بسیاری از زنان خارجی در اوکراین حضور دارند، زیرا معتقد نیستند که تنها مردان باید بجنگند.
فرارو- «ساندرا اندرسن ایرا» میگوید قدردانی و محبت مردم اوکراین نسبت به او بیپایان بوده است. این زن ۳۵ساله که در خط مقدم در اوکراین میجنگد میگوید مردم محلی به او شکلات، گل رز و حتی یک جفت جوراب هدیه داده اند.
به گزارش فرارو به نقل از تایم، او میگوید هم چنین «هدایایی با آغوش و اشک شادی» به او داده شده است. ساندرا که پیشتر عضو پارلمان سامی در زادگاهاش نروژ بود با ۱۰ سال سابقه کار در راس یک کشتی ماهیگیری تجاری از اوایل ماه مارس با سربازان روسی میجنگد.
او حدود یک هفته پس از آن که «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه تهاجم تمام عیار را آغاز کرد وارد اوکراین شد. او پیشتر هرگز به اوکراین سفر نکرده بود. او راهی کی یف شد و به عنوان یک پزشک رزمی در لژیون بین المللی که توسط «ولادیمیر زلنسکی» رئیس جمهور اوکراین در تلاش برای جلب حمایت خارجیها تاسیس شده بود ثبت نام کرد.
او به یک واحد تقریبا به طور کامل متشکل از مردان پیوست که از جنگجویان عمدتا آمریکایی و بریتانیایی تشکیل شده بود. آنان در جبهه جنوبی مستقر شدند و اکنون دوباره در حال حرکت هستند و به سمت مکانی میروند که «اندرسن ایرا» به دلایل امنیتی نمیتواند فاش کند.
او یکی از بسیاری از زنان خارجی است که برای پیوستن به کارزار جنگی چه برای شرکت در جنگ چه برای ارائه کمکهای حمایتی به اوکراین سفر کرده اند. دولت اوکراین از تایید تعداد اتباع خارجیای که در اوکراین خدمت میکنند خودداری ورزیده است، اما گمان میرود چندین هزار نفر در سراسر لژیون بین المللی و سایر واحدها حضور دارند.
این درگیری که اکنون در سومین ماه خود قرار دارد هم چالش برانگیز است و هم کلیشههای سنتی جنسیتی را تقویت میکند. حکومت نظامی اوکراین مردان در سن جنگ را از خروج از کشور منع میکند و انتظار میرود زنان به طور گسترده از کودکان و افراد مسن مراقبت کنند. با این وجود، در حالی زنان قانونگذار پارلمان در کی یف با موضوع تجاوز دسته جمعی مردم خود دست و پنجه نرم میکنند و زنان اوکراینی به طور دسته جمعی در تلاش برای شرکت در کارزار جنگ بسیج میشوند این تصورات نیز در حال تغییر است.
حدود ۱۵ درصد از ارتش عادی اوکراین را زنان تشکیل میدهند که در حدود ۳۰۰۰۰ پرسنل را شامل میشوند. زنان خارجی بسیار کمتر حضور دارند. سخنگوی لژیون میگوید که اکثر اعضای زن از ایالات متحده، بریتانیا، استرالیا، هلند، پرتغال، مجارستان، اسرائیل، گرجستان و کشورهای دیگر جهان هستند.
اندرسن ایرا با اشاره به اشغال نروژ در دوره آلمان نازی میگوید: «آخرین باری که یک جنگ بزرگ در این قاره رخ داد کشور من به کمک نیاز داشت بنابراین، من حضور یافتن در اوکراین را یک تعهد اخلاقی میدانم».
از جنگ در اوکراین که اکنون در سومین ماه خود قرار دارد اغلب به عنوان نبرد بین تاریکی و روشنایی توصیف میشود و زنان خارجی میگویند که چگونه ماموریت آنان فراتر از اوکراین گسترش مییابد تا از بقای کشورهای آزادیخواه در همه نقاط جهان محافظت کنند.
«هانا جارویس» کهنه سرباز ۳۹ساله ارتش بریتانیا که به زودی با وسیله متحرک چرخدار اهدایی همراه با سایر کمکهای پزشکی به اوکراین میرود میگوید: «پوتین دیوانه و بیثبات است. او دستش را روی دکمه هستهای گذاشته و ما به او اجازه میدهیم بدون مجازات عمل کند. ما باید در مقابل قلدرها بایستیم».
او از ناحیه ابرگاونی در ولز است جایی که به عنوان مشاور محلی و مدیر دفتر پارلمان ولز کار میکرد.
جارویس آخرین بار ۱۵ سال پیش در یک منطقه جنگی حضور داشت و در عراق فعالیت کرده بود. از زمان آغاز جنگ اخیر در اوکراین او بستههای پزشکی را با کمک خیریه Bridge to Unity به لهستان برده بود. این اولین بار از زمان آغاز سفر او در ماه مه است که به اوکراین میرود.
او کمکهای پزشکی خود را برای زایشگاه بمباران شده ژیتومیر در بخش غربی کشور میبرد که شامل سرنگ، مانیتور، تورنیکت (وسیلهای که به دور اندام بسته میشود تا مسیر جریان خون را مسدود کند)، دفیبریلاتور (دستگاه شوک غیر هماهنگ) و کیت تروما است. او امیدوار است بتواند با یک مادر و فرزند اوکراینی که برای ویزای بریتانیا درخواست دادهاند به بریتانیا بازگردد.
