از نظر زمان وقوع بارش هم تغییراتی در کشور رخ داده به نحوی که باران شدید دقیقا زمانی اتفاق میافتد که با حداقل پوشش گیاهی در دامنههای طبیعی مواجهیم. از نظر مکانی نیز این بارشها در مناطقی رخ میدهد که قابل پیشبینی نیست. عامل اصلی وقوع سیل، نفودناپذیری سطح زمین و بارشهای شدید است.
شرکتکنندگان در وبیناری که خرداد امسال در مرکز صلح و محیط زیست و با عنوان «گفتوگوی بین نسلی در موضوع آب» برگزار شد با صدور بیانیهای نسبت به بحران آب و تبعات آن در کشور هشدار دادند.
به گزارش اعتماد، در متن این بیانیه آمده است: «گفته میشود در ایران سالانه حدود ۴۰۰ میلیارد مترمکعب بارش داریم. از این مقدار، حدود ۲۷۰ میلیارد مترمکعب آن تبخیر شده و حدود ۱۳۰ میلیارد مترمکعب در بستر زمین جاری میشود یا به زیر زمین میرود. اگر این مقدار آب میان جمعیت حدود ۸۵ میلیونی کشور تقسیم شود، سهمیه هر فرد حدود ۱۵۰۰ مترمکعب در سال است.
این در حالی است که اگر سهمیه هر نفر به زیر هزار مترمکعب در سال برسد، یعنی در وضعیت بحران قرار داریم. یادآور میشود در این رقم سهم محیطزیست دیده نشده، اگر چه در نیمه اول سال ۱۳۸۴ شورای عالی آب سهم محیطزیست را ۵ درصد تعیین کرده بود. نکته مهمتر اینکه هیچگاه رقم ۱۳۰ میلیارد مترمکعب در سال ثابت نشده و نگرانکننده اینکه بنا بر گزارش وزارت نیرو میزان بارش در چند سال اخیر به ۸۸ میلیارد مترمکعب کاهش یافته است.
چرا؟ چون ایران تحت تاثیر تغییر اقلیم دچار کاهش بارندگی بوده و یک و نیم درجه گرمتر شده و متاسفانه شیوه مدیریت منابع آب نیز ساختار سیستم آبی کشور را بههم ریخته است. با توجه به بحران آب، وزارت نیرو در سال ۱۳۹۲ اتاق فکری تشکیل داد و تصمیم گرفته شد برای آب قابل برنامهریزی در کشور، رقم ۷۵ میلیارد مترمکعب شامل ۶۰ درصد، ۱۱۰ میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر سالانه و ۱۰ میلیارد هم برای محیطزیست اختصاص داده شود.
در سال ۹۶ نیز وزارت نیرو مصوب کرد که نباید بیش از ۶۰ درصد از آبهای تجدیدپذیر سالانه برداشت شود. اما برداشت آب در ایران ۸۵ درصد بوده و اینک ما از بحران هم جلوتر رفتهایم. دولت مصوبهای برای تعادلبخشی آبهای زیرزمینی دارد که باید در برنامههای پنجساله هفتم و هشتم دیده شود.
هماکنون ۹۱.۵ میلیارد مترمکعب در سال آب برداشت میشود. یعنی سالانه حدود ۵ میلیارد مترمکعب برداشت بیشتر از آبهای زیرزمینی صورت میگیرد و طی ۳۰، ۴۰ سال اخیر جمعا ۱۵۰ میلیارد مترمکعب اضافه برداشت از آبهای زیرزمینی صورت گرفته که در واقع آن را به طبیعت بدهکاریم.
در یک تصویر کلی، امروز نه تنها دچار بحران آب هستیم، بلکه از خط قرمز هم عبور کردهایم و در شهریور ماه احتمالا حدود ۲۰۰ شهر و روستای بزرگ کشور با بیآبی روبهرو بوده و باید آب را با تانکر به مردم رساند.»
امضاکنندگان این بیانیه در ادامه با طرح راهکارهایی برای برونرفت از این بحران گفتهاند: «الگوی توسعه کشور باید نخبهمحور باشد و نتایج حاصله از مطالعات علمی آنها به مدیران اجرایی کشور منتقل شود. یعنی دولتها باید به دانش جمعی رجوع کنند که در حال حاضر ارتباط بین این دو گروه ضعیف است.
طی سالهای اخیر مطالعات متعددی بر پایههای علمی و نخبگانی صورت گرفته، ازجمله براساس مطالعاتی که توسط «کمیته محیطزیست و آب» مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام شده، شاید هنوز فرصت اندکی برای ورود و اجرای الگوهای درست مصرف داشته باشیم. در این مطالعه (مندرج در پژوهشنامه محیطزیست شماره ۵ چاپ شهریور ۱۴۰۰) براساس اعداد و ارقام مشخص، پیشنهادهایی شده که اگر الگوهای مصرف در قالب یک اصلاح بزرگ در کشور انجام گیرد، میتوان ۲۳ میلیارد مترمکعب در بخشهای کشاورزی، شرب و صنعت صرفهجویی کرد.
