اگرچه ممکن است قدرت شی به چالش کشیده شده باشد، اما هیچ گونه فرسایشی متحمل نشده است. او از پایههای محکم حمایت مردمی برخوردار است. هر چند که مخالفتها علیه او به ویژه در میان نخبگان چین متنوع و بزرگ هستند، اما این مخالفت متفرق بوده و قادر به سازماندهی نیستند و فاقد دیدگاه مشترکی برای ارائه جایگزین یا ارائه راهی برای تغییر هستند.
فرارو- «مائوتسه تونگ» زمانی گفته بود که گفتن از دشمن برای دوستان اولین کار برای هر انقلابی است. در حالی که شی جین پینگ رهبر چین برای سومین دوره ریاست جمهوری خود آماده میشود با یک پرسش دشوار مشابه روبرو خواهد شد. دوره تصدی وی به عنوان رئیس حزب کمونیست چین به زودی توسط نزدیک به ۲۳۰۰ نماینده که اکثرا از نخبگان چین هستند در بیستمین کنگره حزب به اتفاق آرا تمدید خواهد شد، اما پایگاه قدرتی که حکومت او را پایهگذاری میکند ممکن است در واقع بسیار کوچکتر از گذشته باشد.
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، با این وجود، به نظر میرسد که کنترل شی بر قدرت مانند همیشه امن باشد. شایعات مطرح شده درباره وقوع کودتای مخفی علیه او بار دیگر نادرست از آب درآمدهاند. راز موفقیت شی در آن تقریباً ۲۳۰۰ نماینده حزب نهفته است: در حالی که نمایندگان پیش از کنگره حزب انتخاب میشوند تایید نهایی اسامی توسط شی انجم میشود که میتواند به راحتی و از نظر قانونی اطمینان حاصل کند که همه آنان حامیان او خواهند بود.
آنان حتی اگر شی را دوست نداشته باشند برای حفظ موقعیت خود تظاهر به وفاداری خواهند کرد. کارزارهای شی مثلث آهنین ماموران حکومتی، فعالان صنایع و چهرههای دانشگاهی را که در دهه ۱۹۸۰ میلادی در جریان اصلاحات اقتصادی و اجتماعی زمان دنگ شیائوپینگ ایجاد شده بود را در هم شکسته است.
اولین دستور کار برای سیاست «اصلاحات و گشایش» دنگ جلب حمایت و همکاری مقامها، بازرگانان و روشنفکران چین با تضمین برخورداری آنان از مزایای اصلاحات بود. بنابراین، مراحل اولیه دوره اصلاحات باعث ایجاد چیزی است که برای ناظران غربی ممکن است عجیب به نظر برسد، اما در یک بستر و شرایط کاملا معقول به نظر میرسد: فساد. این راز کوچک، اما کثیف دوران دنگ بود این استدلال بود که «مردم شریف در مورد فساد صحبت نمیکنند و حتی آن را کمتر تبلیغ میکنند».
در چین فساد و اصلاحات مکمل یکدیگر بودهاند. جریان اصلی در میان روشنفکران چینی با واقعیتهای سیاستهای دولتی تثبیت شد. این امر اتحادی قوی از نخبگان را ایجاد کرد که همگی در فاصله سالهای ۱۹۷۸ تا ۲۰۱۲ میلادی در دوران «دنگ شیائوپینگ» و «جیانگ زمین» و «هو جین تائو» پروار شدند. بازرگانان رشوه پرداخت میکردند، مقامهای دولتی مسیر را برای ثبت و فعالیت شرکتها هموار میکردند و چشمشان را بر روی فعالیت آنان میبستند و در عوض سودی را از سرمایههایشان دریافت میکردند. این اتحاد مبتنی بر فساد، به طور ناپایداری فرسایشی بود.
کند شدن رشد اقتصادی در اواخر دهه ۲۰۰۰ میلادی باعث شد نخبگان کمتر بتوانند در توسعه اقتصادی سرمایهگذاری کنند و برای کسب سود بیشتر به فساد اتکا کنند. در همین حال، رواج فساد هزینههای مبادله را افزایش داد و در نهایت از اصلاحات بیشتر جلوگیری نمود. رشد اقتصادی را سرکوب کرد و پیامدهای سیاسی بسیار زیانباری را به همراه آورد؛ زیرا شکایتها و اعتراضهای عمومی در مورد سطح اختلاس افزایش یافت. شی وارث چرخه معیوبی بود که در سالهای بعدی سلطنت هو آغاز شده بود.
