زن ۴۸ ساله گفت: شب حادثه وقتی از بیرون به خانه بازگشتیم من ماجرای زن غریبه را دوباره پیش کشیدم و از همسرم توضیح خواستم، اما او مانند همیشه موضوع را انکار کرد. واتس اپ را در گوشی تلفن باز کردم و تصاویر را به او نشان دادم! «محمد جواد» که دیگر نمیتوانست آن عکسها را منکر شود رو به من کرد و با قیافهای حق به جانب گفت: درست است! من آن زن را دوست دارم و تو را نمیخواهم! قصد دارم با آن زن برای چهارمین بار ازدواج کنم!
اعترافات تکان دهنده مادر و دختری که به اتهام قتل پدر خانواده در مشهد بازداشت شده اند، در حالی به تصاویر یک زن غریبه در شبکه اجتماعی واتس اپ گره خورد که هنوز ابعاد دیگری از این جنایت وحشتناک در پرده ابهام قرار دارد.
به گزارش خراسان، هنوز یک ساعت دیگر تا پایان دوازدهم مهر باقی مانده بود که خبر جنایتی هولناک در مشهد، قاضی ویژه قتل عمد را به یک مجتمع مسکونی چند طبقه در بولوار هاشمیه ۶۹ کشاند.
بررسیهای مقدماتی در ساختمان طبقه دوم (محل قتل) بیانگر آن بود که مرد ۴۷ سالهای به نام محمدجواد بر اثر اصابت سه ضربه کارد از ناحیه پشت و سینه به قتل رسیده است.
زن ۴۸ سالهای که آثار بریدگی با شیء نوک تیز روی ساعدش نمایان بود و خود را همسر مقتول معرفی میکرد، درباره چگونگی وقوع حادثه مدعی شد: همسرم با من و دخترم درگیر بود که ناگهان با کارد ضربهای به قلبش زد و خودکشی کرد.
دختر ۲۸ ساله نیز که «مهدیس» نام دارد در پاسخ به سوال قاضی دکتر صادق صفری درباره این ماجرای تلخ گفت: پدرخوانده و مادرم به دلیل مشکلات خانوادگی با یکدیگر درگیر شده بودند که ناگهان پدرخوانده ام در همان حالت عصبانیت، کارد را برداشت و با بیان این که «مرا از مرگ نترسانید!» ضرباتی را بر پیکرش وارد کرد و قبل از آن که بتوانیم او را نجات بدهیم، جان خود را از دست داد.
اظهارات مادر و دختر مذکور درحالی با واقعیتهای صحنه جنایت منطبق نبود که آثار دو ضربه کارد در کتف و پشت مرد ۴۷ ساله خودنمایی میکرد. قاضی صفری با طرح این سوال که او چگونه تیغه کارد را به پشت خودش فرو کرده است، مادر و دختر را در مخمصهای انداخت که تا آن لحظه به آن فکر نکرده بودند.
از سوی دیگر نیز خطوط موازی آثار بریدگی روی ساعد زن ۴۸ ساله، از شگرد «خودزنی» برای پنهان کردن واقعیتهایی از ماجرای این جنایت هولناک حکایت داشت که از دید قاضی ویژه قتل عمد مشهد دور نماند و بدین ترتیب دستور بازداشت این مادر و دختر جوان صادر شد تا بررسیهای بیشتری درباره زوایای پنهان این جنایت صورت گیرد.
ساعتی بعد دو متهم پرونده به پلیس آگاهی خراسان رضوی منتقل شدند و بازجویی از آنان زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) آغاز شد و آنها ابعاد دیگری از این جنایت تکان دهنده را فاش کردند، اما باز هم هرکدام از متهمان سعی داشتند به خاطر مسائل عاطفی ارتکاب قتل را به گردن بگیرند.
در حالی که دختر جوان به قتل پدر خوانده اش اعتراف کرده بود، مادر وی مدعی شد دخترش بی گناه است و او ضربات کارد را به خاطر اختلافات خانوادگی بر پیکر همسرش وارد کرده است!
او ادامه داد: هنگامی که کارد دست همسرم بود و با من درگیری داشت، او چند ضربه هم با تیغه آن به ساعد دستم زد که وقتی امدادگران اورژانس از راه رسیدند تا همسرم را به بیمارستان برسانیم، دست مرا هم پانسمان کردند. اظهارات متناقض این زن در حالی بود که پزشکان قانونی، نظر مقام قضایی درباره «خودزنی» متهم ۴۸ ساله را تایید کردند و این گونه ماجرای قتل مرد ۴۷ ساله پیچیدهتر شد.
با آن که اعترافات متهمان پرونده تحت تاثیر عواطف احساسی مادر و دختر قرار گرفته بود، صبح روز گذشته اولین جلسه بازپرسی از دو متهم در شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (شعبه ویژه جنایی) آغاز شد و آنان این بار به گونهای در تنگنای سوالات فنی و تجربی مقام قضایی قرار گرفتند که ناگهان دختر جوان فریاد زد: «مادر! این جا حقیقت پنهان نمیماند!» و سپس اشک ریزان به وارد آوردن ضربات کارد اعتراف کرد و گفت: شب هندوانهای خریده بودیم و من قصد داشتم با همان کاردی که پدر خوانده ام را کشتم، آن را قاچ کنم! ولی در یک لحظه مشاجرهای بین پدر خوانده و مادرم به خاطر تصاویر زن غریبهای در واتس اپ شروع شد که دامنه آن به درگیری کشید.
