متاسفانه تولید و فراگیر شدن نگاه خودی و غیرخودی بر جذب اساتید در دانشگاه، عملا این نهاد را از کارکرد اصلی خود دور کرده است. زمانی که ثمره سالها مشقت و تلاش یک دانشجوی نخبه در دانشگاه دیده نمیشود و امیدی به آینده وجود ندارد، عملا ریشه نارضایتی و احساس تبعیض در میان دانشجویان دوانده میشود
فرارو- وقایع اتفاق افتاده در دانشگاه صنعتی شریف در شامگاه یکشنبه (۱۰ مهر) یکی از رخدادهایی بوده که علاوه بر بازتاب بسیار گسترده در سطح داخلی و خارجی، موجی وسیع از واکنشها را به همراه داشته است.
بهگزارش فرارو، با وجود ایراد روایتهای مختلف از فعلوانفعلات اتفاق افتاده میان دانشجویان و نیروهای امنیتی در دانشگاه شریف، اکنون پرسشهایی جدی در ارتباط با چرایی و تبعات این رخداد نزد افکار عمومی و ناظران سیاسی و اجتماعی مطرح شده است.
در راستای پرداختن به مجموعه این مسائل که هماکنون از یک دغدغه نخبگانی به دغدغهای عمومی تبدیل شده است، فرارو در پرونده ویژه مربوط به «حوادث دانشگاه شریف و راهکارهای بازگشت آرامش به دانشگاهها» با صاحبنظران و اساتید دانشگاه گفتگو داشته است. در همین راستا، خبرنگار فرارو دیدگاه و تحلیل محمد جواد حقشناس، استاد دانشگاه و فعال سیاسی، غلامرضا ظریفیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران، فواد ایزدی، استاد دانشگاه تهران را جوبا شده است که مشروح آن در ذیل آمده است:
محمد جواد حقشناس: حذف نگاه خودی و غیرخودی برای بازگشت آرامش به دانشگاه ضروری است
محمد جواد حقشناس در بخش ابتدایی اظهارات خود در تحلیل حادثه دانشگاه شریف تاکید کرد: «یکی از شاخصهای حکمرانی خوب، اجازه دادن و فضا دادن به جوانان و قشر نخبه، دانشجویان و فرهنگیان است که به عنوان بخش صاحب فکر و اندیشه آرمانهای متعالی جامعه را پیگیری میکنند. در هر جامعهای برای اقشار دانشگاهی و فرهنگی، جایگاه ویژهای پیشبینی و اختصاص داده میشود. در کشور ما نیز از همان بدو تاسیس دانشگاه به شکل مدرن در سال ۱۳۱۳ این نهاد نقشی پیشرو را در گسترش علم و ارتقای جامعه به فضای مطلوب ایفا کرده است. یکی از کارکردهای اصلی دانشگاه آرمانخواهی و تعهدات آن به مسائل اجتماعی بوده که در بزنگاههای مختلف تاریخی نقش ویژه را ایفا کرده است.»
وی افزود: «برای نمونه دانشگاهیان در جنبش ملی شدن صنعت نفت و حوادث بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقشی ویژه خود را به خوبی ایفا کردند. بعد از کودتای ۲۸ مرداد نیز یکی از مهمترین وقایعی که در ذهن مردمان کشورمان باقیمانده روز ۱۶ آذر است که به عنوان روز دانشجو نیز ثبت شده است. این روز به نمادی برای دانشجویان تبدیل شده و در تمامی سالها و دهههای گذشته یاد شهیدان این روز که در مخالفت با حضور نیکسون، رئیسجمهور آمریکا بود، گرامی داشته میشود. در دهههای ۴۰ و ۵۰ تحولی بزرگ در عرصه دانشگاهی رقم خورد که آنهم عبارت بود از خروج این نهاد از کانون حضور افراد وابسته به طبقات بالا و مرفه جامعه. در این دوران ورود طبقات پایین به دانشگاه، فضا را به مراتب سیاسیتر کرد که مهمترین نمود آن طرح مبارزه دانشجویان با موضوع استبداد در دهه ۵۰ بود.»