به جای ادامه قمار با قدرت سیاسی حزب کمونیست چین شی چارهای جز مبارزه با فساد، شکست اتحاد نخبگان و دگرگونی میراث فاسد حزب نداشت؛ حتی اگر انجام این کار او را در مقابل کل طبقه نخبگان قرار میداد. شی برای حفظ قدرت سیاسی خود راهی جادهای بیبازگشت شد.
ابتدا چاقوهای داخل مهمانی بیرون آمدند. شی دریافته بود که اپوزیسیون سیاسی اصلی او در ائتلاف نخبگانی است که او یکی از اعضای آن بود و این اعضا بیشترین بهره را از سالهای پربار پیشین برده بودند.
در چین مخالفان و ایده آلیستهای زیادی وجود دارند. آنان اقلیتی از دشمنان شی هستند. اکثر مخالفان کسانی هستند که منافعشان تضییع شده، هر چند افرادی نیز وجود دارند که صرفا از روی اصول با شی مخالفت میکنند. برخی در مخالفت خود محکم هستند و سایرین کمتر بر مخالفتشان پافشاری میکنند. آنان برخی از ایدههای شی را تایید نمیکنند و برخی دیگر ممکن است با آرمانها و مواضع او موافق باشند، اما با این وجود فکر میکنند که او کشور را در مسیر اشتباهی قرار داده است.
بیایید با کسانی که در داخل سیستم هستند آغاز کنیم. مقامهای اصلاح طلب اپوزیسیون خاموش درون حزبی و رسمی هستند. این مقامها در فاصله سنی ۴۰ تا ۷۵ سال قرار دارند و شامل بازنشستگان، افراد در آستانه بازنشستگی و مقامهایی هستند که در حال حاضر در پستهای رهبری قرار دارند. آنان عموما در دوره «اصلاحات و گشایش» در دهه ۱۹۸۰ میلادی به سن فعالیت سیاسی رسیدند. برخی از آنان پیشنویس سیاستها یا حمایت ایدئولوژیک، نظری یا گفتمانی را ارائه کردند.
بدین ترتیب آنان ایدئولوژی و سیاستهای اصلاح طلبانه دوران دنگ را تایید کرده و میپذیرند و هدفشان حفظ خط اصلاح طلبی برای حزب است. بزرگترین ذینفعان دوران اصلاحات اغلب در پستهای کلیدی در حزب کمونیست چین حضور دارند. در بسیاری از موارد آنان باور دارند که اصلاحات کلید باقی ماندن حزب در قدرت است. با این وجود، کسانی که در مراحل اولیه برنامهریزی و سیاستگذاری دوران اصلاحات شرکت کردند، عموما بازنشسته شده اند.
آنانی که باقی ماندهاند مسنتر هستند و هم چنان در هر سطحی از حزب پستهای رهبری کلیدی را اشغال کرده و ستون فقرات کادر فعلی را تشکیل میدهند. این گروه با خیانت شی به خط اصلاحطلبانه دنگ مخالف هستند و از آشتی با ایالات متحده و غرب حمایت میکند. این افراد به دلیل موقعیتهایی که در درون حزب دارند و منابع و مزایایی که از آن برخوردارند جرات مخالفت علنی با شی یا خط او را ندارند. آنان یک اپوزیسیون خاموش هستند که از سختگیریهای انضباط حزبی میترسند. سخت گیریهایی که پیشتر توسط شی علیه بسیاری از رقبای او به کار گرفته شده بود.
در حالی که اصلاح طلبان از نظر سیاسی نسبتا لیبرال هستند و خواستار اصلاحات در حزب میباشند توجهشان به منافع خود و شرایط فعلی چین باعث میشود که همچنان بر روی قدرت حزب کمونیست چین سرمایهگذاری کنند و حداکثر خواستار دموکراتیزاسیون درون حزبی باشند. منافع آنان با شی همسو است و این دلیل اساسیای است که نشان میدهد جناح اصلاح طلب نمیتواند آشکارا از شی جدا شود.
