دانشمندان معتقدند که سابلیمینالها تأثیر کوتاهمدتی روی مغز دارند و کاربرد مناسب آنها در زمینه بازاریابی محصولات است و هیچگونه تأیید علمی درباره تأثیر سابلیمینال روی بیماریها وجود ندارد.
«از وقتی که از سابلیمینالها و تأکیدات مخصوص رنگ چشم این صفحه استفاده کردهام تغییرات را بهوضوح احساس میکنم. شما هم حتما به این صفحه سری بزنید.»
به گزارش همشهری، این تبلیغی بود که چند روز پیش در شبگردیهایم بین صفحات اینستاگرامی خواندم. تصویری از دو چشم که یکی از آنها قهوهای و دیگری آبی بود. نخستین باری که اسم قانون جذب را شنیدم، بهخوبی در خاطرم مانده است.
در آرایشگاه زنانهای نشسته بودم. روی دیوار آرایشگاه تابلویی نصب شده بود به اسم تابلوی کائنات که تمام آرزوهای صاحب آرایشگاه آنجا میخ شده بودند؛ اتومبیلهای آنچنانی و ویلاهای بزرگ و ییلاقی.
آرایشگر معتقد بود: «باید بخواهی تا بشود.» جملهای که مثل ذکر روی لبهایش زمزمه میشد یا جمله دیگری که روی آینه چسبانده بود: «بکوش تا زیبایی در نگاه تو باشد، نه آنچه به آن مینگری.» هر چند روزگار چندان بر مراد او نگردید و او هم مجبور شد وقتی شوهرش زیر بار بدهی خم مانده بود، خانه ویلایی قدیمی را که آرایشگاه هم در آن دایر شده بود، بفروشد و تابلوی کائنات را زیر بغلش بزند و از محله برود. حالا، اما به نظر آن تابلوهای بزرگ کائنات جایش را به فایلهای صوتی داده است؛ فایلهایی که فروشندگانش در صفحات مختلف اینستاگرام مدعی هستند همه آن جملههای مثبتنگرانه، زیر آهنگهای بیکلام جاساز شدهاند تا شما با گوشدادن به آن حتی چشمهایتان آبی شود. اما چطور ممکن است؟
خصوصیتهای ظاهری و اخلاقی، از ما آدمهای متفاوتی میسازند. یکی پولدار و دیگری فقیر، یکی چشمآبی و بور و دیگری با چشمان تیره و پوست سبزه. این ویژگیها یا از ژن ما سرچشمه میگیرند یا نوع زندگی و کار ما. تغییر ژن چیزی است که خیلی از دانشمندان به دلیل بیماریهای ژنتیک و مادرزادی سالها دنبال آن بوده و هنوز به نتیجهای مطمئن درباره آن دستنیافتهاند.
بعضی از صفحات اینستاگرامی، اما معتقدند که میتوانند با فایلی صوتی تمام مشکلات شما را حل کنند. بعد از دیدن آن تبلیغ عجیب درباره تغییر رنگ چشم با فایلهای صوتی، بیشتر درباره سابلیمینالها تحقیق کردم.
سابلیمینال به معنای نیمهناخودآگاه یا خارج از مرحله آگاهی است. اگر ما برای درک بهتر این مفهوم فعالیت مغز را به دو دسته خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم کنیم، این مفهوم با قسمت ناخودآگاه مغز در ارتباط است. قسمت خودآگاه مغز ما همیشه به دنبال دلیل، برهان و منطق است.
در صورتی که قسمت ناخودآگاه مغز برای درک مسائل نیاز به دلیل و منطق ندارد. سابلیمینالها جملههایی مثبت با کلماتی تکرارشونده هستند که به دو صورت تصویری و صوتی ارائه میشوند. در اصل این جملهها ادعا دارند که با استفاده از ضمیر ناخودآگاه مغز مسائلی را در ذهنمان جا میاندازند که روی ما تأثیر میگذارند؛ حتی بدون آنکه دیده یا شنیده شوند.