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از اظهارات خود با تاکید بر اینکه در سالهای وقوع انقلاب دانشگاه خود را به عنوان یک از رهبران اصلی مبارزه با رژیم پهلوی تبدیل کرد، ادامه داد: «بعد از انقلاب نیز شاهد ۱۳ آبان هستیم که در آن دانشگاهیان یک واقعه تاریخی را رقم زدند. در تداوم این نقشآفرینی شاهد هستیم که در سالهای جنگ تحمیلی نیز نقش انجمنهای اسلامی در جنگ و فضاهای مدیریتی روندی افزایش داشت. در این سالها همچنان دانشگاه حرف اول را در تحولات اجتماعی و سیاسی داشت. این نهاد یکی از ستونهای اصلی توسعه، پیشرفت و آمالهای جامعه بود. متاسفانه در چند دهه اخیر شاهد بیمهریهای جدیتری هستیم که نشان میدهد، حاکمیت و حوزه قدرت چندان رغبت و علاقهای به تعامل با دانشجویان و فضای دانشگاهی ندارد. هر چند در ظاهر توجه و اعتنا به نهاد دانشگاه مورد اشاره قرار میگیرد، اما در عمل چنین روندی را شاهد نیستیم. نماد بارز این امر حمله به کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ بود که همچنان ۱۸ تیر را به نمادی در سابقه ذهنی دانشگاهیان و مردم تبدیل کرده است.»
وی افزود: «بعد از حادثه کوی دانشگاه، در مجلس تلاش شد که طرح ممنوعیت حضور نظامیان به دانشگاه و نهادهای آموزش عالی به قانون تبدیل شود تا از حوادث مشابه جلوگیری شود. متاسفانه بعد از رفتوبرگشتهای زیاد این طرح میان مجلس و شورای نگهبان با وجود تصویب شدن در قوه مقننه در مرداد ۱۳۷۹ با مخالفت شورای نگهبان هیچگاه به قانون تبدیل نشد. در نتیجه همچنان این پاشنه آشیل وجود دارد که حوزههایی که خود را مسئول امنیت میدانند، محل حضورشان دانشگاه است یا مکانهای عمومی. متاسفانه در دو دهه گذشته نیز با مصوبات شبهقانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی عموما تصویب شده، شاهد شکلگیری و شکلدادن به مرجعی بودیم که هر نوع تحرکی در دانشگاه را تحت هر عنوانی که باشد، منوط به تایید یک هیات سه نفره کرده است. متاسفانه دولت و مجلس در این زمینه هیچگاه نتوانستهاند از حق خود دفاع کنند و جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی را فاقد صلاحیت برای قانونگذاری در ایجاد محدودیت برای دانشگاه به چالش فرابخوانند.»
حقشناس در ادامه گفتههای خود در ارزیابی نوع موضعگیری وزیر علوم و ریاست دانشگاه صنعتی شریف، به فرارو گفت: «متاسفانه در سالهای اخیر ایجاد محدودیت و کاهش وزن جنبشهای دانشجویی را شاهد بودهایم. در حوادث اخیر نیز شاهد هستیم مسئولین اشتباهی جدی را در پی مرگ خانم مهسا امینی مرتکب میشوند که تبعات آن به دانشگاه نیز کشیده میشود. اساسا مشخص بود که دانشگاهیان در قبال این حادثه سکوت نخواهند کرد؛ لذا ضروری به نظر میرسید که مسئولان خود را برای واکنش دانشجویان آماده میکردند. اما متاسفانه وزارت علوم در این زمینه تمهیدات لازم را نیاندیشیده بود. این وزراتخانه به جای دفاع از حقوق دانشجویان و دانشگاه، به نوعی فضای حوزه امنیتی و برخورد با دانشجویان را نمایندگی کرد. در حوادث دانشگاه شریف به جای اینکه شاهد حمایت وزیر علوم و رئیس دانشگاه از اساتید باشیم شاهد همراهی آنها با رویکرد امنیتمحور بودیم.»
وی افزود: «اساسا در تمام جهان نوع موضعگیری، انتقادات و کنشورزی دانشجویان به رادیکالتر بودن از موضوعگیری عمومی شناخته میشود، اما مدیریت آن با واکنشهای منطقی و نه امنیتی صورت میگیرد. متاسفانه مقابله با اعتراضات دانشجویان با حضور نیروهای امنیتی، نظامی و حتی در پدیدهای عجیبتر لباس شخصیها، آنهم در دانشگاهی همچون دانشگاه صنعتی شریف که نماد علمی ایران در جهان است، اقدامی بسیار اشتباه بود. این رخداد بعد از حادثه حمله به کوی دانشگاه، نقطه تاریک دیگری را در نوع تقابل با نهاد دانشگاه رقم زد. اگر مختصر هوش و درایتی وجود داشت نباید چنین اتفاقی میافتاد.»
