خیلی عجیب است که کشورهایی مانند کره جنوبی، کویت، اندونزی، مالزی و ... در زمان انقلاب از ما عقبتر بودند، اما سیاستهایی که در پیش گرفتند منجر به این شد که الان در نقطهای قرار بگیرند که بسیار جلوتر از ایران باشد
فرارو- یک استاد علم اقتصاد میگوید: «بازارهای غیرمتشکل پولی جذابیت زیادی برای مردم دارد. زیرا به عنوان مثال الان که بانکها نهایتا ۲۰ درصد سود پرداخت میکنند، مردم میتوانند سرمایههای خود را به بازارهای غیرمتشکل ببرند و در آنجه حداقل دو برابر نرخ بهره بانکی دریافت کنند.»
به گزارش فرارو؛ این روزها بیش از پیش صحبت پول داغ یا همان پول قدرتمند میان تحلیلگران اقتصادی مطرح میشود. پولی که مردم به دلیل تفاوت و فاصله فاحش میان نرخ بهره بانکی با نرخ تورم، از حسابهای بانکی خود خارج کرده و وارد بازارهای مختلف میکنند. اما این رویداد تبعات جدی برای اقتصاد هر کشور دارد. تورمی بزرگ که میتواند اقتصاد یک کشور را که از نرخ بالای گرانی رنج میبرد، با مشکلات عدیده بیشتری مواجه کند.
در همین خصوص محمود جامساز اقتصاددان در گفتگو با فرارو به سه سوال اساسی امروز پاسخ داده است.
جامساز: متاسفانه در تمام این سالها سیاستهای اقتصادی ما در تمامی حوزهها تورم زا یا تشدید کننده تورم بوده است. برای اثبات این حرف کافی است سیاستها و روند طی شده در این سالها را مطالعه و بررسی کنید. به عنوان نمونه آمارهای موجود حاکی است که ما همواره از رشد ۲۰ تا بیش از ۳۰ درصد حجم نقدینگی در کشور روبرو بوده ایم که نه تنها این معضل کنترل نگردیده بلکه سالانه بر حجم آن افزوده شده است مادامی که حجم نقدینگی تبدیل به سرمایه نشود، تورمزا خواهد بود. تورم امروز ایران یک تورم مزمن و دورقمی است.
این در حالی است که آقای رئیسی در سال ۱۴۰۰ وعده داده بود، نرخ تورم در کشور را به نصف رسانده و سپس تک رقمی کند، اما بر اساس آمارهای رسمی تورم در پایان ۱۴۰۰ به ۴۰.۲ درصد رسید؛ و اینک در حال عبور از مرز ۵۰ درصد است با این حال این تورمی نیست که مردم در سبد معیشتی خود احساس میکنند. بلکه این تورم از مقایسه شاخص کل بهای مصرف کننده که بیش از ۳۷۵ قلم کالا را در بر میگیرد در ۱۴۰۰ نسبت به شاخص کل بهای مصرف کننده در۱۳۹۹ حاصل شده در حالیکه اقلام سبد مصرفی عامه مردم کمتر از ۴۰ قلم کالاست در یک سال گذشته برخی کالاهای موجود در سبد معیشتی مردم ۱۵۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش قیمت داشته است.
به طور کلی در کشورهای پیشرفته، هر زمان تورم بالا میرود، سیاستهای اقتصادی به سمت و سویی میروند که سود بانکی نیز افزایش پیدا کند و به نوعی سیاستهای انقباضی در پیش میگیرند. اما متاسفانه در ایران کاملا ماجرا برعکس است. یعنی نرخ بهره یا پایین میآید یا ثابت میماند. به همین دلیل هم امروز شاهد آن هستیم که تفاوت سود بانکی با نرخ تورم بسیار بالا است. وقتی نرخ بهره فاصله محسوسی با نرخ تورم داشته باشد، به این معنی است که ارزش پول سپرده گذاران کاهش پیدا کرده است و در این زمان مردم سپردههای خود را از بانک بیرون کشیده و در بازارهای موازی سرمایه گذاری میکنند. حتی ممکن است سپرده گذاران سپرده های خود را برای کسب درآمد بیشتر به سمت بازارهای غیرمتشکل پولی یعنی بازار استقراض غیر بانکی سوق دهند.؛ که قطعا از آسیبهای این بازار در امان نخواهند بود.
