یک خانم گردشگر اهل استان اصفهان از بارج (کشتی ترابری دریایی مستقر در منطقه) در دریاچه سد کارون ۳ به سمت روستای گردشگری شیوند به دریاچه سقوط میکند و در میان یک جمعیت ناظر به این حادثه، یک نفر به نام علی (برزعلی) کیانی که یک راننده وانت است برای نجات وی که در حال نزدیک شدن به تیغههای پروانه موتور بارج است دل به آب میزند و وی را نجات میدهد
در روزهایی که مسائل اقتصادی به تیتر یک اخبار تبدیل شده است، جایی در دوردستترین نقطه خوزستان، مردی در سکوت با حرکتی ماندگار و ایثارگرانه به قهرمانی برای مسافران مسیر دریایی سد کارون ۳ تبدیل شد.
به گزارش فارس، در این روزهایی که مساله یارانهها و گران شدن برخی از اقلام در فضای حقیقی و شبکههای مجازی به یک بحث داغ و پرنظر تبدیل شده است، جایی در گوشهای از خوزستان، منطقهای بکر، اما پر از کاستی و مشکلات، مکانی که پس از احداث سد کارون ۳ با زیر آب رفتن تمام جادههای ارتباطی و دسترسی خود به خارج از منطقه و تمام روستاییان به یک مکان بنبست تبدیل شد حوادثی رقم خورد تا هرچند که بخشی از آن ترسناک و بوی مرگ میداد، قهرمان قصه ما انساندوستی و فداکاری را به نمایش گذاشت.
در روزهای اخیر طبق آنچه شاهدان ماجرایی که منجر به نجات جان یک خانم از دریاچه سد کارون ۳ روایت کردهاند، همه اتفاق نظر بر جانفشانی و ایثار راننده وانتی دارند که اگر در آن لحظه در محل حضور نداشت، اینک شاید با پرسشها و چراهای مختلفی در حال بررسی یک حادثه و سوژه میگشتیم.
علی (برزعلی) کیانی راننده وانت مسافربری و فردی است که حمل و نقل گردشگران را پس از طی راه آبی، از اسکله تا آبشار و باغات روستای شیوند انجام میدهد و باعث آغاز این داستان شد.
روایتی که تا امروز سکوت در آن باعث ناشناخته ماندن یک ایثار و عدم نقل آن میتواند موجب نادیده گرفته شدن افرادی باشد که دل در گروه انسانیت و فداکاری برای همنوعان خود را دارند.
پیش از اینکه به اصل داستان و ادامه توضیحات وارد شویم، باید بگوییم که دلیل مسافربری با استفاده از وانت در این روستای گردشگری، راه پرشیب و جادهای است که در ابتدایش خاکی و سنگلاخ است و علاوه بر تردد سخت؛ تعداد زیاد مسافران و حمل وسایل آنها فقط یک وسیله جادار مانند وانت را میطلبد.
ماجرا از آنجا آغاز میشود که یک خانم گردشگر اهل استان اصفهان از بارج (کشتی ترابری دریایی مستقر در منطقه) در دریاچه سد کارون ۳ به سمت روستای گردشگری شیوند به دریاچه سقوط میکند و در میان یک جمعیت ناظر به این حادثه، یک نفر به نام علی (برزعلی) کیانی که یک راننده وانت است برای نجات وی که در حال نزدیک شدن به تیغههای پروانه موتور بارج است دل به آب میزند و وی را نجات میدهد و این یک بررسی ایثار از چند زاویه دید حاضرین، برزعلی و زنِ حادثهدیده است.
برزعلی کیانی میگوید: در ساحل رودخانه و کنار اسکله روستای شیوند به مانند چند نفر دیگر از رانندگان نیسان منطقه در انتظار رسیدن بارج و پیاده شدن گردشگران بودم.
وی افزود: در نزدیکی اسکله شاهد افتادن یک خانم از روی بارج به درون دریاچه بودم، لحظهای که باگذشت زمان و نزدیکتر شدن آن خانم به پروانههای موتور بارج و افزایش احتمال خطر مرگش حساستر میشد.
برزعلی با سادگی، بیآلایشی و صداقتی که در کلامش موج میزند، جان ۳ فرزندش را قسم میخورد که بدون هیچ چشمداشتی و آن لحظه فقط برای رضای خداوند و انساندوستی دل به دریا زده است.
وی ادامه میدهد: آن خانم گردشگر پس از افتادن کیفش به درون دریاچه که به قول خودش تمام دارایی زندگیش در آن بوده است و با اندک آشنایی که با شنا دارد، به دریاچه شیرجه میزند، ولی از اینکه شرایط فشار آب دریاچه، عمق آن، کوهستان و درختان به اسارت درآمده در زیر آن و از همه مهمتر پروانهها و موتورخانه بارج در حال حرکت با استخر و آبهای کم عمق و آرام تفاوت دارد غافل ماند.
