاد و انرژی زیاد همراه نیست.
ضمن اینکه آمریکاییها فرصت پیدا کردهاند که اروپا را با فروش گاز مایع به چهار برابر قیمت، سرکیسه هم بکنند و سود همه ضررهایی که در اوکراین میکنند را از اروپا بگیرند. اروپا فهمیده باید فکری برای انرژی بکند، پس دنبال این هست که ما را به برجام برگرداند. ما راهحل اروپاییها را قبول نکردیم و مذاکرات را تعطیل کردیم. از آن زمان فشارها افزایش پیدا کرد. در حوزه حقوق بشر کار را به مجمع عمومی و کمیته حقیقتیاب کشاندند و در شلوغیهای داخلی ایران هم هر کاری خواستند کردند.
در مورد چین چطور؟ سیاست نزدیکی ما به شرق جواب داده است؟
در همین حین، چینیها بیشترین سوءاستفاده را کردهاند. اینها با سعودیها نهتنها در مسائل اقتصادی و تحولات منطقهای، بلکه فراتر از آن در بحث مربوط به یمن به توافق رسیدهاند. یک هیئت شامل سفرای چینی به عدن اعزام شدهاند تا با دولت مورد قبول عربستان مذاکره کنند و برنامهریزی برای بهرسمیت شناختن آنها بهعنوان دولت رسمی یمن آغاز شده است.
در مورد سازمان همکاری شانگهای تبلیغات زیادی کردیم، اما با کاری که چینیها با ما کردند نشان داد محاسبات ما غلط بوده است. چینیها همه تخممرغهایشان را بردند آن سوی خلیجفارس. پس دستاورد شانگهای در حد عضویت باقی مانده و بعد از عضویت بعید میدانم کسی بتواند بگوید یک اپسیلون دستاورد داشتهایم. کاری که چینیها در منطقه با ما کردند در شانگهای هم میتوانند بکنند. چینیها حسب منافع خودشان، ما را دور میزنند.
در سیاست همسایگان ایران چطور؟ این همان نقطهایست که دولت رئیسی سیاست خارجیاش را بر آن بنا کرده است؟
در مورد منطقه و حرکت مقاومت و جایی که نقطه قوت ما در منطقه است، یعنی عراق، سوریه، لبنان و یمن هم باید جدا ارزیابی کرد. اروپاییها مخصوصا فرانسویها، از سال ۲۰۲۱ طرحی را با مصطفی الکاظمی، نخستوزیر سابق عراق بهعنوان اجلاس همسایگان عراق برای امنیت این کشور تدارک دیدند.
سال ۲۰۲۱ اولین نشست برگزار شد و از ما هم دعوت شد. متاسفانه ما بهرغم اینکه امنیت و مسائل عمومی عراق قرار بود در این اجلاس طرح شود و محل اجلاس هم در عراق بود، به هر دلیلی در سطح مناسب شرکت نکردیم و وزیر خارجه به بغداد رفت، درحالیکه همه در سطح سران شرکت کرده بودند. آنجا فرصتی بود که ما از دست دادیم. فرانسویها خیلی تلاش کردند که رئیسی در آن اجلاس شرکت کند.
قبل از اجلاس، شخص مکرون به رئیسجمهور تلفن زد، اما ما این فرصت را نگرفتیم. در بغداد ۲ هم این سناریو تکرار شد. این بار اجلاس را از بغداد به اردن منتقل کردند. همه هم در این اجلاس در سطح مناسب شرکت کردند، اما ما مجددا در سطح مناسب شرکت نکردیم. نخستوزیر عراق در اولین سفر خارجیاش اول به اردن رفت، بعد کویت و بعد تهران. یکی از دستورالعملهایش این بود که ما حتما در اجلاس بغداد ۲ حاضر شویم، چون ظاهرا ما نمیخواستیم در اردن شرکت کنیم. در نهایت هم به دلیل دعوت نخستوزیر عراق در سطح وزیر خارجه شرکت کردیم.
در طول این اجلاس هم به جز ملاقات با بورل، حتی یک ملاقات دوجانبه برای وزیر تعریف نشده بود. کاری به ملاقاتهای سرپایی در راهرو ندارم. امیر عبداللهیان فقط یک ملاقات با بورل داشت که آن هم از قبل گفته بود که میروم اردن تا مذاکرات هستهای را راه بیندازم. درحالیکه همه انتظار داشتند برویم امنیت عراق را در اجلاس برقرار کنیم.