جامساز: این بازار برای ریسک پذیران از جذابیت بالائی بر خوردار است، زیرا میتوانند بسیار بیش از نرخ تورم، بهره کسب کنند. با وجودیکه در حال حاضر سیستم بانکداری بدون ربای ما بسمت یک نظام ربوی سوق یافته، اما رواج استقراض، خارج از سیستم بانکی بتدریج از حرمت ربا میکاهد و حرص و آز را در جامعه دامن میزند. جان مینارد کینز اقتصاددان شهیر نئو کلاسک میگوید “من برای طبقه نزولخوار آرزوی یک مرگ آرام وتدریجی میکنم” در جوامع ربوی تولید قوت نمیگیرد و اقتصاد به سامان نمیشود.
در مجموع افزایش حجم نقدینگی اگر به سرمایه تبدیل ومولد تولید و خدمت نشود، سرعت گردش پول را بالا میبرد که خود اسباب تشدید تورم میگردد. یعنی تورم از دو سو بر جامعه تحمیل میشود هم بلحاظ رشد حجم نقدینگی و هم از منظر افزایش سرعت گردش پول. مسلما” تورم بلای اقتصاد کشور است و باید کنترل آن در اولویت سیاستهای پولی قرار گیرد. اما سیاستهای پولی بانک مرکزی که متأثر از آمریت دولت است خود بر افزایش تورم دامن زده است. این در حالیست که دولت از رشد اقتصادی و اشتغال و شکوفایی اقتصاد و رضایت جامعه خبر میدهد؛ لذا بنظر میرسد اینواژهها در مجموعه بی نظم اقتصاد دولتی سیاسی از مفاهیم و تعاریف جدیدی بر خوردار شده اند. متأسفانه در همین اتفاقات اخیر که منجر به قطعی و کاهش سرعت و یا قطعی اینترنت شد، حدود دو میلیون شغل از بین رفت و بگفته رئیس سازمان نظام صنفی رایانه ای۱۱ میلیون نفر در اینستاگرام درآمدشان را از دست دادند.
نگاهی به کشورهایی مانند کره جنوبی، کویت، اندونزی، مالزی و ... که در زمان انقلاب از ما عقبتر بودند و اینک به مقیاس سالها بسیار از ما جلو ترند نشان میدهد که ما در جهت معکوس سیاستگذاریهای آنان عمل کرده ایم. بر اساس آمار بانک جهانی در سال ۲۰۲۱ درآمد سرانه قطر۶۲۵۰۰ دلار بوده در حالیکه درآمد سرانه ایران با احتساب دلار سال گذشته به ۲۷۰۰ دلار رسیده. خب چگونه قطر و کشورهایی که اشاره کردم به رشد اقتصادی بالا و رفاه رسیدند و میانگین رشد اقتصادی کشور ما در چندین سال اخیر بین صفر و نیم درصد بوده است؟ آیا این تفاوتها را نباید در مقوله حکمرانی جستجو کرد؟
جامساز: در مورد نرخ تورم در آینده باید عرض کنم پیش بینی وضعیت متغیرهای اقتصادی به صورت عدد و رقم به ویژه در اقتصادهای فاقد ثبات بسیار مشکل است. اماوقتی با استحصال از آمارهای رسمی در سال ۱۴۰۰ میانگین روزانه افزایش حجم نقدینگی ۳۵۰۰ میلیارد تومان بوده و سیاستهای پولی مؤثری هم در مهار تورم اتخاذ نشده قطعا” آثار این حجم از نقدینگی با روند افزایشی آن در سال جاری نرخ تورم رسمی فراتر از ۵۰ درصد تا پایان سال خواهد رفت.