این استاد دانشگاه در بخشی دیگری از گفتههای خود در ارتباط با راهحل بازگشت آرامش به دانشگاه و بازگرداندن این نهاد به رسالتهای اصلی خود تاکید کرد: «اساسا رسالت اصلی دانشگاه را باید تولید علم و دانش دانست. دانشگاه موتور پیشرفت علمی کشور بوده و در هر حوزهای که کاستی وجود داشته باشد، باید دانشگاه در آن حوزه ورود کند. طبیعتا میبایست دانشجو و استاد با استانداردهای خاص خود حرکت کنند. نمیتوان با دخالتها و ممیزهای که عمدتا علمی نیز نیستند، رسالت اصلی دانشگاه را حفظ کرد. متاسفانه تولید و فراگیر شدن نگاه خودی و غیرخودی بر جذب اساتید در دانشگاه، عملا این نهاد را از کارکرد اصلی خود دور کرده است. زمانی که ثمره سالها مشقت و تلاش یک دانشجوی نخبه در دانشگاه دیده نمیشود و امیدی به آینده وجود ندارد، عملا ریشه نارضایتی و احساس تبعیض در میان دانشجویان دوانده میشود. وقتی که این موضوع با مسائل بیرون از محیط دانشگاه قرابت و همراستایی پیدا میکند، به موجی از نارضایتی و اعتراض تبدیل میشود. اساسا باید در انتخاب اساتید تواناییها علمی و نه میزان تعهد مورد ملاک قرار بگیرد. دخالت در فضای علم و تخصص باید به حداقل برسد. تغییر بنیادین نگاه به استاد، دانشجو و نهاد دانشگاه یک ضرورت غیر قابل انکار است. طبیعتا باید میزان تساهل و مدارا در برابر اعتراضات دانشگاه بسیار بیشتر باشد. اگر به فورانهای مقطعی اعتراضات دانشجویان اجازه داده نشود، این موضوع در یک نقطه به اوج خواهد رسید.»
غلامرضا ظریفیان، در بخش ابتدایی اظهارات خود در تحلیل حادثه دانشگاه شریف تاکید کرد: «دانشگاه از بطن تاسیس در سال ۱۳۱۳ تا به امروز، علاوه بر وظیفه ذاتی خود یعنی تولید علم نقشی پیشرو را در تحولات کشور داشته است. تنها یک سال بعد از تاسیس دانشگاه تهران، در سال ۱۳۱۴ در ارتباط با یک مساله بیرون از دانشگاه، به طور مشخص «حقوق معلمان»، اولین گردهمایی خود را برگزار و تحصن کردند. در واقع دانشگاه علاوه بر تولید دانش، همواره کانون فعالیتهای اجتماعی و سیاسی بوده است. در تبیین چرایی این کانونیت دانشگاه باید به نبود احزاب واقعی در ایران توجه داشت. احزاب در معنای مدرن آن وظیفه پرورش نخبگان و رهبری مطالبات جامعه را بر عهده دارند، اما در وضعیت عدم ایفای چنینی نقشی این دانشگاه بوده که بار اصلی مسئولیتهای اجتماعی را عهدهدار شده است.»
وی افزود: «اگر در تحولات سیاسی –اجتماعی تاریخ معاصر کشور دانشگاه کنار گذاشته شود، بخش عظیمی از تحولات قابل فهم نیستند. دانشگاه در تحولات بعد از نهضت ملی شدن صنعت نفت و حتی در روند انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۴۲ نقش دانشگاه، بسیار تعیینکننده بوده است. در بسیاری از تحصنهای بزرگی که علما و بزرگان حوزه رهبری میکردند در دانشگاه تهران برگزاری میشد. در سالهای بعد از انقلاب نیز نقش دانشگاه در تحولات سیاسی کشور بسیار مهم بوده است. دانشگاه به عنوان کانون اصلی جامعهپذیری، در سالهای بعد از انقلاب نقش مدافع عدالت، آزادی و فرهنگ ملی – مذهبی را بر عهده داشته است.»
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از گفتههای خود با تاکید بر اینکه در جامعه ایران امروز شکافهای و کاستیهای بزرگی وجود دارد، ادامه داد: «به طور حتم دانشگاه در مواجهه با این مسائل موضعگیری خواهد کرد. حال اگر این مساله را به رسمیت بشناسیم که دانشگاه همواره در کنار رسالت علمی خود مسئولیت اجتماعی داشته، کنشهای اعتراضی اخیر قابل درک است.»