بعد از بازگشت از اردن مکرون مصاحبهای کرد که محتوای آن را شنیدیم. نتیجه اینکه اروپاییها و در رأسشان فرانسویها، سیاستشان این است که نفوذ ما را در عراق کم کنند. با سعودیها هم در این سیاست هماهنگ هستند تا مسئله لبنان و آینده ریاستجمهوری لبنان را حل کنند. مسئله یمن را هم که چینیها دارند حل میکنند. سیاست همسایگی دولت در یکسالونیم گذشته نهتنها روابط ما با هیچیک از کشورهای حاشیه خلیجفارس را توسعه نداده، بلکه میبینید مذاکرات با عربستان هم هنوز معلق است. حرفهای فرحان در بغداد ۲ نشان میدهد هیچ انتظاری از مذاکرات ندارند و روی مسائل داخلی ما سرمایهگذاری کردهاند. همانطور که بنسلمان گفت تنش را به داخل ایران میبریم.
آیا سیاست حرکت به سمت شرق درست عمل کرده است؟
نقطه امیدواری برای خروج از این وضعیت برجام است. یک برداشت در اروپا و غرب وجود دارد؛ اینکه ما افزایش تنش با غرب را در دستور کارمان قرار دادهایم و قصد داریم این سیاست را تا جایی پیش ببریم که هیچ راهی برای نزدیکی به غرب نباشد. نتیجه اینکه آلمانها کل روابط اقتصادی را معلق کردند؛ با فرانسویها سر زندانیانشان در ایران تنش داریم؛ انگلیسیها تهدیدهای اخیر را کردهاند؛ با بلژیک بحث مبادله زندانی داریم.
در اوکراین هم امنیت اروپا بهخطر افتاده و ما متهم هستیم که پهپاد به روسها دادهایم و ما شریک روسها در بههمزدن امنیت اروپا هستیم. اگر روسها برنده نشوند، ما در مورد اوکراین در مجامع بینالمللی باید جریمههای سنگین بپردازیم، چون از متجاوزی حمایت کردهایم که امنیت اروپا را برهم زده است. تناقضاتی که در اظهاراتمان بوده هم کار را خراب کرده است. یعنی ما با هر کدام از اینها بهصورت دوجانبه تنشهایی داریم و در مذاکرات هستهای هم بهگونهای رفتار میکنیم که به جایی نرسد. برداشت آنها این است که ایرانیها طوری رفتار میکنند که روند رفتن به سمت شرق در داخل توجیه شود.
سیاست خارجی دولت سیزدهم را چطور ارزیابی میکنید؟
از گذشته دو نگاه در سیاست خارجی بود؛ یکی دیپلماسی و یکی میدان. یک جاهایی میدان فعال مایشاست و یک جاهایی هم یک نقشهایی به دیپلماسی دادهاند. بعد از انتخابات و یکدست شدن حاکمیت، برداشت این بود که از این مجموعه یکدست، یک صدای واحد برای سیاست خارجی وجود داشته باشد و آن بیان راهبرد سیاست خارجی کشور باشد.
وزارت خارجه هم باید بیانگر این راهبرد باشد. در ابتدای کار، سپردن مسئولیت مذاکرات هستهای به وزارت خارجه هم، این تصور ایجاد شد که قرار است این اتفاق بیفتد، ولی بعدا مشخص شد هنوز آن دووجهه بودن سیاست خارجی را داریم دنبال میکنیم و میدان و دیپلماسی همچنان با هم حرکت میکنند و دست غالب هم همچنان میدان است و دیپلماسی را گذاشتهاند برای روز مبادا بهعنوان دریچه خروج اضطراری. نمونه عینی آن را هم در بغداد ۲ شاهد بودیم. وزیر خارجه ایران به امان رفت و اعلام آمادگی کرد که با عربستان روابط عادی داشته باشیم.
همزمان دیدید که فرمانده سپاه قدس چه اظهاراتی علیه عربستان کرد. طرف مقابل هم میداند عملیات در اختیار گروه دیگری است که سخنگویش فرمانده سپاه قدس است. این سیاست خارجی دوگانه و نمایندگی آن توسط میدان سبب شده از بیرون صدای همین میدان را بشنوند. میدان هم تکلیفش برای منطقه و فراتر از منطقه مشخص است و حرکتی برای کاهش تنش نکرده است.