جارویس یک مادر مجرد و دارای یک دختر ۸ساله و یک پسر ۶ساله است و به فرزندانش گفته که تنها تا لهستان میرود. او با ناامیدی میگوید: «افرادی در فضای مجازی میگویند که من از خانوادهام مراقبت نمیکنم. با این وجود، دقیقا به همین دلیل است که به اوکراین رفتهام. من نمیتوانم به دیگر مادران نیازمند نه بگویم. من میتوانم الگوی خوبی باشم».
بسیاری از زنان خارجی در اوکراین حضور دارند، زیرا معتقد نیستند که تنها مردان باید بجنگند. هنگامی که جنگ برای اولین بار در اواخر فوریه آغاز شد «نانا تومارادزه» ۳۱ساله گرجی به همراه پسر ۸ساله خود در خانهاش در تفلیس بود. شوهر اوکراینی او در وطن خود بود و با سرویسهای امنیتی آن کشور همکاری میکرد.
او به «تایم» میگوید: «با خود فکر کردم من چگونه همسری هستم اگر اینجا بنشینم؟ او ممکن است در اوکراین کشته شود. آیا من تنها از دور میتوانم تمام این رویدادها را تماشا کنم»؟ تومارادزه پسرش را نزد پدربزرگاش گذاشت و در اتوبوسی پر از گرجیهای ناراحت به مقصد اوکراین سفر کرد. آنان پس از پنج روز به اوکراین رسیدند. او میگوید: «همه از هر شغل و طیفی آنجا بودند. سربازان سابق، بارمنهایی که پیشتر در میخانه کار میکردند، نقاشان و برخی شاعران را نیز دیدم. ما میدانیم که جنگ با روسیه چه احساسی دارد».
زمانی که تومارادزه در اوکراین بود به لژیون بینالمللی پیوست و در آنجا یک دوره نحوه کار با اسلحه را گذراند. دو ماه بعد، او با شوهرش ملاقات کرد و با او و یکی از دوستانش شروع به کار برای پاکسازی مینهای زمینی روسیه از حومه پایتخت اوکراین نمود. تومارادزه میگوید: «مبارزه با روسیه شامل همه چیز است. ما حداقل باید انرژی خود را برای چیزهای خوب در جهان استفاده کنیم تا آن را به مکانی بهتر تبدیل کنیم».
«ماریا گگوچادزه» بنیانگذار جنبش شرم یک گروه معترض طرفدار اروپا و طرفدار آزادی در تفلیس میگوید که گرجستان با جمعیتی نزدیک به ۴ میلیون نفر اوکراینیها را بیش از هر ملت دیگری در جهان درک میکند. او میگوید دست کم ۱۰ زن گرجی را میشناسد که در اوکراین میجنگند.
یکی از آن زنان «دارجان مایسورادزه» ۶۳ساله است که در سال ۲۰۰۸ میلادی از گرجستان به اوکراین نفل مکان کرده و یک سالن ماساژ را در چرنیوتسی شهری با حدود ۲۵۰ هزار نفر جمعیت در جنوب غربی اوکراین راه اندازی کرد. مایسورادزه در دوران جوانی خود در اتحاد جماهیر شوروی سابق در ارتش خدمت کرد و به عنوان تک تیرانداز آموزش دید.
او میگوید که چند دهه بعد زمانی که کودکانی را دید که در بوچا محل برخی از بدترین جنایات جنگ رخ داده گرفتار شده بودند تصمیم گرفت دوباره اسلحه به دست بگیرد. او میگوید: «گویی چشم هایشان به از شیشه ساخته شده بودند. پوتین دوران کودکی آنان را خراب کرد. بنابراین، من اکنون باید بجنگم».
او اکنون به عنوان بخشی از نیروهای دفاع ارضی از پستهای بازرسی چرنیوتسی محافظت میکند. او میگوید: «روسیه امپراتوری شر است و شر باید از بین برود».
در خط مقدم، تقسیمبندی جنسیتی سنتی بیمعنا شده است. اندرسن ایرا میگوید چگونه «امیدها و رویاها» را با لژیونرهای مرد خود در میان میگذارد. با این وجود، اندرسن ایرا تایید میکند که اگر توسط روسها به اسارت گرفته شود وضعیت فرق میکند. او میگوید: «خشونت جنسی قطعا وجود خواهد داشت». او توضیح میدهد که چگونه از نزدیک شاهد تجاوز سربازان روسی به زنان اوکراینی و هدف قرار دادن میدانهای شهر و اتوبوسهای تخلیه غیر نظامیان بوده است. او میگوید این یک انگیزه بزرگ است که باعث میشود بتواند به راه خود ادامه دهد.
بسیاری از زنان احساس میکنند که سهم بزرگتری دارند. مایسورادزه با عصبانیت میگوید: «تعداد ما باید بیشتر باشد. ما تیراندازهای بهتر و دقیقتری در مقایسه با مردان هستیم. مردان حتی به ما حسادت میکنند».