درختان افتاده روی زمین که چندین سال از آن گذشته و کاملاً خشک شده است همانند بنزین عمل کرده و به محض آتشسوزی، به سختی خاموش میشود. از طرفی این درختان با وقوع سیل، وارد روستاهای اطراف شده و به زیرساختهایی نظیر پلها، جادهها و زمینهای کشاورزی آسیب جدی میزنند، بنابراین برای جلوگیری از تخریب سازهها و ساختارهای زیربنایی استانهای همجوار جنگلها، جمعآوری درختان افتاده و شکسته جنگلی اطراف جادهها و حریم رودخانهها امری ضروری است.
چندی پیش «عباسعلی نوبخت» رئیس سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با استناد به نامه رئیس سازمان مدیریت بحران کشور مبنی بر «جمعآوری درختان افتاده در داخل و حریم مسیلها»، دستور نشانهگذاری برای قطع درختان جنگلی اطراف جادهها و حریم رودخانهها را صادر کرد، اما تعدادی از کارشناسان و فعالان محیط زیست با استناد به قانون «تنفس جنگلهای شمال»، مخالفت خود را با این طرح اعلام کرده و تأکید کردند که هرگونه بهرهبرداری تجاری و صنعتی از چوب جنگلهای شمال کشور از ابتدای سال چهارم اجرای قانون برنامه ممنوع است!
رئیس انجمن علمی جنگلبانی کشور در گفتگو با ایران میگوید این اقدام، راه مافیای جنگل خوار را بار دیگر به قلب جنگلهای شمال باز کرده و در صورت اجرایی شدن باید فاتحه قانون تنفس جنگلها را خواند! البته معاون امور جنگل اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران - ساری نظر متفاوتی دارد. او تأکید میکند که جمعآوری درختان افتاده و شکسته از جنگل نه تنها هیچ منافاتی با قانون تنفس جنگلها ندارد، بلکه برای احیای اکوسیستم جنگلها، امری ضروری و اجتنابناپذیر است.
«فتحاله غفاری» معاون امور جنگل اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران - ساری با اشاره به اینکه نامه مذکور به ادارات منابع طبیعی ۳ استان شمالی (گیلان – مازندران (ساری و نوشهر) و گلستان) ابلاغ شده است، میگوید: بند ف ماده ۳۸ صراحتاً هرگونه برداشت درختان شکسته و افتاده و ریشهکن در شمال کشور را از سال سوم به بعد ممنوع کرده و از سال چهارم در قالب طرحی خواهد بود (طرح جایگزین) که به تصویب سازمان جنگلها رسیده باشد. در حقیقت سال ۱۴۰۰ طرح فنی حفاظتی توسط سازمان تهیه شده و این نشانهگذاری درختان نیز در راستای این طرح انجام شده و به هیچ وجه با قانون طرح تنفس جنگلها منافاتی ندارد.
او میگوید: صفر تا صد نشانهگذاری برای قطع درختان جنگلی اطراف جادهها و حریم رودخانهها تحت نظارت ادارات کل منابع طبیعی استانهای شمالی انجام میشود؛ بنابراین راه گریزی برای هیچگونه سوءاستفادهای باقی نمیماند. در این طرح، تنها درختان افتاده جمعآوری شده و به هیچوجه درخت سالم و زندهای قطع نمیشود.
اما چرا باید درختان افتاده در جنگلها جمعآوری شود؟ اولین علت آن است که درختان افتاده روی زمین که چندین سال از آن گذشته و کاملاً خشک شده است همانند بنزین عمل کرده و به محض آتشسوزی، به سختی خاموش میشود. از طرفی این درختان با وقوع سیل، وارد روستاهای اطراف شده و به زیرساختهایی نظیر پلها، جادهها و زمینهای کشاورزی آسیب جدی میزنند، بنابراین برای جلوگیری از تخریب سازهها و ساختارهای زیربنایی استانهای همجوار جنگلها، جمعآوری درختان افتاده و شکسته جنگلی اطراف جادهها و حریم رودخانهها امری ضروری است.
طبق گفته معاون امور جنگل اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران - ساری، عدم نشانهگذاری برای قطع درختان جادهای، از سویی دیگر قاچاقچیان چوب را برای بهرهبرداری از آنها تحریک کرده و در همین راستا راه گریزی برای بهرهبرداری بیشتر از درختان جنگلی از سوی آنها ایجاد میکند.