ماجرا هم از نظر آنها اینگونه قابل تعریف است: همان طور که فیلمها از فریم تشکیل میشوند و در هر ثانیه فیلم ۲۵ فریم وجود دارد، ضمیرخودآگاه ما ۱۰ فریم را میتواند پردازش کند؛ در صورتی که ضمیر ناخودآگاه ما هر ۲۵ فریم را پردازش میکند. به عنوان مثال اگر ما در حال تماشای فیلمی هستیم که در هر ثانیه آن ۲۵فریم پخش میشود، جای یکی از فریمها را با تصویر مورد نظر پر میکنیم.
فرض کنید که این فیلم تبلیغ نوشابه رژیمی است. چشم ما قادر به دیدن این تصویر نیست. یعنی قسمت خودآگاه مغز ما تبلیغ نوشابه رژیمی را پردازش نمیکند؛ در صورتی که ناخودآگاه ذهن ما تصویر را پردازش میکند.
ادعا میشود در بعضی از فیلمهای سینمایی از این تکنیک برای فروش پاپکورن و نوشابه کوکاکولا استفاده شده است. از این تکنیک در فیلمهایی نظیر «جنگیر»، «باشگاه مشتزنی» و «کلوورفیلد» برای تأثیرگذاری روی مخاطبان هم استفاده شده است.
دانشمندان معتقدند که سابلیمینالها تأثیر کوتاهمدتی روی مغز دارند و کاربرد مناسب آنها در زمینه بازاریابی محصولات است و هیچگونه تأیید علمی درباره تأثیر سابلیمینال روی بیماریها وجود ندارد. دسته دیگر سابلیمینالها صوتی هستند که جملات مثبت، با کلماتی تکرارشونده، در لایههای زیرین یک موسیقی بیکلام تنظیم میشود یا چند جمله به صورت درهمتنیده تکرار میشود که صدایی مثل همهمه ایجاد میکند. اگر چه در نوع دوم جملات مخفی نیستند و قابل شنیدن هستند، اما جداسازی آنها از هم و درک و دریافت مفهومشان سخت است.
مهناز اسماعیلی، دکتری روانشناسی، نیز در تعریف و تشریح این کلمه میگوید: «سابلیمینال در لغت به معنای زیرآستانهای است، یعنی ما قادر نیستیم بهصورت آگاهانه از آن مطلع شویم. آستانه مطلق به عنوان کمترین سطح محرکی که ذهن ما قادر به تشخیص آن است، تعریف میشود. این محرکها شامل حواس پنجگانه ماست. وقتی محرکهای خارجی به زیر این سطح مطلق برسند نمیتوان آن را آگاهانه تشخیص داد. هرگونه محرک حسی که پایینتر از آستانه مطلق فرد برای ادراک آگاهانه باشد، زیرآستانهای است. مفهوم ادراک زیرآستانهای بیان میکند که اندیشه، احساسات و رفتار مردم متاثر از محرکی است که با وجود نبود آگاهی از آن ادراک میشود؛ بنابراین پیامهای سابلیمینال از نظر علمی وجود دارند.
محرکهای زیرآستانهای به دو شکل دیداری و شنیداری طبقهبندی میشوند، اما محرکهای زیرآستانهای را به صورت هشیار درک نمیکنیم. آنها در ناخودآگاه ما اثر میگذارند. از نظر علمی و روانشناسی ناهشیار وجود دارد و استعاره کوه یخ فروید بهعنوان منبعی برای درک ناخودآگاه مطرح شده است.
فروید معتقد است که بخش کوچکی از این کوه یخ، بیرون آب و بخش بزرگتر آن، زیر آب پنهان است. این بخش بزرگ از ذهنمان، همان ناخودآگاه یا ناهشیار است. تأثیر سابلیمینالها موقتی است، زیرا آنچه در ناخودآگاه ماست از جمله هیجانها باید مورد پردازش قرار گیرند و به خودآگاه یا هشیار راه پیدا کنند؛ بنابراین هیجانها بهواسطه تراپی یا درمان پردازش شده و سازگار میشوند. از این رو متوجه خواهیم شد که نیازمان چیست و همین باعث تغییر رفتار میشود. سابلیمینال قادر به انجام این کار نیست بلکه فقط میتواند باعث مثبتاندیشی شود.»