بزرگان زیادی در حزب وجود دارند، اما جناحهای کلیدی که جناح جیانگ و فراکسیون اتحادیه جوانان کمونیست هستند، به ترتیب با رهبران سابق یعنی «جیانگ زمین» و «هو جینتائو» مرتبطند. هو رهبر اتحادیه جوانان کمونیست بود گروهی که توسط حزب برای افراد ۱۴ تا ۲۸ساله اداره میشد. نفوذ سیاسی جیانگ در آن اتحادیه به طور خاص گسترده بوده است. همپوشانی زیادی بین این دو جناح به ویژه جناح جیانگ و جناح اصلاح طلب وجود دارد.
شی توسط گروه کوچکی متشکل از ۶۰۰ نفر در حزب انتخاب شد که در آن زمان عمدتا توسط جناح جیانگ رهبری میشد. حتی اگر این انتخاب در سال ۲۰۰۷ در دوره هو صورت گرفته بود، انتقال شی از ژجیانگ جایی که از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ میلادی در آن دبیر حزب بود به شهر کلیدی شانگهای برای حرفه او بسیار مهم قلمداد میشد. مشکل اینجا بود که جیانگ، شی را به یک شاهزاده سیاسی تبدیل کرد؛ زیرا باور داشت که شی بیادعا و کم کلام به راحتی قابل کنترل خواهد بود. این در حالیست که شی از زمان به دست گرفتن قدرت سیستمی دیکتاتوری را برقرار کرده که باعث میشود بزرگان نتوانند او را هدایت کنند به ویژه به این دلیل که این بزرگان حزب و جناحهای مرتبط با آن، هدف کارزار ضد فساد او بودهاند.
سنت رهبری جمعی توسط بزرگان حزب در زمان دنگ ایجاد شد و جیانگ و هو نتوانستند از آن فرار کنند. تحت این سیستم حاکمان واقعی چین نه دبیر کل، بلکه بزرگانی بودند که پشت سر او ایستاده بودند. زمانی که نسل دوران انقلاب از بین رفت جیانگ، هو و دیگران جای خود را به عنوان بزرگان حزب کسب کردند. این سنت توسط شی شکسته شد. کارزارهای ضد فساد او به بزرگان حزب هشدار داد که مراقب قدمهایشان باشند. برای مثال، «ژانگ پیلی» همسر ون جیابائو نخست وزیر سابق که علیرغم شهرت شوهرش به عنوان یک اصلاح طلب میلیاردها دلار اندوخته بود.
در دوران دنگ، دبیرکل نافرمان که سیاستها و اهدافاش با بزرگان همسو نبود تغییر میکرد. اکنون، اما این بزرگان هستند که توسط شی تحت کنترل قرار دارند. از این نظر بزرگان تبدیل به مخالفان شدهاند.
شی از تباری است که چینیها آن را «سرخهای نسل دوم» میخوانند. او پسر «شی ژونگ شان» است که پایگاه حزب را در استان شمالی شانشی تاسیس کرد. اگرچه شی ژونگشان در زمان مائو و دنگ از رهبری اصلی حزب دور بود، اما در دفتر سیاسی به کرسی رسید. سمت دبیر دبیرخانه را داشت و در اواخر سالهای عمر خود معاونت کمیته دائمی کنگره ملی خلق را داشت.
شاهزادههای شی در ابتدا پایگاه قدرت او بودند. با این وجود، از زمانی که او به اوج قدرت رسیده دیگر از آنان استفاده نکرده است. اگرچه او کار را هم برایشان دشوار نکرده است. «سرخهای نسل دوم» اصطلاحی جذاب برای فرزندان نسل قدیم سیاستمداران است. با این وجود، آنان از نظر سیاسی یک گروه متحد نیستند. محافظه کارانی هستند که قاطعانه از حکومت حزب حمایت میکنند. لیبرالهایی که طرفدار دموکراسی درون حزبی و لیبرالیزاسیون یا آزادسازی سیستم هستند با شخصیتهایی مانند «رن ژیکیانگ» پسر معاون سابق وزیر، «کای شیا» استاد سابق مدرسه حزب مرکزی، «هو یائوبانگ» پسر هو دپینگ و میانهروهایی مانند «لیو شائوچی» پسر لیو یوان و «ژانگ موشنگ» مشاورش، شناخته میشوند.