کیانی میافزاید: لحظهای که به سمت این فرد در آب رسیدم، به دلیل کشش آب به سمت موتور خانه و فشار آب وی دیگر توان حرکت نداشت و در مسیر پس از گرفتن کیفش در زیر آن خود را به وی رساندم و در آن لحظه بود که خدمه بارج نیز حلقه امدادی را به آب انداخته و یکی از غریق نجاتها به یاری من آمد و این خانم از آب و خطر مرگ رهایی یافت.
وی با بیان اینکه تمام تلاش ما در این منطقه این است که با استفاده از کشاورزی و مسافرکشی با وانت در روستا به مخارج زندگی خود برسیم گفت: تمام تلاشی که شاید هم منجر به خطرآفرینی جانی برای خودم میشد، فقط برای رضای خداوند بود و هیچ چشمداشتی در قبال این حرکت نداشتم و حتی آن فرد و خانواده حادثه دیده را نیز نمیشناختم و پس از این حادثه هم دیگر آنها را ندیدهام.
شاید وقتی در خبرها و گزارشات از مسافرت دریایی و سفر از این طریق به شیوند و مناطق پشت دریاچه سد کارون ۳ سخن گفته میشود، گردشگران مسیر دریایی مناطقی همچون کیش یا قشم را در ذهن خود تصور میکنند که سرشار از خدمات است. اما آنچه در مسیر آبی شیوند و روستاهای بالادست دریاچه وجود دارد، تفاوتهای بسیار فاحشی را با کیش و امثال آن دارد. اینجا اقتصاد، درمان، حمل و نقل، و همه چیز به همین بارج و مسیر دریایی گره خورده است و توفیقی اجباری پیش پای اهالی آن به حساب میآید.
بارجی که در روزهای تعطیل و یا گرم سال روزنهامیدی برای رسیدن گردشگران به یک منطقه تفریحی بکر است، همه تردد روزانه بسیاری از اهالی برای رسیدن به امور زندگی خود در ایذه و دهدز در خود جای میدهد و همواره به دلیل ازدحام مسافران و گردشگران و نبود جا برای پارک و جابه جایی خودرو اهالی و حتی سوار شدن خود آنها، حواشی و مشکلات خاص خود را دارد.
خانم صلواتی مادر و خود آن خانم حادثه دیده در این تماس تلفنی به صورت مشترک پاسخ گوی سؤالات خبرنگار این رسانه شدند، این خانواده در صحبتهای خود به بیان واقعه میپردازند: در هنگام سوار شدن برای حرکت بارج شلوغ بود و برخورد دست در این تراکم جمعیت با آینه یک نیسان پارک شده در بارج و حواشی که به دلیل تراکم گردشگران وجود داشت باعث شد تا راننده آن خودرو حین بحث باعث ایجاد یک حادثه و پرتاب کیف حاوی مدارک و اموال ما به دریاچه شد.
وی افزود: نبود امکانات اولیه برای خارج کردن کیف توسط پرسنل بارج و استفاده از یک چوب برای بالا آوردن کیف باعث شد تا دخترم که به فنون شنا آشنایی داشت برای خارج کردن آن به دریاچه شیرجه بزند، ولی وی که از عمق آب و فشار ان اطلاعی نداشت و در کنار این امر نیز کشندگی موتور علاوه بر فشار وارد کردن بر وی باعث سوختگی گردنش شده بود باعث ناتوانی برای نجات و خروج وی از آب شد.
صلواتی ادامه داد: پس از نیازمندی دخترم به کمک، یک راننده وانت (برزعلی کیانی) با بستن طناب به خود به درون آب دریاچه شیرجه زد و به یاری وی شتافت.
اسحاق کیانی یکی از رانندگان وانت و همکاران برزعلی کیانی در روستای شیوند است که میگوید در لحظه حادثه در محل حضور داشته و وقتی کیف آن خانم به درون آب میافتد و خدمه در حال تلاش برای خارج کردن آن با چوب هستند، ماجرا با شیرجه زدن آن خانم گردشگر به دریاچه به اوج خود میرسد.
وی افزود: برزعلی کیانی که در آن لحظه منتظر رسیدن مسافران بود، به جای زدن بر دل جاده و انجام کار خود، دل بر آب زد میزند و هم کیف را خارج میکند و هم آن خانم در حال غرق شدن را نجات میدهد تا وی به پروانههای موتور بارج برخورد نکند.
کیانی گفت: اگر چه این حرکت و عمل به هیچ وجه جز وظایف این راننده وانت نبود، ولی حس فداکاری و انسان دوستی وی را به درون آب کشاند تا وی با وجود خطرات جانی برای خودش به یاری و امداد یک همنوع بشتابد.