مهاجری در پاسخ به این سوال که پیامد حذف و کنارهگیری آقای زیدآبادی در سیاست چه تاثیری میتواند در چهره سیاسی ایران بگذارد، گفت: من به آقای زیدآبادی احترام میگذارم و این تصمیمی است که ایشان گرفتند و تصمیمشان هم محترم است. بالاخره کسی که وارد عالم سیاست و رسانه میشود باید پی خیلی چیزها را به تنش بمالد.
فعال سیاسی اصولگرا گفت: وقتی فضای رسانهای داخل کشور تضعیف شود و شما منتقدان منصفتان را از دست بدهید، خود به خود مرجعیت این چیزها به خارج از کشور منتقل میشود و انتقال هرگونه مرجعیت رسانهای به خارج از کشور واقعا مثل سم در سیستم رسانهای کشور عمل میکند.
محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با ایلنا، در پاسخ به این سوال آقای زیدآبادی نقدی به کنشگری حامد اسماعیلیون داشت و بعد از انتقاد تندی که نسبت به او شد تصمیم به خداحافظی گرفت. چرا انتقاد در جامعه ما جا نیفتاده است و هر کس هر انتقادی دارد انگی به او زده میشود چه دلایلی به وجود آمده که نقد قابل پذیرش نیست، گفت: بخش عمده این موضوع به فرهنگ ما ایرانیها برمیگردد که کلا ملت انتقادپذیری نیستیم. فرقی هم نمیکند که مسئولیت داشته باشیم یا نداشته باشیم. پدر در خانواده یا یک مرد یا زن به عنوان همسر، یا حتی فرزند؛ معلم مدرسه، استادی که در کلاس درس میدهد همینطور، نماینده مجلس، وزیر و رئیسجمهور انتقادپذیر نیستند و به لحاظ فرهنگی در کشور ما جا افتاده، اما استثنائات زیادی هم دارد که یک مقدار آدم باید روی خودش کار کند و در واقع یک مقدار خودش را تربیت کند تا بتواند ظرفیت انتقادپذیریاش را بالا ببرد.
مهاجری در پاسخ به این سوال که ایجاد فضایی که در آن صداهای همدیگر را حذف نکنیم مستلزم چیست، گفت: در سه، چهار دهه گذشته، از آنجایی که بخشهایی از افرادی که دارای تفکر سیاسی هستند خودشان را ایمان، دین و حق مطلق میدانستند طبیعی بود که هرکسی که مثل آنها نباشد یا حرف آنها را قبول نداشته باشد را خارج از دین معرفی میکردند؛ بنابراین طبق آنچه ایدئولوژیشان بر شما حکم میکرد، هرکسی که مخالفشان بود را بیایمان، بیدین و غیرمومن میدانستند به همین دلیل هم حاضر نبودند هیچ نقدی را از طرف افرادی که آنها را بیدین میدانستند بپذیرند و، چون خودشان ملاک حق و حقیقت بودند، طبیعتا هرکسی که در مقابل آنها قرار میگرفت، حتی در مقام منتقد آن افراد ناحق جلوهدار میشدند. همین خودحقبینی دلیل عمده عدم پذیرش انتقاد است.
مهاجری در پاسخ به این سوال که پیامد حذف و کنارهگیری آقای زیدآبادی در سیاست چه تاثیری میتواند در چهره سیاسی ایران بگذارد، گفت: من به آقای زیدآبادی احترام میگذارم و این تصمیمی است که ایشان گرفتند و تصمیمشان هم محترم است. بالاخره کسی که وارد عالم سیاست و رسانه میشود باید پی خیلی چیزها را به تنش بمالد. بالاخره به قول یک ضربالمثل یا مکن با فیلبانان دوستی یا بنا کن خانهای در خورد فیل! یا آدم وارد سیاست نمیشود یا اگر وارد سیاست شد باید ظرفیت تحملش را خیلی بالا ببرد.
وی افزود: البته من قبول دارم از هر دو طرف به آقای زیدآبادی خیلی توهین و ناسزا گفته شد، ولی به نظرم شاید ایشان اگر نمیرفت این کامنتها را بخواند و آن حجم از فحاشیها را نمیدید، این تصمیم را نمیگرفت، اما به هرحال به قول خودشان نوشتند که ما هم از گوشت و پوستیم و عواطف داریم، به هرحال خودشان هم اذیت شدند. ولی من فکر میکنم شاید اگر ایشان یک مقداری ظرفیت انتقادپذیری را بالا میبرد، این اتفاق رخ نمیداد. البته به ایشان انتقاد نکردند، فحاشی کردند، اما آدم در این فضا باید فحشخورش هم ملس باشد. وقتی وارد فضای سیاسی میشویم اگر فحشخورمان ملس نباشد طبیعی است که ممکن است ضربهپذیر هم بشویم.
مهاجری در پاسخ به این سوال که در غیاب این افراد و رسانههای آزاد دشمنان هم روایتهای خودشان را غالب میکنند و از اعمال خشونت و تحریم علیه ایران غافل نیستند. این فضا به چه شکل قابل کنترل است، گفت: به طور کلی حذف سیاستمداران و روزنامهنگاران مستقل و منصف از فضای سیاسی کشور همان اتفاقی را رقم میزند که شما از آن اسم بردید. وقتی فضای رسانهای داخل کشور تضعیف شود و شما منتقدان منصفتان را از دست بدهید، خود به خود مرجعیت این چیزها به خارج از کشور منتقل میشود و انتقال هرگونه مرجعیت رسانهای به خارج از کشور واقعا مثل سم در سیستم رسانهای کشور عمل میکند.
وی تصریح کرد: من ممکن است حتی با خیلی از دیدگاههای آقای زیدآبادی موافق نباشم و ممکن است اعتقادات ایشان مورد قبول من نباشد، اما همین اندازه که ایشان هم یک منتقد سیاستهای جاری کشور بود و به هرحال افرادی هم بودند و هستند که نظرات آقای زیدآبادی را قبول دارند، حضور ایشان در سپهر سیاسی رسانهای کشور میتوانست بخشی از جامعه را که به دیدگاههای امثال ایشان معتقد هستند در داخل سیستم رسانهای کشور حفظ کند، وقتی این افراد حذف میشوند، مرجعیت رسانهای هم برای آن افراد تغییر پیدا میکند.