در میان این سه جناح، لیبرالها به شدت از شی به دلیل گسستاش از اصلاحات سیاسی و ایدئولوژی دنگ ناراضی هستند. شی سرخهای نسل دوم را تنها گذاشته است، اما به مخالفان صریح جناح لیبرال نیز رحم نکرده است. برای مثال، «رن» به دلیل انتشار مقالهای در فوریه ۲۰۲۰ میلادی که در آن از رویکرد شی در مورد شیوع کووید -۱۹ در ووهان انتقاد کرده و آن را به تمسخر گرفته بود به ۱۸ سال زندان محکوم شد و «کای» اکنون در تبعید زندگی میکنند.
در حالی که محافظهکاران ممکن است از نظر سیاسی از شی حمایت کنند نارضایتی قابل توجهی در میان آنان وجود دارد مبنی بر این که شی از آنان عبور کرده. از این رو آنان علاقه کمی به او دارند. اکثر اعضای سرخهای نسل دوم میانه روهایی هستند که شی را به طور علنی محکوم نمیکنند، اما به طور خصوصی با دیکتاتوری و سیاستهای او مخالف هستند و در انتقاد از او دریغ نمیکنند.
در مجموع، شی برای یافتن متحدان در میان سرخهای نسل دوم به سختی تحت فشار قرار خواهد داشت. مخالفان شی در درون حزب هم چنین شامل مقامهای بلندپایهای هستند که در کارزارهای ضد فساد خلع شدهاند مانند «فو ژنگوا» وزیر دادگستری سابق و «سون لیجون» سیاستمدار و از روسای امنیتی سابق. مخالفت آنان نه برآمده از اختلافات سیاسی بلکه ناشی از منافع متضاد است. تغییر سرنوشت آنان به شدت بر منافع خود و اعضای خانوادهشان تاثیر میگذارد. طبیعتا آنان از شی نفرت دارند. اگر شی کارزار ضد فساد خود را راهاندازی نمیکرد این مقامها هم چنان از ثروت، موقعیت و احترام ناشی از جایگاه نخبگان اجتماعی برخوردار میشدند، اما همه چیز به محض آن که به عنوان فاسد شناخته شدند ناپدید شد. یا تهدید به اجرای اعدام شدند یا مواجه با مجازات حبس ابد و عواقب آن برای اعضای خانوادههایشان.
چند صد مقام عالی رتبه در دهه نخست قدرتگیری شی جین پینگ و هم چنین بیش از ۱۰۰ هزار مقام متوسط و پایین رده بازداشت شدند. زمانی که شرکای تجاری و خویشاوندان آنان را نیز به این فهرست بیافزاییم، تحت لوای پشیمانی اجباریشان، مطمئنا نفرتی عمیق از منبع ناراحتی خود یعنی شی پیدا کردهاند.
اگرچه مخالفان درون حزبی بزرگترین دشمنان شی هستند، اما مخالفان خارج از حزب را هم نمیتوان نادیده گرفت. برجستهترین اعضای این دسته که هدف سرکوبهای رسمی جهانگرایان لیبرال هستند که روشنفکران عمومی، فعالان و وکلای حقوق بشر نمایندگان اصلی این طیف میباشند. دوره اصلاحات در چین باعث ظهور روشنفکرانی متاثر از تمدن غربی شد که مفاهیم مرتبط با ارزشهای جهانی را مطرح میکردند.
در طول سالهای زمامداری جیانگ و هو، روشنفکران عمومی چین در عرصه افکار عمومی به شدت تاثیرگذار بودند. رسالت خود را انتقاد از دولت میدانستند و قابلیت تشکیل بسیج را داشتند. نگرش رسمی حکومت نسبت به آنان حاکی از گیج شدگی بود: مقامهای حکومتی از ترس واکنش عمومی نمیتوانستند نسبت به آنان بیش از اندازه سنگدلانه رفتار کنند و هم چنین نمیتوانستند برخوردی ملایم داشته باشند. این وضعیت تا دو یا سه سال پس از اولین دوره ریاست جمهوری شی با تغییر اساسی مواجه نشد.
