زندگی گاهی جای دیگری میسر میشود؛ سبک زندگی خاصی میخواهید که حتی به صورت جزئی هم در محل زندگی کنونی شما قابل دسترسی نیست؟ از آنجا که بعید است در فرصت باقیمانده عمر، ناگهان شرایط فرق کنند، تنها چاره این است که به جای تحمل یک تلخی بیپایان یک دوره سختی جانفرسا برای یافتن جایی متناسبتر با روحیات خود را به جان بخرید.
اگر به خودتان عادت بدهید که مرتب کتاب بخوانید، آدم باهوش و آگاهی میشوید؛ اما مهارتی که خیلی از ماها در پی آن نیستیم خودشناسی است. در ادامه به ۷ درسی که آدمها یک عمر طول میکشد تا بیاموزند اشاره شده است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، از یک سنی به بعد خواه ناخواه یاد میگیریم که خودمان را دوست داشته باشیم و به خاطر هیچکس تلاش نکنیم که تبدیل که به شخص دیگری شویم. در ادامه به ۷ درسی که آدمها یک عمر طول میکشد تا بیاموزند اشاره شده است.
۱- انتظار برای اینکه «وقت» کاری برسد، بیهوده است؛ روزی از اینجا خواهم رفت، روزی این کار بیثمر و کمبازده را ترک خواهم کرد، روزی این ایدهام را پیگیری میکنم، وقت فراغتی اگر دست بدهد ورزش میکنم و هیکلم را متناسب میکنم، این رمان را در اولین فرصت خواهم خواند، این فیلمهای کلاسیک را خیلی با نظم و با دقت خواهم دید، به او خواهم گفت که چقدر دوستش دارم و….
اما تجربه نشان داده است که خیلی وقتها ما در واقع به انگیزه و بینش ضروری بودن پی گرفتن آنی و فوری این کارها نرسیدهایم؛ بنابراین ترجیح میدهیم به کارهای روزمره بیثمر برسیم، کارهایی که به اصطلاح آقا بالاسری برای آنها وجود دارد که انجام پیوسته آنها توسط ما را چک کند؛ بنابراین هر روز همه انرژی خود را صرف آنها میکنیم و نزدیک غروب، تهی از انرژی و برای تجدید قوای شروع روز ملالآوری دیگر به خانه برمیگردیم.
۲- زندگی گاهی جای دیگری میسر میشود؛ سبک زندگی خاصی میخواهید که حتی به صورت جزئی هم در محل زندگی کنونی شما قابل دسترسی نیست؟ از آنجا که بعید است در فرصت باقیمانده عمر، ناگهان شرایط فرق کنند، تنها چاره این است که به جای تحمل یک تلخی بیپایان یک دوره سختی جانفرسا برای یافتن جایی متناسبتر با روحیات خود را به جان بخرید.
۳- آنچه دیروز اتفاق افتاده ممکن است واقعا تقصیر شما نبوده باشد، اما آنچه فردا رخ میدهد، مستقیما مسئولیتش به پای شماست.
۴- درسهای زندگی تکرار میشوند، تا زمانی که مطمئن شوند شما واقعا آنها را آموختهاید. منظور اینکه، فرمولها و ترفندهایی که چند بار آزمودهاید و پاسخ ندادهاند، بعید است در آینده پاسخگو بشوند. پس از گذشته زودتر بیاموزید و تکرارشان نکنید.
۵- اگر به خودتان عادت بدهید که مرتب کتاب بخوانید، آدم باهوش و آگاهی میشوید، این خیلی خوب است، اما مهارتی که خیلی از ماها در پیاش نیستیم خودشناسی است. یعنی فهم کامل از همه نقاط قوت و ضعف خودمان، همه آرمانخواهیها و همه تعللها و میلهایمان به بیهودگیها را. در پی این خودشناسی و رک و راست شدن با خود است که میتوانیم برنامهای منطقی برای خود در زندگی بچینیم.
۶- تغییر رفتار، تنها پوزشخواهی واقعی در دنیاست. آدمها ممکن است هنگام اشتباه یا زمانی که به اصطلاح مچشان را هنگام یک خطا میگیرید، ماهرانه و با ادبیات خوب از شما پوزش بخواهند، اما شما باید تغییر رفتار بعدیشان را در نظر بگیرید تا ببینید واقعا تجدید نظر کردهاند یا خیر.
۷- دوست داشته شدن توسط دیگران را نسبت به عشقی که خودتان باید به خودتان روا دارید، اولویت ندهید! بسیاری از ما هر کاری میکنیم تا مورد توجه قرار بگیریم، به ما احترام گذاشته شود و از ما به نیکی یاد شود، اما کمی که تجربه کسب میکنیم که واقعا دردسرها یا ظاهرسازیها و تغییرات سبک زندگی که برای این کسب عشق و علاقه میکنیم، بسیار فراتر از چیزی است که باید باشد.
مخصوصا آخری
بسیار ممنون از شما
چکیدهوخلاصه شده ی تمامکتاب هاییه که خوندم