ظریفیان در ادامه تصریح کرد: «در تحولات چند دهه اخیر با نوعی کاهش کنشهای سیاسی در دانشگاه مواجه بودهایم، اما همواره این ظرفیت وجود داشته است. در گذشته با نوعی سکوت منفعلانه مواجه بودیم، اما اکنون با ایفای نقش فعال دانشجو مواجه شدهایم. در واقع، در دوره دوم ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی که دوران پایان جنگ همراه بود، فضای دانشگاهی که بیشتر تحت تاثیر جنگ تحمیلی بود، شاهد فعال شدن مجدد جنبشهای دانشجویی بودیم. در تحولات بعد از دولت هاشمی، چه در ۲ خرداد ۷۸ و چه در تحولات بعدی، دانشگاهیان نقشی کلیدی را در روند مشارکت سیاسی، فعالیت در ستادها و حتی آسیبشناسی سیاسی و اجتماعی داشتند.»
وی افزود: «در عین حال باید توجه داشت که ما با فضایی متکثر در دانشگاه مواجهه بوده و همواره مواضع متضاد حضور داشتهاند. در ماجرای اعتراضات اخیر نیز مشخص بود که دانشجویان در سطحی گسترده واکنش نشان خواهند داد. اما متاسفانه با گذشت یک تجربه حداقل ۳۰ ساله از جنبشهای دانشجویی، هنوز مدیریت متناسب با این شرایط را نداریم. متاسفانه این مساله درک نمیشود که هر وقت دانشجو خاموش باشد، باید نگران بود و نه زمانی که این نهاد سرزنده باشد و نسبت به مسائل اجتماعی موضعگیری داشته باشد. در فضای دانشگاه ممکن است اعتراضات خاصی صورت بگیرد؛ حتی خودِ قانونگذار نیز به این امر توجه داشته که باید مسائل دانشگاه در درون دانشگاه قابل حل است. اگر مسائل درون دانشگاه حتی با فرض داشتن مطالبه غلط، به صورت درونی حل شود، دانشجو هیچگاه منشاء بحران نخواهد بود.»
ظریفیان در ادامه گفتههای خود اظهار داشت: «همواره این تجربه وجود داشته که هر گاه بحرانی ظهور کند، دانشگاه پیام خاص خود را دارد. اما بعد از عدم مداخله نهادهای بیرونی همواره شاهد بودهایم دانشگاه همزمان با رساندن صدای خود، به رسالت اصلی خود بازگشته است. حال نوع مواجهه با اعتراضات دانشگاه تربیت مدرس به هیچعنوان مدیریت درستی نبود. متاسفانه ورود افراد لباس شخصی با هویت نامشخص و نیروهای امنیتی حاصلاش یک برخوردهای نگران کننده است. اساسا شهروندان به موضوع دانشگاه با توجه به حضور فرزندان و نزدیکانشان در این نهاد حساسیت دارند و هر رخدادی مشابه با آنچه در دانشگاه شریف اتفاق افتاد، به یک مساله ملی تبدیل میشود. به ویژه زمانی که چنین رخدادهایی در دانشگاههای معتبر کشور به ویژه در دانشگاهی همچون شریف باشد، ابعادی فراملی نیز پیدا خواهد کرد. بنابراین، اینجاست که بحث تجربه ۳۰ ساله و مدیریت درست مسائل دانشگاه اهمیت مییابد. چنین تصور میکنم که ما نیاموختهایم، با محیط دانشگاه که میبایست تبلور تزریق امید به جامعه باشد، چگونه برخورد نماییم.
این استاد دانشگاه تهران افزود: «در ابتدا باید توجه داشت اتفاقاتی همانند آنچه در دانشگاه شریف رخ داد، خسارتهای جبرانناپذیر کوتاه مدت دارد. همچنین این حادثه خسارتهای بلندمدتی همچون اشاعه ناامیدی در نسل جوان و افزایش بیاعتمادی را به همراه خواهد داشت. همین امر میتوان زمینهساز افزایش موج مهاجرت نخبهگان در کشور باشد. همچنین، تکرار این حوادث بیتفاتی و انزوای اجتماعی را به همراه خواهد داشت.»
