« علاوه بر آن تعداد پلنگی که هر سال با اتومبیل کشته میشوند به همان اندازه هم تقریبا توسط دامدارها مسموم میشوند. پلنگ محل زندگیاش را خودش انتخاب میکند و معمولا جایی است که طعمه پیدا شود. از طعمههای مشهور پلنگ گراز است و این گرازها در زمینهای زراعی پیدا میشوند.»
فرارو- پیدا شدن دو توله یوز ایرانی توسط یک چوپان، مجدداً موضوع خطر انقراض یوزپلنگها که جایگاهی نمادین نیز برای کشور دارند، را به بحثی داغ در حوزه محیط زیست بدل کرده است. طی سالهای اخیر، تمرکز رسانهها روی اخبار مربوط به انقراض یوزپنگ آسیایی بوده است، اما آنها تنها گونههای در معرض انقراض نیستند.
به گزارش فرارو، «۷۶ گونه جانوری کشور بر پایه طبقهبندی ملی در خطر انقراض قرار دارند»؛ این خبر را معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت از محیط زیست مطرح کرده است. به گفته او وضعیت پنچگونه بحرانی است؛ خطر انقراض بیش از همیشه یووزپلنگ آسیایی، میشمرغ، گوزن زرد ایرانی، گورخر و هوبر(بچه یوز) را تهدید میکند.
بر اساس آخرین آمارهایی که مدیر عامل انجمن یوزپلنگ ایرانی داده، تعداد یوزپلنگهای آسیایی موجود در زیستگاههای طبیعی حیات وحش ۳۰ قلاده برآورد شده است. در این آمار یوزهایی که احتمالا شناسایی نشدهاند نیز تخمین زده شده؛ کارشناسان معتقدند قاچاق قابل توجه و تخریب زیستگاه از عوامل اصلی قرارگیری برخی گونههای جانوری در خطر انقراض است.
«فرارو» در راستای پیگیری هر چه بیشتر موضوع خطرات ناشی از انقراض یوزپلنگ ایرانی، با اسماعیل کهرم بومشناس و کارشناس محیط زیست گفتگو داشته است.
چرا گونهها محکوم به فنا هستند؟
اسماعیل کهرم، با بیان اینکه ایران یکی از پلنگانستانهای آسیا است، در گفتگو با فرارو گفت: «البته ایران به اندازهی هندوستان پلنگ ندارد، ولی به خاطر کوهستانها و وجود جنگلها در کوهستانها که زیستگاه اصلی پلنگ است، پلنگهای زیادی دارد. البته با کمال تاسف باید گفت که حدود پانزده قلاده پلنگ را در سال به خاطر دامدارها از دست میدهیم. بارها شده که برای دیدن پلنگ به کوهستان رفتم، اما چیزی که دیدم آن بود که خاک جنگل تراشیده شده و پوست پلنگ در حال پوسیدن است. متاسفانه دامدارها پلنگها را خطری برای دامهایی مثل گاو میدانند و آنها را مسموم میکنند.»
او در ادامه افزود: «بنابراین علاوه بر آن تعداد پلنگی که هر سال با اتومبیل کشته میشوند به همان اندازه هم تقریبا توسط دامدارها مسموم میشوند. پلنگ محل زندگیاش را خودش انتخاب میکند و معمولا جایی است که طعمه پیدا شود. از طعمههای مشهور پلنگ گراز است و این گرازها در زمینهای زراعی پیدا میشوند.»
کهرم ادامه داد: «طبیعی است که گرازها در زمینهای نزدیک آبادیها و جایی که مردم در آن زراعت میکنند پیدا شوند؛ بنابراین وجود پلنگها در اطراف محلهای زندگی مردم عادی است. تصور کنید پلنگی که در کوه گرسنه و تشنه است وقتی نزدیک دهکده میشود بوی غذا و گوشت را حس میکند و به سمتش جذب میشود.
