عباس عبدی گفت: فرض کنیم که خبری درباره یک متهم بازداشتی نوشته شد و دستگاه مربوط اعم از نیروی انتظامی یا سازمان زندانها یا وزارت اطلاعات گفتند که این خبر دروغ است، آیا امکان دسترسی و تهیه اسناد و مدارک و شواهد و تامین دلیل برای اثبات صحت خبر را در اختیار فرد متهم قرار میدهید تا از خود و ادعایش دفاع کند؟
عباس عبدی فعال سیاسی در روزنامه اعتماد نوشت: با خبرهای نادرست و دروغی که برخی مسوولان در رسانهها میگویند چه رفتاری خواهید کرد؟ آیا آنان را هم محکوم و مجازات میکنید یا آنان مجاز به دروغگویی هستند؟ از این بگذریم، با کسانی که اخبار راست منتشر میکنند چه خواهید کرد؟ آیا تامین دارند؟ آیا به آنان جایزه میدهید؟ آیا آن دسته از مسوولانی را که اخبار راست منتشر شده علیه آنان است مجازات میکنید؟ یا با سکوت از کنارش رد میشوید؟
چندی پیش دو دستورالعمل از سوی ریاست قوه قضاییه و مرکز ملی فضای مجازی برای مقابله با اخبار جعل و دروغ صادر شد که اولی بر مقابله حقوقی و کیفری تاکید میکند و دومی به ضرورت صدور تکذیبیه از سوی نهادهایی که مرتبط با خبر هستند.
انتشار تکذیبیه در ظرف مدت ۶۰ دقیقه و اطلاعرسانی دقیق حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت که باید پیرامون اخبار جعلی و تحریف شده، صورت گیرد. چنین دستوراتی نمیتواند مشکل را حل کند و شاید بدتر هم خواهد کرد. چرا؟
این سیاستها، انفعالی و تدافعی است و اگر اجرایی شود، موجب حملات بیشتر خواهد شد و نیروهای حکومت را خسته و مستأصل میکند و در نتیجه نمیتوانند همه اینگونه اخبار را تکذیب کنند و، چون تکذیب نکنند یا کسی مجازات نشود، در نتیجه گفته خواهد شد که پس این اخبار درست و مطابق واقع است. به علاوه تکذیبیه به تنهایی مشکلی را حل نمیکند، چون اساس زندگی ارتباطی بر تکذیب نیست، بلکه بر اثبات خبر منتشره است.
مشابه این قاعده در حقوق به معنای اصل برائت شناخته میشود. اگر دیگری را متهم به دزدی کنیم، این ما هستیم که باید ثابت کنیم او دزدی کرده است، نه اینکه او ثابت کند که دزدی نکرده است. دروغ بودن هر ادعایی یا وارد نبودن اتهام علیه دیگران مفروض است و نیازی به تکذیب ندارد مگر اینکه گوینده صحت آن را اثبات کند.
پس چگونه باید وقت خود را صرف تکذیب دروغهای بیشمار کرد؟ مشکل نظام ارتباطی و اطلاعرسانی ایران این نیست که خبر دروغ در آن هست، مشکل اصلی این است که راهی برای دفاع از اخبار صحیح یا تولید و انتشار آنها وجود ندارد.
این راه فقط از طریق نهاد مستقل رسانهای و تامین امنیت حرفهای روزنامهنگاری قابل پیمودن است. به علاوه فرض کنیم که خبری دروغ منتشر شد، چگونه میخواهید ثابت کنید که دروغ است؟ یا دروغگو را چگونه مجازات خواهید کرد؟ درحالی که گوینده دروغ در دسترس شما نیست؟
ازسوی دیگر با خبرهای نادرست و دروغی که برخی مسوولان در رسانهها میگویند چه رفتاری خواهید کرد؟ آیا آنان را هم محکوم و مجازات میکنید یا آنان مجاز به دروغگویی هستند؟
از این بگذریم، با کسانی که اخبار راست منتشر میکنند چه خواهید کرد؟ آیا تامین دارند؟ آیا به آنان جایزه میدهید؟ آیا آن دسته از مسوولانی را که اخبار راست منتشر شده علیه آنان است مجازات میکنید؟ یا با سکوت از کنارش رد میشوید؟
فرض کنیم که خبری درباره یک متهم بازداشتی نوشته شد و دستگاه مربوط اعم از نیروی انتظامی یا سازمان زندانها یا وزارت اطلاعات گفتند که این خبر دروغ است، آیا امکان دسترسی و تهیه اسناد و مدارک و شواهد و تامین دلیل برای اثبات صحت خبر را در اختیار فرد متهم قرار میدهید تا از خود و ادعایش دفاع کند؟
اصلا فرض کنیم که خود متهم خبر را منتشر کرد که خودش شاهد آن بوده، چگونه میتواند درستی خبر را اثبات کند؟ اگر آن را تکذیب کردید، آیا کسی آن را باور میکند؟
به عنوان یک نمونه بسیار کوچک اعلام شد که برای بازداشت یک روزنامهنگار در ساعت ۲ نیمهشب به خانهاش رفتهاند. کسی هم تکذیب نکرد. این خبر سادهای است، ولی آیا کسی گفت چرا این کار انجام شده؟ آیا قانونی است؟
دهها مورد از این ادعاها میتوان ارایه کرد. هیچ راهی برای مبارزه با دروغ و حتی شناخت و تمیزی دادن دروغ از حقیقت وجود ندارد مگر اینکه نهاد رسانه مستقل و آزاد و تحت حمایت قانون شود. مشکل اصلی ایرانِ امروز دروغ نیست، مشکل غیرقابل اثبات شدن حقیقت و خبر راست و مطابق واقعیت است.