پدر خوانده ام مادرم را روی تخت انداخت و او را کتک میزد که من کارد را برداشتم و فریاد زدم: «رهایش کن! او را کشتی!»، ولی پدرم همچنان مادرم را کتک میزد که ناگهان تیغه کارد را در پشت او فرو کردم، اما باز هم ول کن ماجرا نبود! به ناچار ضربه آرام دیگری هم به کتفش زدم که در این لحظه برگشت و کارد را از دستم قاپید و گفت: «فکر کردی من با این ضربهها میمیرم!» که در این هنگام تیغه کارد را به سینه خودش کوبید و در همان حال به سمت پلههای ساختمان رفت و خطاب به همسایگان فریاد زد که «بیایید! مهدیس مرا زده است!»، ولی وقتی همسایگان آمدند من به آنها هم گفتم که او خودش تیغه کارد را به قلبش فرو کرد!»
در پی اعترافات دختر ۲۸ ساله، مادر وی نیز که دیگر چارهای جز بیان حقیقت نداشت، گریه کنان به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گفت: همسرم قبل از من دو بار ازدواج کرده و آنها را طلاق داده بود. من هم که از همسرم جدا شده بودم و با دخترم مهدیس زندگی میکردم ۱۴ سال قبل روزی در خیابان با او آشنا شدم که این آشنایی به ازدواج انجامید و ما زندگی مشترکمان را در حالی آغاز کردیم که محمد جواد به بیماری خاص کبدی دچار بود و من از او در منزل مراقبت میکردم که هنوز لوازم پزشکی و درمانی مانند کپسول اکسیژن و ... در گوشه منزلمان وجود دارد.
با همه این مهر و عاطفهای که من نثارش میکردم مدتی قبل متوجه شدم که او با زن غریبه دیگری ارتباط دارد و میخواهد با او ازدواج کند، ولی همسرم همواره این موضوع را در حالی انکار میکرد که حتی یک بار آن زن که «م- غ» نام دارد به منزلمان آمد و آبروریزی به راه انداخت. این ماجرا تا آن جا پیش رفت که چندی قبل زمانی که همسرم برای پیگیری امور درمانی خود به بیمارستان شیراز رفت با آن زن غریبه همسفر بود!
متهم ۴۸ ساله این پرونده جنایی ادامه داد: از آن روز به بعد روابط عاطفی ما به سردی گرایید تا این که من به خاطر قطع بودن اینترنت، فیلترشکن نصب کردم و بعد از چند روز وارد واتس اپ شدم، ولی در کمال ناباوری تصاویر زنندهای را دیدم.
نمیدانستم با دیدن این تصاویر چه کنم! اعصابم به هم ریخته بود! اینها حق نبود که سالها از او پرستاری کردم و اکنون پای زن دیگری به زندگی ام باز میشد.
وی ادامه داد: شب حادثه وقتی از بیرون به خانه بازگشتیم من ماجرای زن غریبه را دوباره پیش کشیدم و از همسرم توضیح خواستم، اما او مانند همیشه موضوع را انکار کرد. به ناچار شبکه اجتماعی واتس اپ را در گوشی تلفن باز کردم و تصاویر را به او نشان دادم! «محمد جواد» که دیگر نمیتوانست آن عکسها را منکر شود رو به من کرد و با قیافهای حق به جانب گفت: درست است! من آن زن را دوست دارم و تو را نمیخواهم! قصد دارم با آن زن برای چهارمین بار ازدواج کنم! و...
من در حالی این جملات را میشنیدم که ۱۴ سال جوانی ام را پای او ریخته بودم. به ناچار گفتم: «پس اگر قصد ازدواج داری، مرا طلاق بده! تا پی کارم بروم!»
و او با همان حال ادامه داد: خودت میدانی! من به خاطر بیماری ام مدت زیادی زنده نیستم! به همین دلیل هم میخواهم از دنیا لذت ببرم! و کیف کنم! تو هم اگر این شرایط را دوست نداری! خداحافظ! برو!
زن ۴۸ ساله در حالی که اشک هایش را پاک میکرد، افزود: همین مشاجره لفظی به کشمکش و درگیری بین ما انجامید تا جایی که ناگهان همسرم در حال خشم و عصبانیت مرا زیر مشت و لگد گرفت که دخترم برای حمایت از من وارد ماجرا شد و از پشت سر دو ضربه کارد زد، ولی او کارد را از دخترم گرفت و با آن ضربهای به سینه خودش زد و ...
در پی اعترافات تکان دهنده مادر و دختر متهم به قتل، با صدور قرار قانونی از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد، این پرونده برای بررسی ابعاد دیگر این ماجرا در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت.