متهم گفت: زندگی فلاکت بار من از زمانی که معتاد شدم در مسیر بیراهه قرار گرفت و برای تامین مخارج اعتیادم مجبور بودم سرقت کنم! یک بار پرایدی را از منزل یک جوان هوسران به سرقت بردم و آن را به زنی تحویل دادم که مدتی در منزل او زندگی میکردم. آن زن هم مبلغ اندکی به من داد و بعد هم فهمیدم که او پس از مدتی استفاده از پراید، آن را در بیابان رها کرده است که خودرو توسط پلیس کشف شد و در اختیار مال باخته قرار گرفت. از آن روز به بعد تلاش میکردم طوری رفت و آمد کنم که شناسایی نشوم.
پلیس مشهد روز گذشته و پس از یک ماه ردزنیهای اطلاعاتی، زن جوانی را دستگیر کرد که مدعی است با شگرد طنازیهای شیطانی، خودروی برخی رانندگان را میربود و به مبلغ ناچیزی میفروخت!
به گزارش خراسان، حدود یک ماه قبل راننده ۵۵ سالهای به کلانتری نجفی مشهد رفت و از زنی شکایت کرد که در پوشش مسافر، خودروی پژو ۴۰۵ او را ربوده است.
این راننده میان سال درباره چگونگی وقوع ماجرا به افسر تجسس کلانتری گفت: از جمعه بازار منطقه الهیه مشهد زن جوانی را به عنوان مسافر سوار کردم تا به بولوار سرافرازان ببرم، اما قبل از آن که به مقصد برسیم در خیابان سرافرازان از خودرو پیاده شدم تا آب میوه بخرم. هنوز سرگرم خرید بودم که ناگهان مسافر جوان پشت فرمان نشست و پدال گاز را فشرد. من هم متعجب و حیرت زده به کلانتری آمدم تا از سارق خودرو شکایت کنم!
در پی گزارش این ماجرای سرقت، بلافاصله گروه ویژهای از نیروهای دایره تجسس با هدایت و نظارت مستقیم سرهنگ مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی) وارد عمل شدند و به ردزنیهای اطلاعاتی پرداختند.
بررسی دوربینهای ترافیکی و انجام یک سری تحقیقات میدانی در نزدیکی جمعه بازار خودرو، چهره و هویت زن جوان را برای پلیس نمایان کرد و بدین ترتیب ادامه بررسیها بر شناسایی مخفیگاه زن جوان متمرکز شد. پس از حدود یک ماه رصدهای اطلاعاتی بالاخره سرنخهایی از «ز» به دست آمد که تجزیه و تحلیل آنها نشان میداد او در نیمههای شب قصد دارد با مرد جوانی در یکی از کافههای مشهد ملاقات کند.
به همین دلیل نیروهای کارآزموده تجسس بی درنگ، در اطراف کافه مذکور حضور یافتند و در پوششهای مبدل به انتظار وی نشستند. طولی نکشید که زن جوان وارد کمین پلیس شد و قبل از آن که فرصتی برای فرار پیدا کند، دست بندهای قانون بر دستانش خودنمایی کرد.
با توجه به حساسیت موضوع، این زن جوان به مقر انتظامی انتقال یافت و مورد بازجوییهای تخصصی قرار گرفت. او که سعی میکرد خود را بی خبر از ماجرای سرقتهای خودرو نشان دهد، مدام گلایه میکرد که مرا اشتباه دستگیر کرده اید! اما وقتی با اسناد و مدارک موجود در دایره تجسس رو به رو شد، دیگر لب به اعتراف گشود و راز خودرو دزدی با طنازیهای شیطانی را فاش کرد.
«ز» گفت: زندگی فلاکت بار من از زمانی که معتاد شدم در مسیر بیراهه قرار گرفت و برای تامین مخارج اعتیادم مجبور بودم سرقت کنم! یک بار پرایدی را از منزل یک جوان هوسران به سرقت بردم و آن را به زنی تحویل دادم که مدتی در منزل او زندگی میکردم. آن زن هم مبلغ اندکی به من داد و بعد هم فهمیدم که او پس از مدتی استفاده از پراید، آن را در بیابان رها کرده است که خودرو توسط پلیس کشف شد و در اختیار مال باخته قرار گرفت. از آن روز به بعد تلاش میکردم طوری رفت و آمد کنم که شناسایی نشوم.
متهم به سرقت خودرو در ادامه اعترافاتش افزود: بعد از این ماجرا بود که به منطقه الهیه نقل مکان کردم و با مرد دیگری آشنا شدم که مالخران خودرو را میشناخت و میتوانست خودروهای سرقتی را برایم آب کند!
این بود که دوباره تصمیم به سرقت خودرو با شیوه طنازیهای شیطانی گرفتم و سوار خودروی مردی حدود ۶۰ ساله شدم. بعد از آن که با هم درددل کردیم، او مرا به سوی بولوار سرافرازان برد که یکی از دوستانش در آن منطقه سکونت داشت.
وی ادامه داد: اگرچه قصهای که شاکی درباره چگونگی سرقت خودرواش میگوید حقیقت ندارد، اما من در یک فرصت مناسب سوئیچ خودروی او را برداشتم و آن را به سرقت بردم.
سپس به پاتوقی رفتم که با صاحبخانه ام قرار گذاشته بودم تا مرا نزد مالخر خودرو ببرد. ساعتی بعد به همراه آن جوان، عازم بولوار توس شدیم. جایی که مالخر مذکور در آن جا گاراژ داشت.
او خودروی پژو ۴۰۵ را به مبلغ دو میلیون تومان از من خرید و من هم همه مدارک شناسایی مالباخته را از درون خودرو برداشتم و به سطل زبالهای انداختم که در گوشه گاراژ بود. ولی در دقایق اولیه بامداد امروز (دیروز) دوباره با صاحبخانه ام که فردی سابقه دار است، در همان کافه قرار گذاشتم که ناگهان خودم را در محاصره نیروهای انتظامی دیدم و دستگیر شدم.
به دنبال اعترافات زن ۲۸ ساله و با توجه به احتمال از بین رفتن آثار جرم در مخفیگاه مالخر خودروهای سرقتی، بلافاصله گروه عملیاتی افسران دایره تجسس با فرماندهی مستقیم سرهنگ کسروی به طرف بولوار توس حرکت کردند.
نیروهای انتظامی که از دستورات خاص و راهنماییهای سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) بهره میبردند، پس از دریافت مجوزهای قضایی و با رعایت موازین شرعی و قانونی وارد گاراژ مذکور شدند، اما تنها به بقایایی از قطعات خودروی پژو ۴۰۵ دست یافتند که به طور کامل اوراق شده بود.
مالخر یاد شده، حتی اتاق خودرو را نیز قطعه قطعه کرده و چیزی از خودروی سرقتی باقی نگذاشته بود. در همین حال مدارک شناسایی و مالکیتی خودرو نیز از درون سطل زبالهای کشف شد که زن جوان در بازجوییها به آن اشاره کرده بود.
با توجه به این که احتمال میرود سرقتهای دیگری با این شیوه رخ داده باشد و شاکیان برای حفظ آبروی خود ماجرای سرقت را به گونه دیگری گزارش کرده باشند، تحقیقات افسران دایره تجسس با دستورات ویژه قضایی برای ریشه یابی جرایم احتمالی دیگر همچنان ادامه دارد.