علاوه بر اینها وجود گوسفند، گاو، مرغ و خروس و امثال اینها در روستاها، شهرها و محل سکونت مردم برای پلنگها جاذبه دارد؛ بنابراین چیز عجیبی نیست که تعداد آنها در محلهای سکونت انسان بیشتر و بیشتر شود مخصوصا که به سمت زمستان میرویم و این موضوع خود مزید بر علت است. این موجودات گاهی با شکاربانها، مردم عادی و بچهها برخورد میکنند؛ در این میان گاهی بچهها طعمه قرار میگیرند و باید در این زمینه مراقبتهایی انجام شود.»
این کارشناس محیط زیست درباره امکان جا به جایی دامها گفت: «فرض کنید دویست هزار دام در خارتوران داریم. کجا میتوان این تعداد دام را برد. علاوه بر این چوپانها و دامداران روی این مناطق سرمایهگذاری کردهاند؛ آنها چاه حفر کردهاند و کانالهای آبکشی ساخته و زراعت کردهاند. حالا ما انتظار داریم تمام اینها را انتقال بدهند یا رها کنند. دامدار میخواهد که در منطقه خودش فعالیت کند.
گاهی کسانی مثلا در میانکاله، سند و بنچاق چهارصد ساله دارند که دامهایشان را در آن منطقه پرورش میدادهاند. ما کجا را داریم که دامهای آنها در زمستان و تابستان علوفه پیدا کنند یا زمینهایی داشته باشد که در آن علوفه را کشت کنند و به خورد دامها بدهند. این قبیل حرفها را نمیتوان عملی کرد.»
کهرم راهحلی برای جلوگیری از تصادف جانوران با خودروها نیز پیشنهاد داد و گفت: «یک راه هست که من آنرا پیشنهاد میدهم؛ از تهران تا مشهد حدود هزار کیلومتر و تا شیراز حدود هزار و نهصد کیلومتر است، اگر بیایند یک اتوبان دو بانده بسازند؛ یکی برای رفت و یکی برای برگشت. همچنین در دو طرف این اتوبانها سیمهای خاردار به ارتفاع دو و نیم متر نصب کنند، باعث میشود پس از این دیگر هیچ یوزپلنگی با ماشین تصادف نکند؛ اگر هم کرد باید جریمهاش پرداخت شود.»
او در ادامه میافزاید: «ایالات متحده آمریکا از این روش استفاده کرده است. آنها برای جلوگیری از برخورد حیاتوحش با خودروهای توری، سیم و مانع ایجاد کرده اند. هرجا هم که نیاز بوده تونلی زیر جاده احداث کرده و حیات وحش هم یاد گرفته از آنها رد شود و به این ترتیب هیچ تماسی با خودروها ایجاد نمیشود.»
کهرم درباره مسئله تلف شدن دامها توسط حیوانات وحشی نیز میگوید: «دامدارها باید مراقب باشند. اما برای مدیریت موضوع تصادف حیوانات با خودرو راههای زیادی وجود دارد، ولی خرج هم دارد. ما برای اجرای آنها به اندازهی کافی پول داریم منتها این پولها درست مدیریت نمیشود.»
کهرم، درباره خطر انقراض گونههای دیگر جانوری نظیر میشمرغ گفت: «بنا بر آمارهای رسمی، کمتر از سی میشمرغ در ایران وجود دارد. این تعداد بسیار کم و نگران کننده است و واقعیت این است که با توجه به شرایط موجود، احتمال اینکه آنها بتوانند تبدیل به یک جمعیت سالم شوند، وجود ندارد. این میزان از بی توجهی به میشمرغ را شما با مسئله ببرها در جهان مقایسه کنید. بر اساس آمارها حدود دوهزار قلاده ببر در جهان وجود دارد، اما با وجود این تعداد، باز هم فعالان این حوزه و مسئولان بسیار نگران آینده ببرها در جهان هستند. حالا ما صرفا ۳۰ میش مرغ داریم. همین اتفاق برای ببر مازندران هم رخ داد که نتیجهاش نابودی کامل آنها بود. مشکل عمده این است که جلوگیری از انقراض گونههای جانوری نیازمند همت است که متاسفانه آن هم در طبقات بالای مدیریتی وجود ندارد. به همین دلیل است که حتی بودجه مناسب برای این مسئله هم اختصاص داده نمیشود؛ بنابراین خیلی از این گونهها محکوم به فنا هستند.»