دربخشی از مصاحبه عماد افروغ آمده: خانمی که حجاب ندارد، چه کسی میتواند بگوید که عفیفه نیست؟ چه کسی میتواند بگوید که این خانم حجاب باطن ندارد؟ و برعکس، اگر کسی حجاب ظاهر دارد، چه کسی میتواند بگوید که الزاما عفیف است؟ این داوریها را نکنید تا زنان و مردان ما خودشان متوجه بشوند که اگر باحجاب باشند هم زیباترند هم کریمتر و هم ارزشمندتر و هم به لحاظ ارزش فرهنگی جامعه، مقبولترند و قدرت کلام و نفوذ کلامشان بیشتر است.
روزنامه آرمان ملی با دکتر عماد افروغ در باره حجاب مصاحبه کرده است.
بخشی از این گفتگو را در ادامه می خوانید: حجاب باطن، بر حجاب ظاهر فضیلت دارد. سازو کارهای درونی، انسان را به یک نماد بیرونی هدایت میکند و این یک واقعیت است که هرچه انسان رشدیافتهتر و کمال یافتهتر باشد و به فعلیت بخشی به قابلیتهای درونی خود بیشتر توجه کند، کمتر دلمشغول ظاهر خود میشود.
انسانهایی که رشدیافتهتر هستند، کمتر به ظاهرشان توجه میکنند به این معنا که به شکل دیگری به خود نگاه میکنند و نوعی خویشتن نگری خاص دارند و احساس میکنند انسانند و رسالتی بر دوششان است و در واقع کمتر فرصت این را دارند که به ظاهرشان بپردازند.
در کنار بحث قانون حجاب که کسی منکر قانونی بودن، ضروری بودن، فرهنگی و تاریخی بودنش نیست، اما ما قوانین ایجابی زیادی داریم که به قوانین حجاب کمک میکنند؛ مثل مد و لباس، تسهیل ازدواج جوانان، فصل سوم قانون اساسی و مثل بحث عدالت اجتماعی. ما نمیتوانیم به این امور توجه نکنیم و توقع داشته باشیم که حجاب نشر پیدا کند.
دوستی، سالها پیش (حدودا سالهای ۵۶ و ۵۷) برای من تعریف میکرد که خانمهایی که به حسینیه ارشاد میآمدند، الزاما محجبه نبودند، اما بعد از مدتی محجبه میشدند. چرا؟ مگر آنجا قانونی بود؟ مگر زور و اجباری بود؟ برای اینکه در کلاسهای خاصی که در حسینیه ارشاد برگزار میشد، به انسانها بها و شخصیت داده میشد و انسانها احساس میکردند که دیگر باید به فکر نماد ظاهرشان هم باشند یعنی بیشتر از اینکه به زیبایی ظاهر توجه کنند، به زیبایی باطن توجه کنند و زیبایی ظاهرشان را ابزار هوسرانی عدهای قرار ندهند.
به تدریج خانمهایی که حجاب خاصی نداشتند، شلوار میپوشیدند و بعد از مدتی روسری روی سرشان میگذاشتند. این در واقع یک واقعیت است که نوع مواجهه ما صرفا نمیتواند امنیتی و سیاسی باشد. زمانی که شما فضا را سیاسی و امنیتی میکنید، آن چیزی را که کشت کردید، درو میکنید. فعالیتهای برخی نهادهای فرهنگی ما، متأسفانه امنیت زده است. یعنی اینکه خود آنها به نحوی فعالیتهای فرهنگی و تولیدات و مصنوعات فرهنگی را هدایت میکنند که عملا قصدشان سیاست زدا کردن افراد است.
