در کنار ۴۰ نفر برتر کنکور، دانش آموزان مدارس دولتی عادی سهم اندکی از رتبههای زیر ۳ هزار دارند؛ ۸۵ درصد رتبههای زیر ۳ هزار در تصاحب مدارس غیردولتی، استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و شاهد است آن هم در شرایطی که این مدارس ۳۱.۸۷ درصد دانشآموزان را تحت پوشش قرار میدهند.
در کنکور ۱۴۰۰، در مجموع سه گروه آزمایشی علومتجربی، انسانی و ریاضی، مدارس سمپاد ۱۰.۸۷ برابر سهم خود رتبه برتر داشتهاند و در مجموع ۴۱.۲۸ درصد رتبههای زیر سه هزار از مدارس سمپاد هستند! آیا باید بپذیریم که رسماً وارد دوره "آموزش طبقاتی" شدهایم؟!
به گزارش تسنیم، تصاحب رتبههای برتر کنکور توسط مدارس غیردولتی و خاص، ماجرای پرتکرار کنکور سالیان اخیر است.
در کنار ۴۰ نفر برتر کنکور، دانش آموزان مدارس دولتی عادی سهم اندکی از رتبههای زیر ۳ هزار دارند؛ ۸۵ درصد رتبههای زیر ۳ هزار در تصاحب مدارس غیردولتی، استعدادهای درخشان، نمونه دولتی و شاهد است آن هم در شرایطی که این مدارس ۳۱.۸۷ درصد دانشآموزان را تحت پوشش قرار میدهند.
در کنکور سال ۱۴۰۰، مدارس استعدادهای درخشان ۱۰.۸۷، نمونه دولتی ۲.۲۲، غیردولتی ۱.۳۳ برابر سهم خود از جمعیت شرکتکنندگان در امتحانات نهایی، رتبه برتر (زیر ۳۰۰۰) دارند.
در کنکور ۱۴۰۱ سهم مدارس از ۴۰ رتبه برتر بدین ترتیب بود:
مدارس استعدادهای درخشان: ۷۲.۵ درصد
مدارس غیرانتفاعی خاص: ۲۲.۵ درصد
مدارس نمونه دولتی: ۲.۵ درصد
مدارس دولتی: ۲.۵ درصد
حذف توان رقابت دانشآموزان مدارس دولتی عادی با مدارس خاص و غیردولتی میتواند زنگ خطری جدی برای سیاستگذاران نظام آموزشی کشور درباره طبقاتی شدن آموزش و پرورش کشور باشد.
همین مسئله باعث شد میزبان میزگردی در تسنیم با حضور سید علی جعفری دکترای سنجش و اندازه گیری و کارشناس مرکز سنجش وزارت آموزش و پرورش، سعید صالح مدیرکل سابق مدارس غیردولتی، مجید ترابی یکی از فرهنگیان که سابقه سالها حضور به عنوان مدیر در مدارس دولتی عادی دارد و محمدرضا دهرویه مدیر مدرسه استعداد درخشان علامه حلی، به بررسی عدالت آموزشی و چرایی حذف توان رقابت دانشآموزان مدارس دولتی عادی با مدارس خاص و غیردولتی بپردازیم.
آقای جعفری! بهعنوان نخستین پرسش با توجه به اینکه نتایج کنکور ۱۴۰۰ را تحلیل کردهاید از منظر سهم انواع مدارس در رتبههای زیر سه هزار کنکور، این آمار را چطور تحلیل میکنید؟
اکنون مسئله ما کیفیت نیست بلکه مسئله اصلی عدالت است؛ موضوع مهم این است که آیا منابع موجود عادلانه توزیع شده است یا خیر؟ عدالت، کیفیت را ایجاد میکند و اگر منابع به صورت عادلانه توزیع شود، همه دانشآموزان رشد کرده و به دنبال عدالت ایجاد شده به کیفیت هم میرسیم.
در موضوع سنجش عدالت، رویکردهای مختلفی داریم؛ عدالت میتواند اینگونه باشد که آموزش به خصوصیات زمینهای مانند خانواده، ثروت و ... بستگی نداشته باشد.
اکنون به دنبال بررسی عدالت در مدارس هستیم، اما باید توجه داشت براساس مدل شایستهسالاری اگر دانشآموزان مدارس استعدادهای درخشان رتبههای برتر کنکور را کسب میکنند و پذیرش آنها در دانشگاههای برتر بیشتر است منافی عدالت نیست.
نتایج کنکور ۱۴۰۰ را تحلیل کردیم، وضعیت مطلوب این بود که استانهای مختلف به تناسب سهم خود از رتبههای برتر کنکور سهم داشته باشند؛ استانهای مختلف سهمی از جمعیت دانش آموزان دارند به عنوان مثال استان تهران، ۵ درصد جمعیت دانش آموزان را دارد و عدالت آن است که به اندازه سهم خود از رتبههای برتر کنکور سهم داشته باشد.
