تا روزی که ساختمانی میریزد، اتومبیلی کشته میدهد، سانحهای در هوا یا روی ریل رخ میدهد، کودکی در سطل زباله در پی غذاست، جوانی امیدهایش را برای تشکیل خانواده و خرید یک اتاق از دست داده، یا پدری از شرم فقر در خانوادهاش مستأصل و درمانده است، امنیت فقط یک مفهوم انتزاعی است.
روزنامه اطلاعات نوشت: وقایع و حوادث اخیر، از فروپاشی برج متروپل در آبادان، تا سرقتهای مسلحانه و بزرگ در تهران و کرمان، و خروج قطار مشهد یزد از ریل و کشته و مصدوم شدن نزدیک به صد تن از مسافران، دغدغة امنیت را با چارچوب و معنایی متفاوت وارد جامعه کرده است.
مردم احساس میکنند علاوه بر اینکه از حیث مالی و پولی، درگیر تورم و تحریم شدهاند، با کاهش ارزش پول ملی، باید خریدهایشان را نیز به قیمت ارزهای گران قیمت انجام دهند. در کنار آن با بیماریها نیز به گرانترین قیمت در بیمارستانها و داروخانهها درگیر هستند؛ در این شرایط به لحاظ روانی، هر سفر و هر حضوری در مکانهای عمومی هم میتواند آنان را دچار سانحه و صدمه یا مرگ و فاجعه کند.
باید به مردم حق داد که هم نگران باشند و هم از مسئولان بپرسند چرا دایرة امنیت تا این حد کوچک و محقّر شده است؟ زمانی نه چندان دور، این گزاره با افتخار مطرح میشد که به رغم آشفتگی در کشورهای همجوار و ناامنی در بسیاری از نقاط آشنا و حتی مرزی، ایران نقطه مطمئن و مکان امن و امان شناخته شده است، جایی که به ضمانت رزمندگان و نیروهای مقاومت، اجازة خودنمایی و تحرک به نیروهای متعصب و خشونتگرای سلفی نظیر داعش و القاعده، یا منافقین و صهیونیستهای غاصب نخواهد داد.
این موضوع و این نگرش به حریم امنیتی، مایة دلگرمی است، ولی لازم است مدیران و تصمیمگیران کلان، نگاهی هم به مناطق نزدیکتر و رویدادهای روزمره داشته باشند.
اینک وقت آن رسیده است که هم دورترین نقاط در دایرة امنیت را مد نظر قرار دهیم و هم سطوح نزدیکتر را به دقت ملاحظه و رصد کنیم، زیرا امنیت زندگی و امنیت مالی و امنیت حیاتی مردم، اگر تهدید شود، صدمات آن غیرقابل جبران خواهد بود. مرگ مردم و از بین رفتن حاصل عمر و زحماتشان، هراس و عدم اطمینان از ایاب و ذهاب، نظیر سانحه پریروز در هواپیمای مشهد، یا قطار مشهد ـ یزد، امنیت حیاتی و روانی و اعتماد عموم مردم را خدشهدار خواهد کرد.
واقعة متروپل، چند سالی پس از پلاسکو روی داد. اگر پلاسکو، یک ساختمان قدیمی و فرسوده بود، این یکی در ورای فقر مدیریت و فساد پشت پرده، یک بنای تازه و شیک محسوب میشد. فرو ریختن آن، آرزوهای آسیبدیدگان و اعتماد مردم را نیز زیر آوار سنگینی قرار داد. بر مسئولان و مدیران است که این آوار سیاه و سهمگین را به درستی بردارند و در تمامی جوانب و جهات به تأمین امنیت مردم اهتمام ورزند.
تا روزی که ساختمانی میریزد، اتومبیلی کشته میدهد، سانحهای در هوا یا روی ریل رخ میدهد، کودکی در سطل زباله در پی غذاست، جوانی امیدهایش را برای تشکیل خانواده و خرید یک اتاق از دست داده، یا پدری از شرم فقر در خانوادهاش مستأصل و درمانده است، امنیت فقط یک مفهوم انتزاعی است، یک شعار و حتی یک موضوع مبهم و ناشناخته است که باید دوباره و هر روز تعریف شود و مورد تفسیر و بازفهمی قرار گیرد، نه فقط برای مردم، که ابتدا و بیشتر برای مسئولان!