ماجرای وحشت آفرینی زورگیران مخوف از دقایق اولیه بامداد روز گذشته زمانی آغاز شد که مال باختگانی هراسان و وحشت زده با پلیس ۱۱۰ تماس میگرفتند و از وقوع زورگیری در خیابانهای توس ۷۳، ۷۰، ۷۲ و... خبر میدادند.
زورگیران مخوفی که با خنجرهای خون آلود، در بولوار توس مشهد وحشت آفرینی میکردند درحالی با کمک شهروندان دستگیر شدند که دختر ۵ سالهای قدرت تکلم خود را از دست داد و صورت جوانی با خنجر وحشت شکافته شد.
به گزارش خراسان، ماجرای وحشت آفرینی زورگیران مخوف از دقایق اولیه بامداد روز گذشته زمانی آغاز شد که مال باختگانی هراسان و وحشت زده با پلیس ۱۱۰ تماس میگرفتند و از وقوع زورگیری در خیابانهای توس ۷۳، ۷۰، ۷۲ و... خبر میدادند.
با افزایش تماسها در مدت زمانی کوتاه، بلافاصله سرهنگ حسین دهقان پور (فرمانده انتظامی مشهد) که در حال بررسی گزارشهای وقوع جرایم بود، دستورات ویژهای را برای پیگیری سریع زورگیریهای مذکور صادر کرد.
در حالی که برخی از مال باختگان برای تشکیل پرونده زورگیری وارد کلانتری شده بودند، نیروهای گشت نامحسوس نیز با هدایت مستقیم سرگرد آزادواری (رئیس کلانتری معراج) به طرف محلهای وقوع جرم حرکت کردند، اما زورگیران مخوف که خنجرهای ترسناکی نیز در دست داشتند، بی محابا به سمت رهگذران هجوم میبردند تا اموال و گوشیهای تلفن آنان را به سرقت ببرند.
در این میان ناگهان مرد جوانی که دختر بچه ۵ سالهای را در آغوش داشت وارد خیابان امام رضا (ع) در بولوار توس شد تا به منزلش برود، ولی در یک لحظه در محاصره دزدان خطرناک قرار گرفت.
یکی از زورگیران در تاریکی شب، خنجر را زیر گلوی دخترک گذاشت و خطاب به پدر وی گفت: اگر گوشی و کیف را ندهی، گلوی دخترت را میشکافم! مرد جوان از شدت ترس بر خود میلرزید و دختر ۵ ساله که زبانش بند آمده بود، فقط با چشمانی وحشت زده گردن پدرش را محکم میفشرد.
با فریادهای دلخراش مرد جوان برخی از رهگذران و افرادی که درون یک مرکز بازیهای رایانهای بودند، به درون کوچه دویدند و با مشاهده این صحنه تلخ، به یاری دخترک و مرد جوان شتافتند، اما هنگامی که جوان حدود ۳۰ ساله به زورگیران خشن رسید، ناگهان تیغه خنجر بالا رفت و به صورت کلنگی بر چهره شهروند فرود آمد به گونهای که چهره وی شکافت و خون از صورتش فواره زد.
در این هنگام دیگر شهروندان وظیفه شناس، اما خشمگین به سمت زورگیران هجوم آوردند و یکی از آنها را زیر مشت و لگد گرفتند، ولی همدست او با خنجر خون آلود گریخته بود.
هنوز دقایقی از ماجرای وحشت آفرینی دزدان مخوف نگذشته بود که نیروهای گشت به سرپرستی ستوان رهنما از راه رسیدند و موفق شدند سارق جوان را از زیر دست و پای مردم بیرون بکشند و حلقههای قانون را بر دستان وی گره بزنند. این درحالی بود که طعمه زورگیران اشک ریزان فریاد میزد! زبان دخترم بند آمده! او حرف نمیزند! و...
طولی نکشید که امدادگران اورژانس هم به یاری مجروحان آمدند و مرد صورت زخمی را به بیمارستان انتقال دادند و مادر دختر ۵ ساله نیز او را به درمانگاهی در همان نزدیکی رساند، اما نیروهای گشت خودرویی کلانتری معراج که میدانستند اگر عملیات را با انتقال متهم دستگیر شده به مقر انتظامی ناتمام بگذارند، دستگیری همدست فراری وی با مشکل مواجه میشود، در همان تاریکی شب در حالی به جست وجو در اطراف محل درگیری ادامه دادند که یکی از شهروندان دوباره به یاری پلیس آمد و محدوده اختفای متهم فراری را به افسران گشت نشان داد.
در این هنگام توجه نیروهای انتظامی به خودروی وانت نیسانی جلب شد که در همان نزدیکی پارک شده بود. یکی از ماموران به قسمت بار خودرو رفت و ناگهان خود را روی جوانی انداخت که به صورت درازکش به کنار دیواره فلزی خودرو چسبیده بود. او دستبندهای فولادین را درحالی بر دستان زورگیر فراری زد که خنجر خون آلودی را در دست میفشرد.
هنوز عملیات نیروهای گشت در محل وقوع زورگیریهای خشن به پایان نرسیده بود که یکی از مال باختگان با پیکری زخمی به ماموران مراجعه کرد و از سرقت گوشی تلفن خود توسط متهمان دستگیر شده خبر داد و در ادامه نیز دو شهروند دیگر که همان شب طعمه این دزدان مخوف شده بودند، آنها را شناسایی کردند.
بدین ترتیب با انتقال دو زورگیر ۱۶ و ۱۸ ساله به کلانتری، بازجوییهای تخصصی از آنان زیر نظر سرگرد قنبری (رئیس دایره تجسس کلانتری معراج) آغاز شد. در همین حال تعداد شاکیانی که در همان مراحل اولیه بازجویی، زورگیران وحشت آفرین را شناسایی کردند به ۹ نفر رسید.
«علیرضا- ج» (زورگیر تبعه افغانستان) با اعتراف صریح به زورگیریهای شبانه گفت: بیستم تیر به همراه دوستانم بساط مشروب خوری پهن کردیم و پس از مصرف مشروبات الکلی، به اتفاق ابراهیم (همدست ۱۶ ساله متهم) تصمیم گرفتیم تا از مردم زورگیری کنیم. ابتدا دو گوشی تلفن را در همان بولوار توس از رهگذران با تهدید خنجر زورگیری کردیم که نمیدانم آن گوشیها را چه کردیم! ولی به خاطر دارم که یک نفر از مردم از ما گرفت و من با مشاهده هجوم مردم برای کمک به یکی از طعمه ها، فرار کردم و درون نیسان آبی مخفی شدم، ولی ماموران کلانتری مرا پیدا کردند و خنجر خون آلودم را نیز گرفتند!
تحقیقات بیشتر برای کشف زوایای پنهان ماجرای وحشت آفرینی زورگیران با خنجرهای خون آلود با صدور دستورات ویژهای از سوی قاضی خدابنده (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) همچنان ادامه دارد.