این پیشنهادها در دو برنامه ۵ ساله هفتم و هشتم قابل پیاده کردن است، به شرط آنکه از سال ۱۴۰۲ اجرایی شود. البته از الزامات اجرای این سیاست، ثبات اقتصادی و بهبود مراودات با همسایگان و کشورهای جهان است تا بخشی از نیازهای غذایی کشور در تجارت جهانی تامین شود. آب در کشور ما به عنوان یک کالای ارزانقیمت در کشاورزی عرضه شده است.
سدسازی و رویکرد سازهای نیز بر رویکرد انسانگرایانه تفوق داشته، در حالی که اگر بخواهیم آینده بهتری داشته باشیم باید از ظرفیت همه علوم برای کنترل مصرف و تقاضا استفاده شود. در حوزه زنان باید جدیتر وارد عمل شد.
در سال ۲۰۲۱ شورای جهانی آب اعلام کرد زنان در مدیریت آب فقط ۷ درصد سهم دارند، در حالی که در حوزه مصرف خانوار و الگوی کشت ظرفیت قابل توجهی برای زنان وجود دارد.
آب متعلق به همه است و باید نگرش بین رشتهای به آب داشت. بنابراین باید مشکلات زنان روستایی در حوزه کشاورزی را مدنظر قرار داد. بهطور مثال از آنجا که کشور ما ۹۰۰ کیلومتر مرز دریایی دارد، زنان میتوانند اقتصاد دریا را جایگزین کشاورزی کنند. در سالهای گذشته الگوهای موفقی از طرحهای توانافزایی زنان روستایی به اجرا گذاشته شده که باید ادامه یابد و در سطح کشور فراگیر شود.
متاسفانه وزارت نیرو در بخشهایی به جای آنکه در جهت تامین حفاظت منابع آب کشور حرکت کند، آبفروشی میکند. در این شرایط بحرانی باید بخشهای مختلف دولت هماهنگ و وزارت نیرو در کنار سازمان محیطزیست قرار گیرد. به خصوص در بحث «ارزیابی زیست محیطی» تا به عنوان مثال شاهد مجوز تاسیس دو پروژه مینی پالایشگاه سیندژ زاگرس در کرمانشاه و معدن گور در استان کرمان روی آبخوان و دشتهای ممنوعه نباشیم.
بنابراین باید بر اجرای دقیق قانون ارزیابی محیطزیست و تکرار بند قانونی آن در برنامه هفتم تاکید کرد. براساس نقشه بحران آب کشور، باید هر استان در این زمینه برنامهریزی داشته باشد و در استانهایی دچار بحران آب، معیشت جایگزین کشاورزی فورا ایجاد شود.
کشاورزی نیز باید به سمت کشاورزی پایدار برود و ازجمله مصرف کود شیمیایی آببر ممنوع اعلام و برای حاصلخیزی خاک سرمایهگذاری شود. هماهنگی وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو برای به حداقل رساندن میزان مصرف آب بخش کشاورزی اهمیت بسیار دارد. همچنین آموزش کشاورزان و تقویت تشکلهای روستایی برای نقشآفرینی مردم بسیار مهم است.
وزارت جهاد کشاورزی و تشکلها باید با کشاورز قراردادهایی منعقد کنند که کشاورز در قبال خدمات یا خرید تضمینی، قبل از کشت برای حفاظت از آب و خاکی که دراختیار اوست، متعهد شود. اجرای قوانین مانند «قانون حفاظت از خاک»، «قانون حفاظت از تالابها» و قوانین مادر در زمینه آب ضرورت دارد. همچنین توجه به موضوع مهم «آبخیزداری و آبخوانداری» که تجربیات موفقی در ایران داشته و بسیار راهبردی است.
استارتآپها میتوانند در این زمینه نقشآفرینی موثری داشته باشند و ورود امیدوارانه آنها در این زمینه هم به شغل و رفع نیاز جوانان و هم نجات ایران عزیز کمک کند. بهرهمندی از روشهای سنتی و مدرن حفاظت و تقویت سفرههای آب زیرزمینی مانند استفاده صنایع آببر از پساب خود نیز اهمیت جدی دارد.
در شرایط حاضر باید با روشهای هیدروپولیتیک، مشکلات آب منطقهای را در سطوح بینالمللی و با همسایگان حل کرد. در حوزه دیپلماسی آب هنوز مدل منسجم و سیاست واحدی در مورد همسایگان نداریم و باید راهکارهای جدید ارایه و عملیاتی شود. حضور مردم در صحنه باعث توقف پروژههای آسیبپذیر میشود و شبکههای اجتماعی بسیار کمککننده هستند.
