چطور ممکن است کسی بعد از این همه گریه و زاری و از هوش رفتن، با خط چشم و ریمل به هوش بیاید و هیچ اثری از مخدوش شدن آرایش روی صورتش نباشد؟
در قسمت هفدهم سریال «جیران»، شخصیت جیران درحالی بعد از گذشت چند روز به هوش میآید که گریم چشمهایش با اوضاع بحرانی و حال بسیار بدی که توصیف میشود تناسبی ندارد.
به گزارش همشهری، شخصیت جیران توسط مهدعلیا از کاخ اخراج میشود، اواسط راه تصمیم میگیرد با اسب نزد ناصرالدینشاه برود. بعد از کلی گریه و زاری، برمیگردد و در راه از اسب میافتد و بیهوش میشود. او را در حالت بیهوشی به کاخ میبرند و پزشک مدام بالای سرش میماند. درحالی که امیدی به زنده ماندش نیست بالاخره به هوش میآید.
درحالی که جیران هنوز از جا بلند نشده و در همان بستر بیماری، به زور چشمهایش را باز کرده است، کلوزآپی از صورتش میبینیم که هیچ شباهتی به چهره فردی در وضعیت او ندارد.
چطور ممکن است کسی بعد از این همه گریه و زاری و از هوش رفتن، با خط چشم و ریمل به هوش بیاید و هیچ اثری از مخدوش شدن آرایش روی صورتش نباشد؟
مگر اینکه وقتی در بستر بیماری بوده، مشاطه گران آرایش چشم و مژه او را ترمیم کرده باشند، به فرض درست بودن این احتمال چرا مشاطهگران به صورت او کاری نداشتهاند؟
طبیعتا آرایش چشم ومژه فردی که در بستر بیماری است باید با روزهای دیگر تفاوت داشته باشد. پیشتر نمونههایی از تتوی ابرو، لمینیت دندان و پایه ایمپلنت هم در این سریال دیده بودیم.