همشهری نوشت: اساسا گفتمان باطل در پس ادعای آزادی زن، به دنبال برهنگی و تحجر دوران پهلوی است. شک نکنید در حکومت غیردینی که طاغوت حاکم میشود؛ دیگر ورود آقایان به آرایشگاه زنانه، ممنوع نیست. تمامی استخرها مختلط میشود و هیچ سانس بانوانی وجود ندارد. پناه به خدا، چقدر وحشتناک.
همشهری ارگان شهرداری تهران در یادداشتی به انتقاد از دانشجویان معترض پرداخت.
در این مطلب امده است: اگر مصداقیتر به مسئله نگاه شود تمایز ۲ گفتمان اسلامی و سکولار درخصوص مسئله «حریم خصوصی زنان» روشن میشود. در دوران حکومتاسلامی، حفظ حریم خصوصی زن بر جان مردان اولویت دارد. در این شرایط حاکمیت حاضر است برترین جوانانش از دمشق تا تهران برای امنیت زنان و دخترانش شهید شوند؛ تا احدی بهخود جرأت ندهد به زنان ایرانی تعرض کند. دختر و زن ایرانی با امنیت کامل برای رفتن به محل تحصیل یا اشتغال، از وسایل حملونقل عمومی نظیر مترو استفاده میکند.
در جامعهاسلامی است که حکومت با اختصاص واگن ویژه بانوان، حامی زنی میشود که قصد دارد آزادانه در اجتماع زندگی کند. متروی حکومت سکولار که اغواگرانه شعار «زن، زندگی، آزادی» میدهد؛ واگن زنان ندارد. اساسا گفتمان باطل در پس ادعای آزادی زن، به دنبال برهنگی و تحجر دوران پهلوی است. شک نکنید در حکومت غیردینی که طاغوت حاکم میشود؛ دیگر ورود آقایان به آرایشگاه زنانه، ممنوع نیست. تمامی استخرها مختلط میشود و هیچ سانس بانوانی وجود ندارد. پناه به خدا، چقدر وحشتناک.
در دوران طاغوت، «بزرگآقاها» تعیینمیکنند، دختران رعیت با چهکسی ازدواج کنند! البته شاید این گزارههای آیندهپژوهانه، تقلیلگرایانه بهنظر برسد، ولی فکرش را بکنید این روزها، برخی دختران و زنان وطن برای بهدست آوردن آزادی، پاکترین برادران خود را به قربانگاه بکشانند؛ آنوقت فردا اجبارا به بردگی گرفته شوند. امروز در دانشگاهها برای سرویس بهداشتی مختلط پایکوبی کنند و فردا برای نقض حریمخصوصی شان، اشک بریزند. اینک خواستار سلف مختلط باشند و سالهای آتی مجبور به ازدواج اجباری. بله اجباری، چون دیگر در دوران طاغوت ساختارهای سیاسی- اجتماعی تغییر میکند و اصالت خانواده از بین میرود.
در این شرایط «بزرگآقاها» تعیینمیکنند، دختران رعیت با چهکسی ازدواج کنند و عاشق راهی قتلگاه میشود؛ بنابراین دود حکومت مدعی آزادی زنان، بیش از همه به چشم خود زنان میرود. طرح این گزارههای واپسگرایانه را برکوچکترین عضو جامعه مردان که هدفی جز آبادی میهن ندارد، ببخشید. هدف ترسیم تصویری واقعگرایانه برای به تامل واداشتن اندک دختران فریبخورده در حرم مقدس و شکوهمندمان ایراناسلامی است و بس.
دوم کاش نویسنده دوسه کتاب در باره آن روزگار می خواند یا لااقل از چند نفر ادم بالای ۶۰ سال می پرسید که واقعن ان روزگار اینجوری بود؟
سوم به ارایشگاه مختلط اشاره کرده ای ممکن است بفرمایی ان روزگار در کدام شهر ایران چنین ارایشگاهی وجود داشته؟
چهارم به بعد پیشکش به خاطر ندانستنت