«مرتضی راوندی» در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران» به بعضی از دلایل حضور زنان در قهوهخانهها اشاره میکند. او در این باره نوشته است: «زنان با رشوهای که به ماموران و پلیس شهر میدادند، آزادانه به اماکن عمومی مانند قهوهخانهها میرفتند و گاهی پلیس از آنها بهصورت جاسوس در قهوهخانهها و دیگر امکان عمومی بهره میگرفت.» درواقع اگر روایتی هم از حضور آشکار یا مخفیانه زنان حتی با پوشش مردانه هم نقل میشد، به نحوی با انتقاد و زیر سوال بردن آنها همراه بود.
در جامعه مردسالار عهد صفوی و قاجار که کمتر برای حضور زنان در فضاهای اجتماعی جایی در نظر گرفته میشد، اغلب مامن امن برای آنها خانه بود و حضور زنان در قهوهخانه کاری سبک، زشت و ناپسند شمرده میشد. در واقع محیط قهوهخانه؛ یک پاتوق کاملا مردانه بود که ورود به آن برای بانوان مطلقاً ممنوع محسوب میشد.
به گزارش همشهری، اما برای خانمهای تهران قدیم کار نشد داشت و بسیاری از آنها برای حفظ بنیان خانواده و سرکشی به کارهای مخفیانه همسر در خارج از خانه به همین حریمهای ممنوعه پا میگذاشتند. البته این حضور با ظاهری کاملا متفاوت و لباسهای مبدل مردانه بود.
با نشستن قاجارها بر مسند قدرت و همراه با دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی ایران، قهوهخانه هم دچار تحولات فراوانی میشود. برای مثال یک سری سنتها و رسمهای رایج در قهوهخانهها از میان رفت؛ یکی از تغییرات سرو چای به جای قهوه در این مکانها بود.
علاوه بر آن، در کنار چای، قلیان هم به مردم داده میشد. همچنین تهران تبدیل به مرکز قهوهخانههای ایران شد. این قهوهخانهها در همه نقاط شهر از جمله بازارها و مراکز خرید راهاندازی شدند.
با همه تغییرات و دگرگونیهایی که در قهوهخانهها رخ داد و بهرغم عادی شدن بسیاری از محدودیتهای عرفی و اجتماعی برای زنان، مانند حضور در اجتماع، کافهها و سینماها با حضور محارم، اما حکایت حضور زنان در قهوهخانهها داستانی متفاوت داشت.
در بیشتر منابع تاریخی، حضور زنان در قهوهخانهها اقدامی زشت و ناپسند شمرده میشد. به همین دلیل برای حضور بانوان در قهوهخانه منابع تاریخی کمی موجود است. برای مثال، مرحوم جعفر شهری در کتاب «تاریخ اجتماعی» خود که به آداب و فرهنگ و رسوم مردم تهران در قرن سیزدهم پرداخته است، مینویسد: «تنها زنانی میتوانستند وارد قهوهخانهها شوند که نگاه منفی جامعه را بر خود پذیرفته بودند.»
«مرتضی راوندی» در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران» به بعضی از دلایل حضور زنان در قهوهخانهها اشاره میکند. او در این باره نوشته است: «زنان با رشوهای که به ماموران و پلیس شهر میدادند، آزادانه به اماکن عمومی مانند قهوهخانهها میرفتند و گاهی پلیس از آنها بهصورت جاسوس در قهوهخانهها و دیگر امکان عمومی بهره میگرفت.» درواقع اگر روایتی هم از حضور آشکار یا مخفیانه زنان حتی با پوشش مردانه هم نقل میشد، به نحوی با انتقاد و زیر سوال بردن آنها همراه بود.
یکی از معترضان اسم و رسمدار به این ماجرا «مهدیقلیخان هدایت» مقلب به مخبرالسطنه بود. او در کتاب «خاطرات و خطرات» خود از حضور زنان در قهوهخانهها انتقاد و این قبیل زنان را مذمت میکند. این نوشتهها و اعتراضات در واقع نشانگر دیده شدن بانوان در قهوهخانهها بوده است.
در بسیاری مواقع زنان برای کسب اطلاع از فعالیتهای خارج از خانه همسرشان و در اصطلاح عام سرک کشیدن بر کار مرد خانه با ظاهری مردانه راهی قهوهخانهها میشدند. موضوعی که از چشم مادام «کارلا سرنا» جهانگرد ایتالیایی دور نمانده است و در کتاب «آدمها و آیینها» به آن اشاره کرده است.
جعفری با اشاره به این موضوع تعریف میکند: «خانمهای طبقه اعیان خیلی کم پیاده بیرون میآیند، مگر در اوقاتی که بخواهند برای مچگیری از همسرانشان از خانه خارج شوند. بهطوری که همه میدانیم، چنین مسائلی گاهی پیش میآید.»
این مورخ میافزاید: «همچنان که در همهجا حتی در اروپا هم پیش میآید و بعضی از این نوع خانمها در نشان دادن سر و صورت بیحجاب خود بسیار گستاخ هستند. ولی در اینگونه موارد برای اینکه بتوانند دزدکی وارد چایخانه و رستوران و مسجد شوند با پوشیدن لباسهای مردانه خود را به شکل مردان در میآوردند و در این مکانهای عمومی قرارهای مختلفی میگذاشتند.»
این جهانگرد ایتالیایی با توجه به اطلاعاتی که داشته به این موضوع اشاره میکند: «یکی از خانمهای متشخص که نسبت به غیبتهای گاهبهگاه همسرش مشکوک شده بود، برای کسب خبر و سر در آوردن از ته و توی قضیه به این صورت تغییر لباس میداده است.»
درواقع این نویسنده به زیرکیهای زنانه بانوان در دوره قاجار برای بهدست آوردن خبر با ورود به مکانهای ممنوعه اشاره میکند که برای کسب اخبار دستبهکارهایی مختلفی مانند تغییر لباس یا تغییر شکل میزدند و به مکانهایی که نمیتوانستند ورود پیدا کنند مخفیانه وارد میشدند.