پس از این جستوجوها در اینترنت متوجه شدم که صفحات فروش سابلیمینالها در اینستاگرام بسیار پرتعدادند. دستهبندی سابلیمینالهای این صفحات از موضوعات ظاهری و زیبایی تا موفقیت کاری و تحصیلی متفاوت است. در این دستهها از زاویه فک تا انواع رنگ چشم، قبولی در کنکورهای متنوع، زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی، سحرخیزی، درمان شوره سر، برندهشدن در قرعهکشی، چال لپ و ... قیمتگذاری شدهاند.
از یکی از گردانندگان این صفحات درباره کارکرد این سابلیمینالها پرسیدم. سابلیمینالها از دورههای دوماهه تا دورههای چهارماهه را شامل میشوند و افرادی که این فایلها را برای فروش میگذارند معتقدند که با گوشدادن بیشتر این فایلهای صوتی به نتیجه بهتری خواهید رسید.
البته که تعداد زیادی از این صفحات مانند صفحات خرید آنلاین رضایت مشتری هم داشتند که مردم از رضایتشان نوشتهاند و حتی عکسهای قبل و بعد از تغییراتشان را هم فرستادهاند، اما این عکسها یا از دو فرد کاملا متفاوت گرفته شده یا فتوشاپ شدهاند و بعضی دیگر نتیجه جراحیهای زیبایی هستند.
اما پیامهای رضایت بسیار عجیبتر بودند. ما نمیدانیم که این پیامها واقعی هستند یا نه. ممکن است گرداننده صفحه برای جذب و اعتماد مخاطب، صفحه دومی که غیر واقعی است تاسیس کرده و این پیامها را نوشته باشد، اما با شیوع بیشتر این صفحات میتوانیم این نتیجه را بگیریم که افرادی وجود دارند که از سادگی آنها سوءاستفاده میشود.
این به معنای آن است که این فایلهای صوتی خریدار هم دارند. به عنوان مثال کاربر راضی از فایل صوتی سابلیمینالِ رشدِ قد، برای این صفحه نوشته بود: «من یک ماه هر روز به این فایل گوش میدهم و حالا احساس درد در پاهایم دارم و تصور میکنم که قدم دارد بلندتر میشود.»
بیشتر رضایتهایی که در بخش کامنتهای این صفحات بودند درباره موضوعاتی هستند که بحث ژنتیک کمتر در آن مطرح میشود. وزن، هوش، رزق و روزی موضوعاتی هستند که فرد ممکن است با تلقین به خود فکر کند که به نتیجهای که دوست دارد خواهد رسید؛ در صورتی که هیچ نظری درباره موی صاف یا رنگ چشم، میان نظر کاربران دیده نمیشود.
اسماعیلی معتقد است طبق تحقیقات روانشناسی، مثبتاندیشی در طولانیمدت تأثیرات وخیمی بر عملکرد زندگی انسانها خواهد داشت. او میگوید: «تفکر مثبت در کوتاهمدت شاید باعث شود احساس بهتری داشته باشیم، اما در درازمدت ریشه انگیزهمان را میخشکاند. افرادی که بر این باورند راه صدساله را یکشبه طی کنند، جای پیداکردن راه حلهای منطقی تحت تأثیر این افراد قرار میگیرند که مطالبشان نهتنها مفید نیست، بلکه آسیبزننده هم هست؛ مثلا امروز باب شده که افراد تشویق میشوند به تکرار جملههایی از این دست که چرا از همین فردا کارت را شروع نمیکنی؟ تو میتوانی بهترین آدم دنیا، برترین نویسنده، پولدارترین آدم و ... شوی! این جنس جملات، هیجانات افراد را تحریک میکند و به ظاهر و در گام اول کمککننده به نظر میرسد، اما مشکل از جایی آغاز میشود که افراد تصمیم میگیرند موفقیتی بزرگ را به یکباره تجربه کنند؛ بدون توجه به اینکه چیزی ناگهانی و بیزحمت به دست نمیآید. فردی که ۳۰ سال الگوی اشتباه در زندگی داشته، چطور میتواند با این جملات در ۳۰ روز تغییر کند؟ تاکنون هیچ مورد تأییدشدهای، حتی یک مورد، امکان ایجاد تغییرات ژنتیک مثل افزایش قد بعد از ۲۰سالگی، تغییر رنگ چشم، تغییر جنس مو و رنگ پوست توسط سابلیمینال را تأیید نکرده است.»