با این اوصاف دستاورد سیاست خارجی دولت رئیسی چه بوده است؟ سیاست خارجی که با تمرکز بر همسایگان شروع شده است.
من از برجام شروع میکنم. چون سر و ته همه این بحثها به برجام میرسد. شرایط مذاکرات هستهای به جایی رسیده که مجددا وزیر خارجه و نزدیکان دولت و سیستم از جمله آقای خرازی بهعنوان کسی که به منابع بالای قدرت نزدیک است، اعلام آمادگی کردهاند که به مذاکره برگردند. برداشت بیرونی این اعلام آمادگی این است که فشارهای دوسه ماه گذشته در پرتو تحولات داخلی و شلوغیها، اثر داشته و اثر آن این بوده که ما را برگرداندهاند به میز مذاکره.
پس برداشت عمومی این است که راهحل مشکل، فشار است و این فشار را غربیها در مذاکره هستهای اعمال میکنند. چینیها در مسائل منطقهای و روسها هم ما را گذاشتهاند جلوی توپخانه اوکراین. شاهبیت تلاش اروپاییها، و در رأس آنها مکرون، برای به نتیجه رساندن مذاکرات هستهای، جمعبندی بورل بود که بهعنوان پیشنهاد واسط بین ما و آمریکا عرضه شد. این پیشنهاد تقریبا قابل اجرا بود، چون حاوی حداقلهایی بود که دو طرف میتوانستند به آن برسند و آمریکاییها به این پیشنهاد آری گفتند.
ما هم ابتدا گفتیم آری، بعد رفتیم شرطهای قرمز و آبی را گذاشتیم که نشد. یعنی اروپا تلاشاش را کرد که ما در بحث هستهای به جایی برسیم. علتاش هم این است که اروپا در اوکراین دچار مشکل است و میدانند که آمریکا در مسائل داخلی اروپا ازجمله اقتصاد و انرژی زیاد همراه نیست. ضمن اینکه آمریکاییها فرصت پیدا کردهاند که اروپا را با فروش گاز مایع به چهار برابر قیمت، سرکیسه هم بکنند و سود همه ضررهایی که در اوکراین میکنند را از اروپا بگیرند. اروپا فهمیده باید فکری برای انرژی بکند، پس دنبال این هست که ما را به برجام برگرداند. ما راهحل اروپاییها را قبول نکردیم و مذاکرات را تعطیل کردیم. از آن زمان فشارها افزایش پیدا کرد. در حوزه حقوق بشر کار را به مجمع عمومی و کمیته حقیقتیاب کشاندند و در شلوغیهای داخلی ایران هم هر کاری خواستند کردند.
در مورد چین چطور؟ سیاست نزدیکی ما به شرق جواب داده است؟
در همین حین، چینیها بیشترین سوءاستفاده را کردهاند. اینها با سعودیها نهتنها در مسائل اقتصادی و تحولات منطقهای، بلکه فراتر از آن در بحث مربوط به یمن به توافق رسیدهاند. یک هیئت شامل سفرای چینی به عدن اعزام شدهاند تا با دولت مورد قبول عربستان مذاکره کنند و برنامهریزی برای بهرسمیت شناختن آنها بهعنوان دولت رسمی یمن آغاز شده است. در مورد سازمان همکاری شانگهای تبلیغات زیادی کردیم، اما با کاری که چینیها با ما کردند نشان داد محاسبات ما غلط بوده است. چینیها همه تخممرغهایشان را بردند آن سوی خلیجفارس. پس دستاورد شانگهای در حد عضویت باقی مانده و بعد از عضویت بعید میدانم کسی بتواند بگوید یک اپسیلون دستاورد داشتهایم. کاری که چینیها در منطقه با ما کردند در شانگهای هم میتوانند بکنند. چینیها حسب منافع خودشان، ما را دور میزنند.