این فعال سیاسی در ارتباط با راهحلهای بازگشت دانشگاه به کارکرد اصلی و آرامش تاکید کرد: «در ارتباط با راهحلها در ابتدا باید دانشجویان بازداشت شده آزاد شوند. در سطح دوم، اگر افراط و تفریطی صورت گرفته با سازوکار درون دانشگاهی با مساله مواجه شد. سوم اینکه به هیچ عنوان اجازه داده نشود نیروهای بیرونی و ناشناخته که وججهه امنیتی دارند، در مسائل دانشگاه دخالت داشته باشند. در سطح چهارم، باید با دانشجو گفتگو صورت بگیرد؛ کرسیهای آزاداندیشی در معنای واقعی آن انجام بگیرد.»
ظریفیان در پایان تاکید کرد: «دانشگاه یک مینیاتوری از جامعه است؛ مینیاتوری که از طبقات، گروههای قومی و گرایشات مختلف در آن وجود و حضور دارند. نمیشود با یک کلان روایت چنین مینیاتور متکثری را کنترل کند؛ لذا باید تساهل و تکثر در خواستهها، ذائقهها، گرایشات و ... به رسمیت شناخته شود. در صورت عدم به رسمیت شناختن این تکثرها به طور حتم شاهد افراط و تفریط خواهیم بود. در مجموع، نباید از اینکه دانشگاه یک محیط خاموش باشد، نباید خوشحال بود؛ چرا که خاموشی مقطعی موجب خواهد شد که مطالبات انباشت شود و در نقطهای فوران کند؛ بنابراین مدیریت فرهنگ سیاسی دانشگاه باید توسط خود دانشگاهیان به صورت حرفهای انجام بگیرد.»
فواد ایزدی: دانشجو بودن مصونیت برای ایجاد آشوب نیست و باید با افراد مجرم برخورد صورت بگیرد
فواد ایزدی، در بخش ابتدایی اظهارات خود در تحلیل حادثه دانشگاه شریف تاکید کرد: اینکه داشجویان در دانشگاه دغدغه سیاسی یا حتی اعتراض و فعالیت سیاسی داشته باشد، نه تنها امری منفی نیست بلکه امری مثبت و ایجابی نیز است. سن دانشجو و روحیات آرمان خواهانه آنها اقتضا میکند در مسائل مهم کشور خود ورود کند. در میان دانشجویان در ابتدا روحیهای آرمانگرایانه وجود دارد و این در ادامه است که روحیات محافظهکارانه پیدا میکنند. حتی اینکه دانشجویان در حوزههای فراتر از مسائل درسی و علمی ورود کنند مشکل خاصی ندارد. منتهی این اعتراضات سیاسی بهتر است بر اساس شواهد، منطق و واقعیات باشد و نه بر اساس دادههای اشتباه.»
وی افزود: «اگر دانشجویان بر اساس شواهد و ادلههای صحیح اعتراضی داشته باشند، مشکلی ندارد، اما اگر بر اساس شایعه و اطلاعات نادرست باشد، قطعا اقدام مناسبی نیست. در چنین شرایطی محیط دانشگاه به ابزاری برای ضربهزدن به پرستیژ و بدنام کردن کشور تبدیل میشود. این موضوع فراتر از بحث اعتراض دانشجویی است و با منافع ملی ارتباط پیدا میکند؛ بنابراین نباید داستان را سیاه و سفید نگریست، بلکه باید خاکستری دید.»
این استاد دانشگاه تهران در بخشی دیگر از گفتههای خود تاکید کرد: «در برخی مواقع تجمع دانشگاهی مناسب بوده، اما در برخی زمانها تجمع نه تنها بازدهی مثبت ندارد، بلکه امری سلبی است. به ویژه تجمعات اخیر در دانشگاه صنعتی شریف، به عنوان دانشگاهی شناخته شده در سطح جهانی، این انتظار میرود شخص حقیقت بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. اگر دشمنان ایران بتوانند از وقایع دانشگاه شریف بتوانند سوء استفاده کنند، عارضه بسیار بزرگی خواهد بود. اساسا باید توجه داشت که دانشگاه شریف در توسط آمریکاییها تحریم شده است. افرادی که در این دانشگاه حضور دارند، اشخاص نخبه و سرآمد جامعه هستند. اینکه شما اقدامی را انجام دهید به نفع تحریمکنندگان شما باشد، قطعا اقدام مناسبی نیست.»