زمانی که افراد سیاست زدا شدند یعنی از سیاست کنده شدند، دیگر به فکر رشد خودشان نیستند. برخی میخواهند که افراد ازسیاست بری بشوند. وقتی رشد میکنند، آگاه میشوند و وقتی آگاه شدند، حقوق خود را میفهمند و دیگر درگیر لذتهای روزمره نخواهند بود و به این رشد و کمال و نجات خود و دیگری میپردازند برخی با سیاست زدگی و امنیت زدگی میخواهند دیگران سیاسی نشوند؛ میخواهند فقط خودشان سیاسی باشند و خودشان متنعم شوند. تا موقعی که فعالیتهای فرهنگی ما ذیل سیاست زدگی و امنیت زدگی و همراه با آن سیاست زدایی هست، شما نمیتوانید شاهد رشد افراد باشید
در حجاب هم نیازمند تکثر هستیم. یعنی که در حجاب، ته نشین شدهای داریم که فرهنگی و تاریخی است و برمی گردد به همان حجاب ظاهر، اما این حجاب ظاهر هم قالبهای متکثر داشته و فقط یک قالب نداشته؛ این درتاریخ ما هم جاافتاده که بالاخره حجاب بوده، اما لباس مازندرانیهای ما، گیلانیها و ترکها و لرها و عربها و فارسهای ما با هم تفاوت داشته. این را باید فهم کرد و اینکه ما در حال حاضر به وحدت در عین کثرت نیاز داریم. ما در عرصه فعالیتهای فرهنگی نیاز نداریم که الگوی واحدی تبلیغ شود. ما نیاز داریم که حجابهای متکثر ما در عین نشانههای وحدت بخش، واجد تکثرات فرهنگی هم باشند.
اگر الان به من بگویند که به کرامت انسان تا چه اندازه بها داده میشود؟ و رهایی انسان تا چه اندازه اتفاق افتاده، متأسفانه نمره خوبی نمیدهم. برای اینکه استفاده ابزاری از ارزشها و انسانها سکه رایج شد و آن کرامتی که باید در مورد انسانها اتفاق نیفتاد. اگر قرار است انسان کریم باشد در نظام ما، باید معاشش تامین میشد. وقتی مراجعه میکرد به ادارات، حرمتش پاس داشته میشد؛ این حرمتها فقط در لفظ نیست، ممکن است که ما در لفظ شاهد حرفهای خوب و بخشنامههای متعددی باشیم. برای من این بخشنامهها مهم نیست و مهم این است که ما تا چه اندازه در عمل شاهد تحقق بخشیدن به این دستورالعملها باشیم.
این یک واقعیت است که شما ناراحت هستید از برخی لباسهایی که پوشیده میشود، اما غافل از اینکه بازار فاقد لباسهای ایرانی اسلامی و ملی و فاقد لباسهایی است که با فرهنگ ما سازگار باشد. خب شما این را حل نکردهاید. من به این رسیدهام. در ارتباط با نشر مد و لباس متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی فقط فرهنگ سازی نیست؛ دستهای اقتصادی در کار است. عدهای سود میبرند. باید به اقتصاد سیاسی مد و لباس توجه داشت.
شما فکر نکنید که افراد و گروههایی که به دنبال منافع اقتصادی خود هستند، در این زمینه وجود ندارند؛ خیر؛ اینها برای خود مافیایی دارند و این را کسی به شما میگوید که طراح سامانده مد و لباس در مجلس هفتم بوده؛ و آن جا فهمیدم چه فشاری در این قضیه وجود دارد؛ فشارهایی با ظاهر فرهنگی و در اصل، اقتصادی. خب زمانی که شما لباسهای مناسب عرضه نمیکنید، لباسهای نامناسب میآیند و افراد که به بازار میروند، ممکن است جذب لباسهایی شوند که متناسب با شان یک زن که باید به شدن خود فکر کند، نیست.
خانمی که حجاب ندارد، چه کسی میتواند بگوید که عفیفه نیست؟ چه کسی میتواند بگوید که این خانم حجاب باطن ندارد؟ و برعکس، اگر کسی حجاب ظاهر دارد، چه کسی میتواند بگوید که الزاما عفیف است؟ این داوریها را نکنید تا زنان و مردان ما خودشان متوجه بشوند که اگر باحجاب باشند هم زیباترند هم کریمتر و هم ارزشمندتر و هم به لحاظ ارزش فرهنگی جامعه، مقبولترند و قدرت کلام و نفوذ کلامشان بیشتر است.