عمده فعالیت این صفحات اینستاگرامی، در حوزه سابلیمینالهای صوتی است. هر چند بعضی از این صفحات، به جز سابلیمینالهای صوتی، سابلیمینال تصویری را هم میفروشند، ولی دیگر زیرمجموعه سابلیمینالها قرار نخواهند گرفت.
گرداننده صفحه برای من مثالی از سابلیمینال تصویری فرستاد؛ عکسی از لوگوی صفحه در زمینه و چند جمله که کلماتی در آن تکرار میشدند که به عنوان «تأکیدات» از آن نام میبرد. تأکیداتی مثل «موهای من صاف است/ موهای من هر روز صافتر میشوند/ موهای من کاملا لخت و صاف است/ موهای من هر روز لختتر میشود/ لخت بودن و صاف بودن طبیعت موهای من است/ از اینکه موهایی لخت و صاف دارم خوشحالم.» این تأکیدات جزئی از سابلیمینالهای تصویری نیستند.
بالاتر توضیح دادیم که سابلیمینالها با ناخودآگاه مغز انسان درگیرند و چیزهایی سابلیمینال تلقی میشوند که بخش خودآگاه یا منطقی ذهن را درگیر نکند؛ هر چند که این جملات اصلا منطقی نیستند، اما قابل رویت و پردازش ذهن خودآگاهند. البته که ممکن است از این تأکیدات در فایل صوتی استفاده شود و زیر یک موسیقی بیاید آن وقت است که زیرمجموعه سابلیمینالها قرار میگیرد. بیشتر این سابلیمینالهای صوتی و تصویری در اینستاگرام رایگان نیستند و بعضی از همین صفحات معتقدند که سابلیمینالهای صوتی رایگان خطرناک هستند و ممکن است ذهن شما را بیمار کنند.
سابلیمینالهای صوتی که در صفحات اینستاگرامی جدیدا به فروش میرسند، آدم را یاد داستانی قدیمی میاندازند که همه در کودکی آن را شنیدهایم؛ داستان لباس پادشاه.
دو خیاطی که به پادشاه قول لباسی زیبا میدهند و از سادگی پادشاه استفاده میکنند و در نهایت لباسی که به پادشاه تحویل میدهند لباسی خیالی است. پادشاه لباسی که نیست را میپوشد و عریان میان مردم میرود و فکر میکند که همه خیره به لباس جدید و زیبای او هستند؛ در صورتی که هیچکس اثری از لباس نمیبیند.
حتی اگر ما همه این موضوعات را باور کنیم که سابلیمینالها میتوانند روی ژن ما و وضعیت مالی و تحصیلی ما تأثیرگذار باشند و حتی یکی از آنها را بخریم، از کجا باید مطمئن باشیم که تأکیداتی زیر آهنگ نهفته است؟ در اصل برای چیزی هزینه میکنیم که نمیشنویم.
در نهایت، سابلیمینال دروغ عجیبی به نظر میرسد که فراگیرشدن آن مایه تعجب است. سابلیمینال هیچ وجه علمی ندارد. عدهای در کشورهای آمریکا و اروپایی مدعی شدهاند که از این روش در بازاریابی نتیجه گرفتهاند، اما نتایج آن در زمینههای پزشکی رد شده است.
قطعا موسیقی بر بسیاری از دردها درمان است و کلمات و جملات میتواند در زندگی و وضعیت روحی افراد، معجزهگر عمل کند، اما باید بدانیم که موفقیت ما چه در کار و چه در تحصیل منوط به تلاش خودمان است. دقیقا برعکس ظاهر و ژن که وابسته به تصمیم ما نیست.
انگار باید یاد بگیریم هم خودمان و هم دیگران را دوست داشته باشیم؛ آن وقت شاید بتوانیم جامعهای سالم، به دور از دروغ و تزویر داشته باشیم.»