استانهای مرزی، سهم اندکی در رتبههای برتر کنکور دارند به عنوان مثال سهم استان سیستان و بلوچستان ۰.۱۶ است در حالیکه این تناسب باید یک باشد.
سهم استان یزد از رتبههای برتر کنکور ۲.۲۲ است و این نشاندهنده آن است که این استان دو برابر سهم خود رتبههای برتر کنکو را کسب کرده است البته منظور از رتبههای برتر، رتبه زیر سه هزار است.
شهر تهران بیشترین سهم را از رتبههای برتر کنکور کسب کرده و ۲.۴۴ برابر سهم خود از رتبههای برتر سهم داشته است پس از آن استان یزد با ۲.۲۲ درصد و خراسان جنوبی با ۱.۴۸ برابر سهم خود از رتبههای برتر قرار دارند.
استان سیستان و بلوچستان ۰.۱۶، هرمزگان ۰.۳۱، خوزستان ۰.۳۵ از رتبههای برتر سهم دارند که متناسب با جمعیت دانشآموزی این استانها نیست.
در گروه آزمایشی علوم تجربی، توزیع متناسبتر است یعنی استانها متناسبتر نسبت به سهم خود رتبه برتر داشتهاند، اما در گروه علوم انسانی این توزیع خیلی نامتناسب بود به عنوان مثال استان یزد تقریباً سه برابر سهم خود رتبه برتر به دست آورده است.
در معدل کتبی پایه دوازدهم نیز این اشکال وجود دارد و استانی مانند سیستان و بلوچستان که باید سهمش متناسب و یک باشد، ۰.۸۸ است با این وجود وضعیت از کنکور بهتر است.
در کنکور ۱۴۰۰ بیشترین سهم از رتبههای زیر سه هزار برای شهر تهران بود، چگونه میشود دانشآموزان سیستان و بلوچستان سهم کمتری از کنکور داشته باشند، اما وضعیتشان در معدل بهتر باشد، وقتی کیفیت معلم و مدرسه ضعیف باشد در نتایج کنکور و معدل شرایط یکسان خواهد بود.
جعفری: در کنکور بیشتر به دنبال مهارتهای تستزنی هستند و میتوان با برخی روشها، عملکرد مطلوبتری داشت و این روشها از طریق شرکت در کلاسهای کنکور حاصل میشود یعنی اگر استاد کنکور بهتری داشته باشید، عملکرد بهتری خواهید داشت! در مناطقی که شرایط اقتصادی بهتر است، دانشآموزان بیشتر هزینه کرده و عملکرد بهتری در کنکور خواهند داشت و طبیعی است رتبه بهتری کسب کنند.
توانایی مورد سنجش در امتحانات نهایی به پیشرفت تحصیلی نزدیکتر بوده و روایی بالاتری دارد البته نمیخواهم بگویم با کلاس و معلم خصوصی نمیتوان در امتحانات نهایی نتیجه بهتری گرفت، اما شدت آن از کنکور کمتر است.
از رتبههای زیر سه هزار کنکور، چند درصد در مدارس دولتی عادی، غیردولتی و خاص تحصیل کردهاند؟
جعفری: هنگامی که نمرات ۱۰ نفر برتر گروه آزمایشی علومتجربی در آزمون سراسری سال ۱۴۰۱ را بررسی میکنیم، هیچکدام معدل ۲۰ ندارند. میانگین نمرات این ۱۰ نفر در درس سلامت و بهداشت ۱۷.۴، علوم اجتماعی ۱۸.۱ و زبان و ادبیات فارسی ۱۸.۳۵ است.
این وضعیت تأییدکننده این موضوع است که آموزش متأثر از شیوه سنجش است، زمانی که دانشآموزان و معلمان روی کنکور متمرکز میشوند، طبیعی است از محتوا و برنامه درسی فاصله بگیرند بنابراین رتبههای برتر کنکور غالباً در مهارتهای تستزنی برتر هستند و الزاماً در کسب مهارتهایی که آموزشوپرورش به دنبال آن است، برتر نیستند.
در کنکور ۱۴۰۰ در مجموع سه گروه آزمایشی علومتجربی، انسانی و ریاضی، مدارس سمپاد ۱۰.۸۷ برابر سهم خود رتبه برتر داشتهاند و در مجموع ۴۱.۲۸ درصد رتبههای زیر سه هزار از مدارس سمپاد هستند! این آمار در گروه تجربی بیشتر از سایر گروههای آزمایشی است و به ۶۸.۵۹ درصد میرسد و در گروه ریاضی ۴۶.۴۲ درصد و انسانی ۱۶.۴۲ درصد است.