در سیاست همسایگان ایران چطور؟ این همان نقطهایست که دولت رئیسی سیاست خارجیاش را بر آن بنا کرده است؟
در مورد منطقه و حرکت مقاومت و جایی که نقطه قوت ما در منطقه است، یعنی عراق، سوریه، لبنان و یمن هم باید جدا ارزیابی کرد. اروپاییها مخصوصا فرانسویها، از سال ۲۰۲۱ طرحی را با مصطفی الکاظمی، نخستوزیر سابق عراق بهعنوان اجلاس همسایگان عراق برای امنیت این کشور تدارک دیدند. سال ۲۰۲۱ اولین نشست برگزار شد و از ما هم دعوت شد. متاسفانه ما بهرغم اینکه امنیت و مسائل عمومی عراق قرار بود در این اجلاس طرح شود و محل اجلاس هم در عراق بود، به هر دلیلی در سطح مناسب شرکت نکردیم و وزیر خارجه به بغداد رفت، درحالیکه همه در سطح سران شرکت کرده بودند. آنجا فرصتی بود که ما از دست دادیم. فرانسویها خیلی تلاش کردند که رئیسی در آن اجلاس شرکت کند.
قبل از اجلاس، شخص مکرون به رئیسجمهور تلفن زد، اما ما این فرصت را نگرفتیم. در بغداد ۲ هم این سناریو تکرار شد. این بار اجلاس را از بغداد به اردن منتقل کردند. همه هم در این اجلاس در سطح مناسب شرکت کردند، اما ما مجددا در سطح مناسب شرکت نکردیم. نخستوزیر عراق در اولین سفر خارجیاش اول به اردن رفت، بعد کویت و بعد تهران. یکی از دستورالعملهایش این بود که ما حتما در اجلاس بغداد ۲ حاضر شویم، چون ظاهرا ما نمیخواستیم در اردن شرکت کنیم.
در نهایت هم به دلیل دعوت نخستوزیر عراق در سطح وزیر خارجه شرکت کردیم. در طول این اجلاس هم به جز ملاقات با بورل، حتی یک ملاقات دوجانبه برای وزیر تعریف نشده بود. کاری به ملاقاتهای سرپایی در راهرو ندارم. امیر عبداللهیان فقط یک ملاقات با بورل داشت که آن هم از قبل گفته بود که میروم اردن تا مذاکرات هستهای را راه بیندازم. درحالیکه همه انتظار داشتند برویم امنیت عراق را در اجلاس برقرار کنیم.
بعد از بازگشت از اردن مکرون مصاحبهای کرد که محتوای آن را شنیدیم. نتیجه اینکه اروپاییها و در رأسشان فرانسویها، سیاستشان این است که نفوذ ما را در عراق کم کنند. با سعودیها هم در این سیاست هماهنگ هستند تا مسئله لبنان و آینده ریاستجمهوری لبنان را حل کنند. مسئله یمن را هم که چینیها دارند حل میکنند. سیاست همسایگی دولت در یکسالونیم گذشته نهتنها روابط ما با هیچیک از کشورهای حاشیه خلیجفارس را توسعه نداده، بلکه میبینید مذاکرات با عربستان هم هنوز معلق است. حرفهای فرحان در بغداد ۲ نشان میدهد هیچ انتظاری از مذاکرات ندارند و روی مسائل داخلی ما سرمایهگذاری کردهاند. همانطور که بنسلمان گفت تنش را به داخل ایران میبریم.
آیا سیاست حرکت به سمت شرق درست عمل کرده است؟
نقطه امیدواری برای خروج از این وضعیت برجام است. یک برداشت در اروپا و غرب وجود دارد؛ اینکه ما افزایش تنش با غرب را در دستور کارمان قرار دادهایم و قصد داریم این سیاست را تا جایی پیش ببریم که هیچ راهی برای نزدیکی به غرب نباشد. نتیجه اینکه آلمانها کل روابط اقتصادی را معلق کردند؛ با فرانسویها سر زندانیانشان در ایران تنش داریم؛ انگلیسیها تهدیدهای اخیر را کردهاند؛ با بلژیک بحث مبادله زندانی داریم.
در اوکراین هم امنیت اروپا بهخطر افتاده و ما متهم هستیم که پهپاد به روسها دادهایم و ما شریک روسها در بههمزدن امنیت اروپا هستیم. اگر روسها برنده نشوند، ما در مورد اوکراین در مجامع بینالمللی باید جریمههای سنگین بپردازیم، چون از متجاوزی حمایت کردهایم که امنیت اروپا را برهم زده است.
تناقضاتی که در اظهاراتمان بوده هم کار را خراب کرده است. یعنی ما با هر کدام از اینها بهصورت دوجانبه تنشهایی داریم و در مذاکرات هستهای هم بهگونهای رفتار میکنیم که به جایی نرسد. برداشت آنها این است که ایرانیها طوری رفتار میکنند که روند رفتن به سمت شرق در داخل توجیه شود.