فواد ایزدی در بخشی دیگر از گفتههای خود در ارتباط با عملکرد وزیر علوم و مسئولان دانشگاه صنعتی شریف در وقوع وقایع ناخوشایند اتفاق افتاده، تاکید کرد: «از این که مسئولان این دانشگاه آمادگی داشتهاند یا خیر اطلاعی ندارم. حال فرض را بر این بگیریم که مسئولان دانشگاه شریف آمادگی نداشته و در تصمیمتشان اشتباه کردهاند، اما این امر خطای دومی را توجبه نمیکند. قاعدتا اتفاقی که باید صورت بگیرد این است که روند به صورت درستی مدیریت شود. دانشجویان این دانشگاه به عنوان هموطنانی هستند که بیشتر نخبه بوده و از تواناییهای علمی ویژه برخوردار هستند. همین افراد در آینده اساتید دانشگاه شریف خواهند شد و مسئولیتهای بزرگی را بر عهده میگیرند؛ لذا نباید اجازه داد فضایی ایجاد شود دشمنانی که هم دشمن دانشگاه و مسئولان هستند، از وقایع اتفاق افتاده سود بیرند.»
این استاد دانشگاه تهران در ارتباط با اینکه برای بازگشت آرامش به دانشگاه و بازیابی کارکرد اصلی این نهاد چه باید کرد، به فرارو گفت: «در ابتدا باید میان افرادی که اعتراض موجهی دارند، تفکیک ایجاد کرد. به هر حال خانمی ۲۲ سال فوت شده و همه متاثر شده و اعتراض میکنند. این مساله از بنیاد اشکالی ندارد؛ منتهی زمانی که نهادهای پیگیر و مسئول این رخداد با ارائه شواهد نشان دادند که ضرب و شتمی نبوده، دیگر بیان اعتراض باید متفاوت باشد. در سوی مقابل روایت مستند یک جریان دیگر میگوید ضرب و شتم اتفاق افتاده، حال مساله این است که آیا دانشجو باید تحت تاثیر این روایت غیرمستند قرار بگیرد. قاعدتا زمانی که اعلام شد که مرگ این خانم بدون صورت گرفتن ضرب و شتم بوده، باید هر اعتراضی پایان پیدا میکرد.»
وی افزود: «با این وجود یک گروه هستند که اساسا مساله ماجرای مهسا امینی برای آنها اهمیت ندارد، بلکه در پی آن هستند تا به کشور ضربه بزنند. این افراد یا تحت تاثیر سرویسهای جاسوسی خارجی هستند و یا این که در یک فضای روانی پر التهاب قرار گرفتهاند. بنابراین، گاهی اوقات باید با آنها برخورد کرد و از تحمیل خسارتهای کلان بر کشور ممانعت به عمل آورد. اتفاقاتی که در چند هفته اخیر افتاده، جرم هستند و باید با آنها برخورد صورت بگیرد. حکومت برای حفظ کارآمدی خود چارهایی جز این ندارد. اساسا مهمترین کارکرد حکومت حفظ امنیت است. زمانی که در دانشگاه آشوب بر پا میشود؛ کلاسهای درس تعطیل میشوند و اساتید و دانشجویانی که قصد ورود به کلاس را دارند، تهدید میشوند، مشخص است نباید بیتفاوت بود. باید افراد مجرم برخورد صورت بگیرد.»
ایزدی در بخش پایانی از گفتههای خود در ارتباط با این پرسش که موضوع اعتراض در محیط دانشگاه را آیا باید همانند کف خیابان مورد ارزیابی و برخورد قرار داد، تاکید کرد: «در تمامی کشورهای جهان یک شعار مهم وجود دارد که آنهم عبارتست از: همه در برابر قانون یکساناند. اینکه یک شخص دانشجو، استاد، روحانی یا فرد معمولی داشته باشد، موجب نقض قانون نمیشود. اینکه در محیط دانشگاهی، دانشجو مصونیتی قانونی برای ایجاد آشوب، تعطیل کردن کلاس درسی، نقض قانون و ایجاد آشوب داشته باشد، به هیچ عنوان صحیح نیست. دانشجو بودن و حضور در دانشگاه مجوز برای حضور در کلاس درسی است. نه در ایران و نه در هیچ کشور دیگری مجوزی برای قانونشکنی دانشجویان وجود ندارد.»
بعد انقلاب حقوق خود را نخواستند و تخم مرغ دزد ، شتر دزد شد