در مجموع رتبههای برتر (زیر سه هزار) سه گروه آزمایشی علومتجربی، ریاضی و انسانی در آزمون سراسری ۱۴۰۰، سهم مدارس غیردولتی ۱۸.۱۲ درصد، نمونه دولتی ۲۱.۲۵ درصد، شاهد ۲.۳ درصد، عادی ۱۵.۲۹ درصد و عشایری ۰.۱۳ درصد است.
در کنکور ۱۴۰۱ در مجموع گروههای آزمایشی پنجگانه، ۷۲.۵ درصد رتبههای برتر (زیر ده در گروه ریاضی، تجربی و انسانی و زیر ۵ در گروههای زبان و هنر) از مدارس سمپاد هستند.
در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹، دانشآموزان مدارس استعدادهای درخشان در مجموع سه رشته ریاضی، تجربی و انسانی، ۳.۸ درصد جمعیت شرکتکننده در امتحانات نهایی پایه دوازدهم را شامل میشوند و ۴۱.۲۸ درصد رتبههای زیر سه هزار کنکور ۱۴۰۰ که در همان سال فارغالتحصیلی شدهاند از این مدارس هستند.
همچنین، مدارس غیردولتی، ۱۳.۲۶ درصد جمعیت شرکتکنندگان در امتحانات نهایی را شامل میشود و ۱۸.۱۲ درصد رتبههای زیر سه هزار کنکور از این مدارس هستند.
مدارس نمونه دولتی، ۹.۵۸ درصد جمعیت شرکتکنندگان در امتحانات نهایی را شامل میشوند و ۲۱.۲۵ درصد رتبههای زیر سه هزار کنکور از این مدارس هستند.
مدارس شاهد، ۵.۸۹ درصد جمعیت شرکتکنندگان در امتحانات نهایی را تحت پوشش دارند و ۲.۳ درصد رتبههای زیر سه هزار کنکور ۱۴۰۰ که در همان سال تحصیلی، فارغالتحصیل شدهاند به این مدارس اختصاص دارد.
مدارس دولتی عادی، ۶۶.۳۵ درصد جمعیت شرکتکنندگان در امتحانات نهایی را شامل میشوند و ۱۵.۲۹ درصد رتبههای زیر سه هزار از این مدارس هستند. برایناساس، در آزمون سراسری سال ۱۴۰۰، مدارس استعدادهای درخشان ۱۰.۸۷، نمونه دولتی ۲.۲۲، غیردولتی ۱.۳۳ برابر سهم خود از جمعیت شرکتکنندگان در امتحانات نهایی، رتبه برتر (زیر ۳۰۰۰) دارند.
اگر همین بررسی را درباره معدل کتبی دانش آموزان داشته باشیم بازهم سهم مدارس سمپاد بسیار بیشتر است، اما به نسبت کنکور وضعیت بهتر است.
آیا چنین شرایطی به این دلیل نیست که فعلاً، چون ابزار سنجش کنکور است بنابراین دانشآموزان مدارس خاص روی آن متمرکز شدهاند و اگر ابزار سنجش معدل شود اینبار بر روی آن متمرکز شده و باز هم وضعیت به نفع دانشآموزان مدارس غیردولتی و خاص خواهد بود؟
جعفری: خیر! معتقدم کنکور معیار خوبی نیست و صلاحیت ارزشیابی نظام آموزشی را ندارد یعنی نمیتوان براساس نتایج کنکور نظام آموزشی را مورد ارزیابی قرار داد.
هماکنون به جز نتایج کنکور، امتحانات نهایی و آزمون تیمز و پرلز ابزار دیگری برای سنجش عملکرد نظام آموزشی کشور نداریم!
جعفری: نتایج تیمز و پرلز میتواند کیفیت را پایش کند و سنجشهای ملی که متاسفانه نداریم البته باید به چند نکته ضروری توجه داشت؛ نخست، جنبههای مختلف نظام آموزشی بهویژه موضوع عدالت را نمیتوان صرفاً بر اساس نتایج رتبهبندی متقاضیان ورود به آموزش عالی به عنوان بخش کوچکی از خروجی آموزشی ارزیابی کرد و باید به مجموعه شاخصهای دروندادی، فرایندی، بروندادی و پیامدی نظام آموزشی توجه شود.
با یک ابزار ناقص که نتایج ناصحیحی در اختیار قرار میدهد، نمیتوانیم نقاط ضعف را شناسایی و برای برطرفکردن آنها اقدام کنیم لذا باید پایش کیفیت و عدالت بر اساس روشها و فنون متناسب انجام شود.
دوم، این آمار نباید به ابزاری علیه نخبگان و نخبهپروری تبدیل شود. استعدادهای درخشان همچون سایر گروههای خاص نیازمند توجه ویژهاند، اما باید در خصوص چگونگی اعمال این توجه و سازوکار آن بیشتر اندیشه کنیم.