در حقیقت تعدادی از این درختان که چوب دهی کمتر از ۵۰ درصد دارند در جنگل باقی میماند و مابقی آنها برای چرخیدن چرخه اقتصادی و اکولوژیک جنگلها، تأمین مواد اولیه صنایع سلولزی و... از عرصه خارج میشود. در ضمن در مناطقی که تجدید حیات یا زادآوری (نهال) وجود دارد از نشانهگذاری درختان خودداری میگردد؛ بنابراین این اقدام به لحاظ فنی ضرورت داشته و برای احیای اکوسیستم جنگلها، امری ضروری و اجتنابناپذیر به شمار میرود.
اما در این میان، «رئیس انجمن علمی جنگلبانی ایران» نقطهنظری متفاوت دارد؛ «علی بناگر»، خروج هرگونه چوب از جنگل را غیرقانونی دانسته و میگوید: در دستورالعمل فعلی تنها نگاه اقتصادی مطرح بوده و سازمان بازرسی باید به حفاظت از قانون، مبادرت کند و نگذارد چراغ سبز بیقانونی روشن شود، زیرا هرگونه دخالت غیرعلمی در جنگل مردود است.
در شرایط بحرانی جنگلهای شمال، این طرح بحران زا، بار جدیدی را بر تواناییهای رویشی در حال اضمحلال و ابزار نظارتی ناکارا در قلب جنگلهای شمال افزوده و مسیری را برای بهرهبرداری بیشتر مافیا بازخواهد کرد.
او میگوید: طی ۶۰-۵۰ سال اخیر میزان برداشت درختان جنگلی از میزان رویش آن بیشتر شده و جنگلهای ما از نظر کیفی و کمی با آسیبهای زیادی مواجه شد. برای حل این مشکل قانون تنفس جنگلها در برنامه ششم توسعه گنجانده شد. در حقیقت نیم قرن تجربه جنگلداری در کشور به همگان نشان داد که تمامی پولهای بیحد و حصر برداشت شده در این سالها، نه به جنگل برگشته و نه برای رفاه و تجهیزات قرقبانانش خرج شده است! در چنین شرایطی چگونه طرح جمعآوری درختان جنگلی را بار دیگر کلید میزنند؟ آیا این موضوع جز با نگاه مالی و تأمین منافع اقتصادی عدهای قلیل توجیهپذیر است؟!
به گفته بناگر، طرح تنفس جنگل تا همین الان بار روانی مناسبی را در میان مردم بومی و حتی قاچاقچیان ایجاد کرده است، زیرا دولت جلوگیری از خروج چوب از جنگل را از خود آغاز کرده بود. حال تصور کنید بعد از ۴-۵ سال تنفس، کامیونهای دولتی از روستاها و شهرهای همجوار جنگلها گذر کرده و چوبهای جنگلی را با خود حمل کنند!
ناگفته نماند که طرح این موضوع حتی به لحاظ فنی نیز سرانجامی ندارد، زیرا مطالعات انجام شده نشان میدهد که درختان شکسته جنگلی، تأثیرات بسیار مثبتی در اکوسیستم جنگلی بر جای میگذارد. از سویی دیگر در بخشی از این دستورالعمل فاصله ۷۰ متری برای درختان حاشیه جاده در نظر گرفته شده است. حال اگر همین میزان تبدیل به ۱۰۰ متر یا بیشتر شود، چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ ضمن اینکه تشخیص درخت شکسته و افتاده نیز کار سادهای نیست. حال اگر درختی در دل جنگل، تبدیل به شکسته یا افتاده شود، آیا میتوان پیگیری کرد؟
رئیس انجمن علمی جنگلبانی ایران، یکی از معضلات خارج کردن درختان جنگلی از حاشیه جادهها و رودخانهها را خروج نیروهای حفاظتی از جنگل دانسته و میگوید: در چنین شرایطی این نیروهای حداقلی و اندک باید به جای حفاظت از جنگلها تمام نیروها و ابزار خود را در بخش بهرهبرداری تجهیز کرده و از مهمترین وظیفه خود یعنی حفاظت جنگل غفلت کنند!
ضمن اینکه هرگونه دخالت در جنگل که موجب آسیب فیزیکی و کاهش ورود مواد آلی به خاک میشود آسیبزاست. حال با ورود اره موتوری به جنگل، باید منتظر ترک تشریفات قراردادها، ورود آدمهای ذینفوذ، شرکتهای صنایع سلولزی، بهرهبرداران غیرفنی، غیرعلمی و همچنین لابیهای مالی و اقتصادی به امور جنگلها باشیم. اگر این راه توسط جنگلبانان حتی با خیرخواهی هم باز شود پایانش در دست افرادی قرار خواهد گرفت که نگاهی متفاوت و زاویهای عمیق با بینش علمی مدیریت پایدار جنگل دارند و این یک هشدار جدی است!