به قدری اطلاعات نادرست وجود دارد که نمیتوان به هر دروغ تازهای که ظاهر میشود واکنش نشان داد. والتر میگوید: «مثل این است که بازی موش و چکش را انجام دهید شما میتوانید خیلی خوب باشید، اما در پایان موش همواره برنده است».
فرارو- تصحیح دروغها و اطلاعات نادرست دشوار است، زیرا یادگیری حقیقت آن موارد را از حافظه ما حذف نمیکند و استعدادهایمان را در برابر دروغها آسیبپذیر میسازند. در نتیجه، احتمال باور، به خاطر سپردن و بعدا یادآوری اطلاعات نادرست حتی پس از آن که متوجه شویم دروغ بودهاند بیشتر خواهد شد.
به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست؛ «ناتان والتر» استاد مطالعات ارتباطات در دانشگاه نورث وسترن که در مورد تصحیح اطلاعات نادرست در حال مطالعه است میگوید: «در هر سطحی من فکر میکنم که اطلاعات نادرست حرف اول را میزند».
هیچ فردی به طور کامل از دروغ مصون نیست این تا حدی به دلیل نحوه ساخت شناخت ما و نحوه سوءاستفاده اطلاعات نادرست از آن است. ما از میانبرهای ذهنی یا اکتشافی برای قضاوت هایمان استفاده میکنیم که به نفع ماست. با این وجود، اگر مراقب نباشیم تمایلات شناختیمان میتوانند ما را مستعد پذیرش اطلاعات نادرست سازند.
«استفان لواندوفسکی» روانشناس شناختی در دانشگاه بریستول که در درک نحوه واکنش مردم به اصلاح اطلاعات نادرست تخصص دارد، میگوید: «به طور پیش فرض، مردم هر چیزی را که ببینند یا بشنوند باور خواهند کرد. در زندگی روزمره ما این بسیار منطقی است، زیرا بیشتر چیزهایی که ما در معرض آن قرار میگیریم درست هستند. در عین حال، هر چه بیشتر شاهد تکرار چیزی باشیم بیشتر احتمال دارد که آن را باور کنیم. این «تاثیر حقیقت توهم آمیز» بدان خاطر به وجود میآید که هر چه چیزی بیشتر تکرار شود آشناتر و روانتر احساس میشود، خواه اطلاعات نادرست باشد خواه درست.»
«نادیا براشیر» استاد روانشناسی در دانشگاه پردو در امریکا که به مطالعه این موضوع میپردازد که چرا مردم در معرض اخبار جعلی و اطلاعات نادرست قرار میگیرند میگوید: «معمولا تنها یک نسخه واقعی از یک ادعا و تعداد نامتناهی راه وجود دارد که میتوانید آن را جعل کنید، درست است؟ بنابراین، اگر بارها و بارها چیزی را بشنوید به احتمال زیاد آن چیز واقعی خواهد بود. با این وجود، این میانبرها در محیط سیاسی کنونی و رسانههای اجتماعی ما که میتوانند دروغها را تکرار و تشدید کنند چندان خوب کار نمیکنند».
نتیجه یک مطالعه نشان داد که حتی یک بار قرار گرفتن در معرض یک عنوان جعلی باعث میشود تا آن عنوان واقعیتر به نظر برسد. «براشیر» میگوید که سیاستمداران اغلب دروغها را تکرار میکنند و به نظر میرسد از قدرت اثر حقیقت توهمی آگاه هستند. هم چنین، ما بیشتر مستعد اطلاعات نادرست هستیم که با جهان بینی یا هویت اجتماعیمان مطابقت دارد و میتوانیم در سوگیری تایید قرار بگیریم که تمایل به جستجوی اطلاعات متناسب با آن چه پیشتر به آن باور داشتهایم میباشد.
داستانهای نادرست و مثالهای هیجانی آسانتر از آمار قابل درک بوده و غوطهورتر هستند. ما در حال حرکت در این دنیای جدید از اعداد و احتمالات و عوامل خطر هستیم، اما ظرفی که ما از آن استفاده میکنیم یعنی مغزمان بسیار قدیمی است.
زمانی که اطلاعات نادرست را شنیدیم حتی زمانی که بخواهیم حقیقت را بدانیم ریشه کن ساختن آن دشوار است. مطالعات متعدد نشان دادهاند که اطلاعات نادرست هم چنان میتواند بر تفکر ما تاثیر بگذارد حتی اگر مورد اصلاح شده را نیز دریافت کنیم و آن را درست باور کنیم پدیدهای که به عنوان «اثر تاثیر مستمر» شناخته میشود.
