«من بر این باورم که متاسفانه هنوز عزم توافق در ایران و آمریکا شکل نگرفته است. البته که طرفهای واسطه در این روند نیز هر کدام به طریقی، نه به حل شدن معادله اتمی ایران، بلکه صرفا به منافع خود میاندیشند. در این میان، این ایران و آمریکا هستند که به عنوان دو طرف اصلی برجام، در حال آسیب دیدن هستند.»
فرارو- معادله اتمی ایران پس از طی دورهای از سکون و رکود، به تازگی با برخی تحولات جدید رو به رو شده است. در این راستا به تازگی، "انریکه مورا"، معاون مسوول هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا عازم ایران شده تا در قالب سفری چند روزه، برخی رایزنیها را با مقامهای ایرانی جهت احیای روند مذاکرات مرتبط با احیای توافق برجام انجام دهد. رایزنیهایی که بر اساس آنچه اخیرا از سوی "جوزپ بورل"، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا عنوان شده، به دنبال یافتن یک راه حل میانه درقالب معادله اتمی ایران است.
اضافه بر این، اخیرا وزیر خارجه لهستان نیز به تهران سفر کرده که به زعم برخی کارشناسان و تحلیلگران برخی رایزنیهای برجام را نیز با مقامهای تهران انجام داده و در تازهترین تحول، امیر قطر نیز به زودی به ایران سفر خواهد کرد. وی (امیر قطر) در مدت اخیر نقشی مهمی در تبادل پیام میان تهران و واشینگتن بازی کرده و بسیاری معتقدند که سفر امیر قطر به ایران نیز تا حد زیادی مرتبط با روند مذاکرات اتمی ایران است. با این همه، هنوز پرسشهای زیادی در مورد تحولات مرتبط با معادله اتمی ایران و سرنوشت آتی آن مطرح است.
در این راستا، برخی به طرح این سوال میپردازند که اساسا برجام در شرایط کنونی در چه نقطهای است؟ آیا همچون گذشته، دستیابی به یک توافق در شرایط کنونی هنوز هم به نفع ایران و آمریکا است؟ و در نهایت اینکه در صورت محقق نشدنِ احیای توافق برجام، چه سناریوهایی در انتظار ایران و آمریکا است؟
در این راستا، فرارو در گفتگو با "حشمت الله فلاحت پیشه"، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی کشورمان و کارشناس سیاسی خارجی، به بررسی پرسشها و مسائل مذکور پرداخته است.
مشروح گفتگو با حشمت الله فلاحت پیشه را در ادامه بخوانید.
عزمی جدی در تهران و واشینگتن جهت احیای برجام وجود ندارد
همانطور که میدانید انریکه مورا، معاون مسوول هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تازگی در سفری به تهران آمده تا بر اساس آنچه کارشناسان و تحلیلگران معتقدند، روند دستیابی به یک راه حل میانه در قبال معادله احیای برجام را هموار سازند. با در نظر گرفتنِ این مساله، شانس موفقیت مورا را در جریان ماموریتش تا چه حد ارزیابی میکنید؟ اساسا برجام را در چه نقطهای میبینید؟
به طور کلی من بر این باورم که در شرایط کنونی در مورد معادله برجام، عزمی جدی جهت به ثمر رسیدن معادله احیای برجام وجود ندارد. در این رابطه حتی گزارههای تاریخی فراوانی نیز وجود دارند که تایید میکنند، زمانی که عزمی برای توافق باشد، طرفین اختلاف سعی میکنند تا جای ممکن موارد اختلافی را محدود کنند. در این راستا قبل از حمله روسیه به اوکراین، به نوعی شاهد عزم توافق و احیای برجام بودیم. البته که ایران و آمریکا حتی پس از احیای برجام هم همچنان دشمن یکدیگر باقی میمانند، زیرا در موارد متعددی با هم اختلاف نظر دارند با این حال، مسوولان دو کشور به این نتیجه رسیده بودند (پیش از حمله روسیه به اوکراین) که مساله هستهای را حل کنند.
از این رو موارد اختلافی در پرانتز گذاشته شد و محدود شد و این سعی وجود داشت که تا جای ممکن زمینه جهت حصول یک توافق فراهم شود. مسالهای که به نظر من تحت الشعاع قضیه اوکراین قرار گرفت و به همین دلیل این عزم شکسته شد و موارد مختلف متعددی به روند مذاکرات وین و احیای برجام هجوم آوردند (به نوعی تزریق شدند).
متاسفانه هنوز این شرایط باقی است. در این رابطه نیروهای مخالف با احیای برجام، نظیر رژیم صهیونیستی نیز تا حد زیادی به کنشگریهای پشت پرده خود جهت بر هم زدن فضای مذاکره افزودند. اکنون سفری که انریکه به ایران دارد، در واقع نوعی ماموریت دیپلماتیک است و او به نوعی سعی دارد تا مانع از آن شود که روند ارتباطات چهارچوبهای دیپلماتیک در قالب معادله احیای برجام به کل از بین برود.
با این همه، من بر این باورم که متاسفانه هنوز عزم توافق در ایران و آمریکا شکل نگرفته است. البته که طرفهای واسطه در این روند نیز هر کدام به طریقی نه به حل شدن معادله اتمی ایران، بلکه صرفا به منافع خود میاندیشند. به طور خاص روسها به فکر منافع خود در چهارچوب جنگ اوکراین هستند و اروپاییها نیز اکنون عمدتا تمرکز خود را بر همین مساله اوکراین گذاشته اند. دیگر طرفها هم هرکدام به طریقی صرفا منافع خود را میبینند. در این میان، این ایران و آمریکا هستند که به عنوان دو طرف اصلی برجام، در حال آسیب دیدن هستند.
برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که اساسا در شرایط کنونی مزایای احیای توافق برجام برای ایران و آمریکا از بین رفته است. آیا با این تفسیر موافقید؟
واقعیت این است که با روی کار آمدن بایدن، ایران و آمریکا از صف آرایی در برابر یکدیگر تا حد زیادی کاستند. در این چهارچوب دولت بایدن تا حدی رویههای دولت ترامپ در قالب ایران در چهارچوب کارزار فشار حداکثری را تعدیل کرد. مسالهای که موجب افزایش میزان صادرات نفت ایران و البته برخی گشایشهای دیگر شد. البته که در این میان ایران هم از انجام اقداماتی که در نوع خود تا حدی میتوانست بحران ساز بشود، خودداری کرد. اکنون نیز دو طرف باید ارزیابیهای خاص خود را از معادله احیای برجام داشته باشند.
من معتقدم که ما به عنوان طرف ایرانی اگر میتوانستیم برجام را پیش از آغاز جنگ اوکراین احیا کنیم، بدون تردید میتوانستیم، منافع بسیار بیشتری را کسب کنیم. من حتی رسیدن به این موقعیت را به مثابه فرصتی طلایی میدانستم. با این حال الان دیگر گزاره احیای برجام یک فرصت نقرهای و در واقع ترجیح بد به بدتر است. البته که به نفع ایران است که معادله اتمی به سرانجامی برسد و ما بتوانیم اقتصاد خود را تا حدی تقویت کرده و بهبود بخشیم.
به نظر شما اگر وضعیت رکود و سکون کنونی در معادله برجام به شکست مذاکرات ختم شود، این مساله چه پیامدهای را برای ایران خواهد داشت؟
به نظر من دلیل اصلی برخی تصمیم گیریهای غیرواقع بینانه در ایران این است که برخی از مسوولان، واقعیات جامعه را با زندگی شخصی خود تطبیق میدهند و به نزدیکی به مردم (واقعیتِ زندگی مردم) اعتنایی ندارند. از این منظر، آنها دچار مشکل نیستند و این مردم هستند که با مشکلات گوناگون دست و پنجه نرم میکنند. وقتی ما به دنبال دستیابی به تسلیحات اتمی نیستیم، دلیلی بر عدم توافق هستهای وجود ندارد.
در این رابطه باید توجه داشته باشیم که ایران تنها کشوری در جهان است که در قالب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، میتواند فناوری و صنعت هستهای خود را داشته باشد. با این همه به نظر من گزارهای وجود دارد که من بارها هم آن را تکرار کرده ام: فضای فکری مسوولان ما با مشکلات مردم همخوان نیست. اکنون نفت ایران با تخفیف به فروش میرود و این مساله خود امتیازی برای بسیاری از بازیگرانی است که دوست دارند معادله برجام به سرانجام نرسد.
از طرفی هم با وجود آنکه دولت ابراهیم رئیسی بسیار ادعا میکرد که وابسته به اقتصاد خارجی نیست، اما واقعیت این است که این وابستگی وجود دارد و این موضع را به وضوح میتوان در زندگی مردم و نه زندگی مسوولان دید. از این منظر اینکه ما فکر میکنیم شرایط کنونی باقی خواهد ماند و دیگر بدتر نخواهد شد، خود یک خطای راهبردی است.
اگر برجام به نتیجه نرسد، دو اتفاق خواهد افتاد: اولا، ایران طبیعتا گامهای تازهای برخواهد داشت که این موضوع مدیریت مسائل منطقه را برای آمریکا دشوارتر خواهد کرد. این بدان معناست که آمریکاییها آسیب خواهند دید.
در طرف دیگر، اگر تحریمها علیه ایران لغو نشوند نیز این ایران است که آسیبهای جدی را خواهد دید. تردیدی نیست که در صورت به نتیجه نرسیدن معادله احیای برجام، طرفداران فشار حداکثری در عرصه سیاسی آمریکا تقویت خواهند شد و آن زمان چالشهای جدیدی شکل خواهد گرفت که روند دیپلماتیک را به شدت تحت الشعاع قرار خواهد داد. روندی که به نظر من در قالب آن رقبای منطقهای ایران بیشترین سود را خواهند برد.
و در نهایت، آینده معادله اتمی ایران را چگونه میبینید؟
عرض کلی من این است که باز هم تکرار میکنم، دو طرف اصلی برجام ایران و آمریکا هستند و طرفهای دیگر صرفا ساخته شده اند و فقط و فقط منافع خود را دنبال میکنند. واقعیت این است که این ایران و آمریکا هستند که از این روند آسیب میبینند. البته که به سود آن هاست، توافق برجام را احیا کنند.
سیاست خارجی جو بایدن در عرصههای مختلف تاکنون با ناکامیهای قابل توجهی رو به رو شده است. نوع رویکردی که بایدن در قبال برجام اتخاذ کرد (همزمان با تحویل گرفتن قدرت و حضورش در کاخ سفید) و این معادله را از چشم مخالفان آن نگریست از بزرگترین اشتباهات وی خواهد بود. با این همه، من معتقدم که سرنوشت گفتگوهای هستهای نیز در نهایت توسط دیپلماسی تعیین خواهد شد با این حال، بهتر است این دیپلماسی هر چه سریعتر به نتیجهای برسد.