رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران گفت: تخمینها در خوشبینانهترین حالت این است که ۴۰ عدد یوزپلنگ داریم، اما چیزی که به طور قطع مطمئن به زنده بودن آنها هستیم همین سه یوزپلنگی است که در توران هستند.
رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران گفت: تخمینها در خوشبینانهترین حالت این است که ۴۰ عدد یوزپلنگ داریم، اما چیزی که به طور قطع مطمئن به زنده بودن آنها هستیم همین سه یوزپلنگی است که در توران هستند.
به گزارش خبرآنلاین، «ایران» امروز سه قلو به دنیا آورد تا امیدها برای جلوگیری از انقراض یوزپلنگ ایرانی حفظ شود. از چند سال قبل که نشانههای حیات این گونه حیوانی در طبیعت از بین رفت «ایران»، «دلبر» و «کوشکی» تبدیل به آخرین امیدها برای نگه داشتن ژن یوزپلنگ ایرانی شدند، انتقال آنها از پردیسان تهران به منطقه حفاظت شده توران پیشنهادی بود که حالا به نتیجه رسید تا حداقل سه یوزپلنگ دیگر به تعداد انگشتشمار باقی مانده اضافه شوند. با این وجود پیام محبی، رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران، ضمن ابراز خوشحالی از این اتفاق نگران سلامتی «ایران» است، او متعد است عمل سزارین میتواند سلامتی این یوزپلنگ ماده را تهدید کند.
متن کامل این گفتوگو در ادامه آمده است:
یوزپلنگ ایرانی تقریباً در حال انقراضترین گربهسان بزرگ جهان است، از این منتظر تولد آنها اهمیت دارد، ضمن اینکه «ایران»، «دلبر» و «کوشکی» در پردیسان بودند که ما تشخیص دادیم آنها را به توران منتقل کنیم.
آن موقع میخواستند از این سه یوز بچه بگیرند اما موفق نمیشدند، ما به این نتیجه رسیدیم یکی از دلایل آبستن نشدن اینها، این بود که در پردیسان نگهداری میشدند، پردیسان بین چهارتا اتوبان محصور شده است، خیلی از صداها هست که گوش انسان نمیشنود اما یوزها میتوانند بشنوند، هلیکوپتر و هواپیما از بالای سرشان عبور میکرد و تاریکی شب نداشتند چرا که نور در شهر همیشه هست، آلودگی صوتی و هوا هم وجود داشت، بنابراین همه اینها عامل استرس بود و ما به نتیجه رسیدیم که آنها را به توران منتقل کنیم.
مسئول معاینهی «ایران» قبل از انتقال من بودم، در فروردین ۱۳۹۹ «ایران» را فرستادیم به منطقه توران و چند روز بعد «کوشکی» و «دلبر» را فرستادیم، البته راجع به «دلبر» باید گفت سالها این حیوان در پردیسان نگهداری شده بود و ما زمان خوب زادآوری او را از دست داده بودیم، تمام سالهایی که «دلبر» در تهران بود اگر در توران میبود او هم حامله میشد، اما با فرستادن به موقع «ایران» نتیجهای که انتظار داشتیم به دست آمد، از اول نباید این حیوانات در تهران نگهداری میشدند.
بله امروز هم روز خوبی برای حیات وحش است که بچههای «ایران» به دنیا آمدند، اما برای من این سوال پیش آمد که چرا ایران را سزارین کردند. اینکه در وضعیت بیابانی تشخیص دهیم یک حیوان شرایط سختزایی دارد خیلی دشوار است، از نظر من طبیعیترین کار برای حیوان ماده زاییدن است، البته الان نمیخواهم در تصمیم دامپزشکان آنجا تردیدی ایجاد کنم اما نظرم این است که باید زایمان طبیعی انجام میداد، البته باید دید دامپزشک میدان به چه چیزی رسیده بوده که تصمیم گرفته ایران سزارین بشود.