طبق آمار ۷۸ درصد مردم ایران حداقل به یک شبکه اجتماعی متصل هستند و این عرصه مطلوبی برای اطلاعرسانی است. هر جا مشکل در کشور وجود داشته باشد باید آن را مشخص و برای مسوولان و مردم منعکس کرد. همچنین برای توسعه و ترویج این نگرانی و راهکارهای مقابله با آن باید آموزش فعالان محیطزیست با تاکید بر آموزش سمنهای محیطزیستی جدی گرفته شود.
اگر چه قوانین کارآمد برای حفاظت از منابع آب وجود دارد، ولی بیثباتی اقتصادی، سیاستهای ناپایدار ملی و تنشهای فرامرزی مانع از توجه کافی و یکپارچه به موضوع آب شده است. مردم و مسوولان برای نجات کشور از خطر تمدنی بیآبی، باید دو دهه جدیت و سختگیری در حوزه آب را متحمل شوند؛ در غیر این صورت آینده نان و آب و محیطزیست نامعلوم خواهد بود.»
این بیانیه در حالی صادر شده که ظرف روزهای گذشته هم سخنگوی صنعت آب در گفتگو با خبرگزاری ایلنا هشدارهای جدی درباره بحران آب در کشور مطرح کرده است.
فیروز قاسمزاده درباره وضعیت بارش دریافتی در روزهای اخیر گفته است: «براساس شبکه ایستگاهی بارانسنجی وزارت نیرو، میزان بارش دریافتی کشور از ابتدای سال آبی تا ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ حدود ۲۰۲ میلیمتر است که در مقایسه با سال گذشته رشد ۲۹درصدی و در مقایسه با متوسط بلندمدت کاهش ۱۸درصدی را شاهد هستیم.
برخی استانها نظیر هرمزگان، سیستان و بلوچستان و کرمان دارای شرایط بالای نرمال بودهاند و برخی استانها نظیر ایلام، کرمانشاه و همدان، افت شدید بارشی را طی سال جاری تجربه کردهاند. تغییرات اقلیمی در سالهای اخیر به گونهای بوده که فراوانی سالهای خشک افزایش یافته است و تداوم سالهای خشک در برخی دورهها منجر به کاهش منابع آب در دسترس شده است.»
دو روز قبل هم رییس گروه مهندسی حفاظت از آب و خاک پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری هشدار داد که حد مجاز فرسایش خاک بر اساس تنوع کاربریها حدود ۲،۴ تن در هکتار در سال است در صورتی که این عدد در کشور ما به صورت متوسط به ۱۶ تن در هکتار در سال میرسد و بنابراین، میزان فرسایش خاک در کشور بیش از ۷ برابر حد مجاز است.
حمیدرضا پیروان در گفتگو با ایسنا، با بیان اینکه حدود ۸۰درصد از سطح کشور دارای اقلیم خشک و نیمهخشک بوده و به همین علت عرصههای منابع طبیعی کشور دارای فقر پوشش گیاهی هستند، گفته بود: «خشکسالی پیاپی دهههای اخیر باعث شده که الگوی بارش از نظر زمانی، مکانی و نوع آن تغییر یابد به این معنا که میزان برف از مجموع نزولات جوی کاسته شده است.
از نظر زمان وقوع بارش هم تغییراتی در کشور رخ داده به نحوی که باران شدید دقیقا زمانی اتفاق میافتد که با حداقل پوشش گیاهی در دامنههای طبیعی مواجهیم. از نظر مکانی نیز این بارشها در مناطقی رخ میدهد که قابل پیشبینی نیست. عامل اصلی وقوع سیل، نفودناپذیری سطح زمین و بارشهای شدید است.
اغلب سیلهایی که جاری میشوند در شرایط اقلیمی و فرسایشی ایران، بسیار پر رسوب هستند و در برخی مواقع بیش از ۳۰درصد از حجم سیلاب را خاک و سنگ تشکیل میدهد. در حقیقت باید آنها را به جای سیل، گل روانه نامید، زیرا رسوبات بسیاری با خود به همراه دارند. وقتی میزان رسوبات هم بالا باشد قدرت تخریب افزایش مییابد. سیلابها سرعت بالا و قدرت تخریب بالایی دارند و میزان بار رسوبی رودخانه موقع سیلاب یعنی همان گل و لای هم بالاست. در نتیجه شاید فرصت کافی برای نفوذ آب به سفرههای زیرزمینی به حد کافی فراهم نشود.»
علاوه بر این طی روزهای گذشته هشدارهایی درباره بحران آبی در استانهای یزد و چهارمحال و بختیاری مطرح شده چنانکه نماینده چهارمحال و بختیاری در مجلس اعلام کرد که ۲۵۰ روستا در این استان، در بحث آب آشامیدنی مشکل دارند و با تانکر آبرسانی میشوند و به آب پایدار دسترسی ندارند. استاندار یزد هم خبر داد که یزد در حوزه آب وضعیتی بحرانی دارد و بیش از ۸۰۰ لیتر بر ثانیه در یزد کسری آب داریم.