با این وجود، پس از آن دوره شی انفعال و حالت تدافعی اسلاف خود را کنار گذاشت و استفاده از ابزار دیکتاتوری را آغاز کرد. روشنفکران عرصه عمومی که ارزشهای جهانی دفاع میکردند، سرکوب شدند امری که موجب درهم شکستن جامعه مدنی چین شد. جامعه روشنفکران عمومی در سالیان در قدرت بودن شی به جز چند رهبر شجاعشان، به طور عمده یا ساکت شدند یا به خارج از کشور فرار کردند. مقامهای حکومتی به طور موثر اصطلاح «روشنفکر» را تحقیر کردند که امروزه در گفتمان چینی از آن به عنوان توهین استفاده میشود.
در میان مخالفان مدنی شی مدافعان حقوق به دلیل ظرفیت سازماندهی و اقدام جمعی حکومت را بیشتر نگران میسازند. آنان عموما افرادی هستند که پس از تضعیف منافعشان توسط مقامهای رسمی به دفاع از حقوق خود سوق داده میشوند و این وضعیت مخالفان را مصمم و سازمان یافته میسازد.
مقامهای حکومتی بیش از هر سخنرانی یا انتقادی، مخالفان سازمان یافته را سرکوب میکنند و مجازاتهای شدیدی را برای کسانی که تصور میشود سازمان دهنده یا رهبر هستند در نظر میگیرند مانند سرکوب ۷۰۹ علیه وکلا در جولای ۲۰۱۵ میلادی.
در مقابل، شرکتهای خصوصی معمولا فاصلهشان را از سیاست حفظ کردهاند. با این وجود، هنوز مخالفتهایی با شی وجود دارد. علیرغم مخالفتها برخی از آنان با مقامهای حزبی یا خویشاوندانشان ازدواج کردهاند تا موقعیت خود را مستحکم سازند؛ از جمله این موارد میتوان به وو «شیائو هوی» از گروه بیمه Anbang (مرتبط با ازدواج با خانواده دنگ)، «شیائو جیان هوا» از گروه فردا و «چن فنگ» از گروه HNA (دستیار سابق وانگ کیشان معاون رئیس جمهور) اشاره کرد. کارآفرینان همواره گرفتار ضربههای ناشی از پروندههای فساد اداری هستند در نتیجه چندان جای تعجبی ندارد که آنان شی را یک دشمن قلمداد نکنند.
مشکل برای آنان جایی عمیقتر میشود که حمایت از مالکیت خصوصی ممکن است در قانون اساسی چین ذکر شده باشد، اما در عمل داراییهای کارآفرینان در اختیار دولت یا مقامهای حکومتی میباشد. سرمایهگذاریهایی که برخلاف خواستههای مقامها صورت گیرد یا ثروت خصوصی که به اندازهای بزرگ شود که دولت را از قدرت موازی و جایگزین خود بترساند، میتواند منجر به عواقب سختی برای کارآفرینان شود. برای مثال، «سون داو» میلیاردر در استان هبی چین به دلیل اختلاف درباره زمین میان شرکتاش و یک مزرعه دولتی با حکم زندان سخت مواجه شد و مقامهای دولتی داراییهای گروه کشاورزی و دامپروری او را مصادره کردند.
کارزار سرکوب حکومتی چین علیه «جک ما» مالک «علی بابا» و پلتفرمهای زیر مجموعه آن مانند اپلیکیشن تاکسیرانی چینی «دیدی» و کسب و کارهای آموزشی مانند «نیو اورینتال» و «یو مین هونگ» در واقع نمونههایی از رفتار دولت با سرمایه خصوصی و کارآفرینان به عنوان نیروهای مخالف هستند. کارآفرینان ممکن است با شی مخالفت کنند، اما به استثنای موارد نادر این یک مخالفت مخفی و خاموش است که شکل درگیری مستقیم با مقامها را ندارد.