ببینید بالاخره ما این حیوان را برای زایمانهای بعدی نیاز داریم.
با سزارین خطر این موضوع خیلی بالا میرود، ببینید در شرایط بیابانی سزارین کردن ریسک عفونت بالایی دارد چراکه اتاق عمل و بیهوشی استنشاقی ندارند، بعد از زایمان ایران و تولهها باید آنتیبیوتیک بگیرند تا عفونت نکنند، به حیوان حیات وحش آنتیبیوتیک دادن اصلاً کار راحتی نیست، خیلی وقتها برای یک آنتیبیوتیک دادن حیوان باید بیهوش شود، و مجدد بیهوش شدن میتواند تولهها را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین محل عمل مهم است، مادری که شکماش برای زایمان پاره شده باید به تولهها شیر بدهد و این خیلی سخت میشود، امیدوارم محل سزارین عفونت نکند، یک موقع با بخیهها بازی نکند، تولهها به بخیههای مادر آسیب نزنند، همه اینها سبب میشود ریسک بالا برود، من گمان میکنم همچنان جا داشت صبر کنند تا طبیعی زایمان کند. بنابراین عمل سزارین خیلی ریسک را بالا میبرد من امیدوارم این خبر خوش برایمان تلخ نشود.
قطعاً، چراکه یک یوزپلنگ ماده جوان خیلی با ارزش است تا تولهای که همچنان سرنوشت آنها معلوم نیست، بنابراین باید اول مادر را حفظ کرد، چراکه این یوزپلنگ ماده میتواند مجدد زایمان کند، ضمن اینکه سزارین در حیوانات به دلیل رعایت نشدن شرایطی ممکن است زادآوری بعدی مادر را بهخط بیندازد، امکان دارد بعداً نتواند حامله شود یا حاملگیهای بعدی هم حتما باید به سزارین ختم شود.
وقتی حیوان سزارین میشود به دلیل گرفتن داروی بیهوشی تولهها هم در شرایط بیهوشی به دنیا میآیند، بنابراین ریسک بالا میرود، حالا ظاهرا تنفس تولهها برگشته و زنده هستند که امیدواریم زنده هم بمانند.
من فکر میکنم عملاً یوزپلنگ در طبیعت ما منقرض شده است، این مسئله هم هزار دلیل دارد، اولی خود ما انسانها هستیم که شرایط بقای آنها را تهدید کردیم، جاده کشیدیم، حیوانات شکار آنها را از بین بردیم و مواردی از این دست. ضمن اینکه ما در حیات وحش کشور نگاه یکپارچه و تصمیمگیری واحد نداریم. بنابراین یوزپلنگ ایرانی شانس بقا در طبیعت را ندارد. اما اینکه ما بتوانیم این گونه را در اسارت یا نیمه اسارت همچنان داشته باشیم محتمل است.
میشود اما مجدد میمیرند، چراکه زیستگاهشان را از دست دادهاند، یا باید شرایط بقا را برگردانیم، یعنی جادهها را جمع کنیم، شکار را ممنوع کنیم، گلههای گوسفند را جمع کنیم، سگهای بلا صاحب را جمع کنیم، حتی خیلی از شهرها را که در زیستگاه آنها ساختهایم جمع کنیم که شدنی نیست، یا باید آنها را در مناطق محصور و نیمه اسارت نگه داریم.
تخمینهای خود سازمان در خوشبینانهترین حالت این است که ۴۰ عدد یوزپلنگ داریم، اما چیزی که به طور قطع مطمئن به زنده بودن آنها هستیم همین سه یوزپلنگی است که در توران هستند، بنابراین بهتر است مواردی که دیده میشود زنده گیری شوند و در یک محیط بزرگ و محصور که شبیه محیط طبیعی باشد آنها را جمع کنیم تا بتوانیم حداقل ژن این حیوان را نگه داریم، واقعا باید برای این کار هزینه کرد.