والتر در جریان یک متا آنالیز که نتایج ۳۲ مطالعه روی بیش از ۶۵۰۰ نفر را جمع آوری کرد دریافته بود که تصحیح موارد نادرست تاثیر اطلاعات نادرست را کاهش میدهد، اما به طور کامل از بین نمیبرد. یکی از بزرگترین موانع برای تصحیح اطلاعات نادرست این واقعیت است که شنیدن حقیقت یک دروغ را از حافظه ما پاک نمیکند. در عوض، باطل و صحیح آن در کنار یکدیگر هستند و برای به خاطر سپردن با هم رقابت میکنند. مطالعات تصویربرداری از مغز که توسط لواندوفسکی و همکارانش انجام شد شواهدی پیدا کرد که نشان میداد مغز ما هم اطلاعات نادرست اصلی و هم تصحیح آن را ذخیره میکند.
لواندوفسکی میگوید: «به نظر میرسد از نظر شناختی تقریبا غیر ممکن است که به چیزی گوش دهیم آن را بفهمیم و در عین حال آن را باور نکنیم». نادیده گرفتن اطلاعات نادرست مستلزم یک مرحله شناختی کامل برای برچسب زدن آن به عنوان امری نادرست در حافظه ما است.
لواندوفسکی میگوید: «با این وجود تا آن زمان به یک معنا خیلی دیر شده است، زیرا اطلاعات پیشتر در حافظه شما باقی مانده است».
با گذشت زمان، ممکن است حافظه ما از بررسی واقعیت بازمانده و تنها اطلاعات نادرست برایمان باقی بمانند. «براشیر» میگوید: «شواهدی وجود دارد که نشان میدهد وقتی اطلاعات اصلاحی را به افراد دهیم با محدودیتهای اساسی حافظه انسانی مواجه میشویم».
در نهایت، تصحیح اطلاعات نادرست اگر در هویت یا نظام اعتقادی ما گنجانده شود امری چالش برانگیزتر خواهد بود.
لواندوفسکی میگوید: «افراد مدلهای ذهنی جهان را برای درک موقعیتها آشکار میسازند. بسیار دشوار است که تختهای از این عمارت را بدون فروریختن کل آن جدا کنیم. چرا که اگر آن تخته جزء مهمی از مدل ذهنی شما باشد از نظر شناختی بسیار دشوار است که آن را کنار بزنید و بگویید نادرست است».
به قدری اطلاعات نادرست وجود دارد که نمیتوان به هر دروغ تازهای که ظاهر میشود واکنش نشان داد. والتر میگوید: «مثل این است که بازی موش و چکش را انجام دهید شما میتوانید خیلی خوب باشید، اما در پایان موش همواره برنده است».
افشاگری به تنهایی برای مبارزه با اطلاعات نادرست کافی نیست و ما باید مغزمان را برای تشخیص اطلاعات نادرست پیش از مواجهه با آن آماده سازیم. دقیقاً مانند روشی که واکسن سیستم ایمنی شما را برای مبارزه با مهاجم خارجی تقویت میکند این عمل نیز میتواند سیستم ایمنی روانی شما را در برابر اطلاعات نادرست ویروسی مصون ساخته و تقویت کند.
لواندوفسکی و همکاراناش در مطالعهای صورت گرفته در سال جاری میلادی به تقریبا ۳۰ هزار نفر در هفت آزمایش پنج ویدئوی کوتاه در مورد تکنیکهای رایج دستکاری از جمله ناهماهنگی، دوگانگیهای کاذب، قربانی کردن، حمله ناشی از تعصبات و احساسات به افراد و زبان دستکاری عاطفی را ارائه کردند. هر ویدئو پیش از ارائه دوز اندکی از اطلاعات غلط هشداری در مرد حمله قریب الوقوع از سوی اطلاعات غلط و تکنیک دستکاری ارائه میکرد. این مطالعه نشان داد که تماشای این ویدئوها میتواند ما را نسبت به دروغهایی که در آینده گفته میشود دچار شک و تردید سازد.
راه دیگر برای محافظت از خود در برابر اطلاعات نادرست این است که به سادگی به درستی آن چه میبینید توجه کنید. زمانی که افکار در رسانههای اجتماعی خود پیمایش میکنند به دقت درباره صحت آن فکر نمیکنند. نتیجه مطالعهای تازه نشان داد که تحریک نامحسوس افراد به این موضوع که آیا آن چه میبینند دقیق است یا خیر باعث میشود کمتر احتمال داشته باشد که اطلاعات نادرست را به اشتراک بگذارند.
«براشیر» میگوید: «همه ما ممکن است گرفتار اطلاعات نادرست شویم. من گرفتار داستانهای نادرست شدهام اگرچه این مقولهای است که خود درباره آن در حال مطالعه هستم».