هیچ بحثی در مورد مخالفت مدنی با شی بدون اشاره به مائوئیستهای چپ تندرو تکمیل نمیشود. علیرغم به اهتزاز درآوردن پرچمهای مارکسیسم - لنینیسم و تفکر مائوتسه تونگ رژیم شی از این شعار دادن به عنوان پوششی برای پنهان کردن منافع ردههای بالای حزب استفاده میکند. مائوئیستهای چپ تندرو اعتقاد خود به برابری مارکسیستی را به کار میگیرند تا بیتفاوتی مقامها را نسبت به افراد طبقه پایین و منافع کارگران مورد انتقاد قرار داده و علیه آنان عمل کنند. شعارهای ضد شی که در ۱۳ اکتبر بر فراز بزرگراهی در پکن منتشر شد حاکی از نفوذ این گروه است که هم دانشجویان و هم کارگران را به اعتصاب فرا میخواند.
در نتیجه، مقامهای چینی از اقدامات همراه با دیکتاتوری برای بازداشت مائوئیستهای چپ تندرو به ویژه آن دسته از مائوئیستهای جوانی که به نوشتههای مائو مسلط هستند و از دستورات او برای سازماندهی کارگران پیروی میکنند، استفاده کرده اند. رفتاری که با جناح چپ تندرو انجام شد ملایمتر از رفتار با لیبرالهای چین نبوده و آنان را به صفوف مخالفان شی سوق داده است.
سایر گروههای خارج از حزب نیز هیچ علاقهای به شی ندارند از جمله حدود ۱۰۰ میلیون نفری که به صورت زیرزمینی کلیساهای خانگی را تشکیل داده اند. بسیاری از کشیشها بازداشت شدهاند. هم چنین، میتوان به اعضای گروههایی مانند فالون گونگ و یا نسل معترضان میدان تیان آن من در سال ۱۹۸۹ میلادی اشاره کرد که اکنون تبعیدی هستند و در خارج از کشور به سر میبرند.
در خارج از چین، مخالفت با شی بیشتر در رسانههای اجتماعی بازتاب پیدا میکند. از جمله این موارد میتوان به شایعه کودتای سیاسی علیه شی و قدرت گیری «لی کچیانگ» نخست وزیر به جای او اشاره کرد که اخیرا در رسانههای اجتماعی منتشر شده بود. به طور کلی، این شایعات در حالی به طور آگاهانه توسط نیروهای ضد شی در خارج از کشور ابداع و منتشر میشوند که امیدوارند در درون حزب و در میان مردم سردرگمی و مخالفت ایجاد کنند و هدف نهاییشان جلوگیری از تمدید دوره در قدرت بودن شی میباشد.
در تاریخ بشر به ندرت پیش میآید که دیکتاتوری مانند شی بتواند عملا تمام نخبگان کشورش را خشمگین سازد بدون آن که آن نخبگان کاری در این باره انجام دهند. این انفعال نخبگان به دلیل تاثیر متقابل پیچیده عوامل از جمله استفاده شی از دستگاه دولتی و فناوریهای نظارت دیجیتال مدرن، برای نظارت موثرتر بر اپوزیسیون سیاسی است که در نهایت کاهش توانایی آن برای هماهنگی را به دنبال دارد. علاوه بر این، تعدادی از نیروهای درون حزبی مانند اصلاح طلبان، سرخهای نسل دوم و بزرگان حزب ممکن است با شی مخالف باشند، اما علاقمند به محافظت از حزب هستند.
با این وجود، این اشتباه است که تصور کنیم شی هیچ متحدی ندارد یا حمایت از او ضعیف است. او در هر سطحی متحدان و حامیانی دارد؛ از بوروکراسی گرفته تا اقشار مردمی از طبقه متوسط و روشنفکران گرفته تا نظامیان. آن ۲۳۰۰ نماینده حزبی را در نظر بگیرید که در پکن گردهم میآیند: برای اکثریت آنان جلب رضایت شی تنها راه برای ادامه پیشرفت خواهد بود. علاوه بر این، کارزار ضد فساد شی باعث خالی شدن صدها پست در تمام صنایع و عرصهها شده و هر فردی که همسو با شی باشد مشتاق کسب آن مناصب خالی مانده، خواهد بود.
قویترین حمایت شی از نیروهای در حال رشد درون حزب ناشی میشود در درجه اول جناح فوجیان و «ارتش جدید ژجیانگ» از همکاران دوران شی جیانگ به عنوان دبیر حزب ژجیانگ. شی نزدیک به ۲۰ سال را در فوجیان و پنج سال را در ژجیانگ گذراند و این دو پایگاه اصلی پشتیبانی و نیروی انسانی را برای ارتقاء و انتصاب مجدد همکاران سابق در مناصب اصلی قدرت ایجاد کرد. تخمین زده میشود که در دفتر سیاسی کنونی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین ۱۲ نفر وابستگی آشکاری به شی دارند. این تعداد نیمی از دفتر سیاسی را تشکیل میدهند. انتظار میرود بیش از ۶۰ درصد کرسیهای دفتر سیاسی بعدی حزب از آنِ طرفداران شی باشد.
کارزارهای ضد فساد شی و تلاشهای هدفمند برای کاهش فقر باعث افزایش حمایت از او در میان طبقات فرودست شده است. تلاشهای فقرزدایی تا حدودی به سوی تامین غذا و مسکن برای کسانی که هنوز در فقر شدید زندگی میکردند پیش رفته است.
یک دهه زمامداری شی هم چنین شاهد بسیج ملی گرایانه موفق مردم چین بوده که نیاز اکثریت به روایتی بیهوده از تقویت و شکوفایی ملی را برآورده ساخته است. افکار عمومی ملی گرا پایگاهی برای حمایت از شی به معنای گسترده آن تشکیل میدهند: ناظران خارجی میتوانند با مشاهده مخالفت گسترده عمومی با سفر «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان و هم چنین حمایت از مانورهای نظامی چین در اطراف تایوان قدرت احساسات ملی گرایانه را بسنجند. در حالی که سطح زیادی از همپوشانی بین طبقه فرودست و ملی گرایان وجود دارد دسته دوم بخشی از طبقه متوسط و برخی نخبگان را نیز در بر میگیرند. نزدیک به سه سال سیاست کووید صفر ممکن است این گروهها را تا حدی نسبت به شی جین پینگ بدبین کرده باشد، اما حمایت کلی از او کماکان در سطح بالایی قرار دارد.
روشنفکران به طور کلی مخالف شی هستند، اما او از حمایت بسیاری از روشنفکران چپ و کسانی که تمایل به دولت گرایی دارند برخوردار است. استفاده شی از سوسیالیسم به عنوان پرچمی برای به تصویر کشیدن خود به عنوان حافظ منافع ملی که به دنبال هدایت چین به نقاط قوت تازه است، هنوز هم قدرت جذب روشنفکران چپ گرا و دولت گرا را دارد.
ارتش یا همانطور که مائو بیان کرده بود لوله تفنگی که در نهایت قدرت سیاسی از آن سرچشمه میگیرد، جایگاه ویژهای در میان حامیان شی دارد. شی رئیس کمیسیون نظامی مرکزی است، اما این به خودی خود وفاداری شخصی را تضمین نمیکند. با این وجود، او قدرت این منصب را گسترش داده و از کارزارهای داخلی ضد فساد در ارتش برای قرار دادن افراد مورد اعتماد در مناصب ارشد استفاده کرده است.
اصلاحات و تلاشهای او برای افزایش آموزش، بهبود آمادگی رزمی و احیای حس هدفدار بودن ارتش آزادیبخش خلق که پیشتر به شدت زیر بار فساد بود، باعث امیدوار شدن افسران رده پایین و متوسط و ایجاد فرصتهایی برای پیشرفت آنان شده است. در نتیجه، ارتش آزادیبخش خلق تا حدی به ارتش شخصی شی تبدیل شده است.
اگرچه قدرت شی ممکن است به چالش کشیده شده باشد، اما هیچ گونه فرسایشی متحمل نشده است. او از پایههای محکم حمایت مردمی برخوردار است هر چند که مخالفتها علیه او به ویژه در میان نخبگان چین متنوع و بزرگ هستند، اما این مخالفتها متفرق بوده و قادر به سازماندهی نیستند و فاقد دیدگاه مشترکی برای ارائه جایگزین یا ارائه راهی برای تغییر هستند.