ارتش اوکراین در طول این مدت زمان تغییر کرده و با میلیاردها دلار کمک نظامی از سوی ایالات متحده و سایر متحدان ناتو مسلح شده و آموزش دیده است.
فرارو- نیروهای دولتی اوکراین در اینجا در امتداد خط مرزی در درگیری هشت ساله شان با جدایی طلبان مورد حمایت روسیه دست بالا را دارند. «الکساندر» فرمانده گردان هشدار داد که پنجره دیده بانی را نمیتوان برای مدت طولانی باز گذاشت. جدایی طلبان ممکن است متوجه شوند و آن را هدف قرار دهند. او با اشاره به بن بست کنونی با جدایی طلبان و جنگ احتمالی با حامیان روسی آنان گفت: «هر کاری که روسیه انجام دهد یا انجام ندهد ما مراقب اوضاع هستیم». مانند سایر اعضای نیروهای مسلح اوکراین که برای تهیه این گزارش با آنان گفتگو صورت گرفت «الکساندر» تنها نام و رتبه خود را به دلایل امنیتی و با رعایت قوانین نظامی ارائه کرد. او یکی از حدود ۲۰۹۰۰۰ پرسنل فعال اوکراینی است که وظیفه دفاع از کشور را در صورت حمله احتمالی از سوی روسیه برعهده دارند.
به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست، با این وجود، سربازان اوکراینی مانند «الکساندر» از سال ۲۰۱۴ میلادی زمانی که روسیه به کریمه حمله کرد و آن ناحیه را ضمیمه خاک خود ساخت و جنگ با جدایی طلبان به کمک روسیه در شرق منطقه دونباس آغاز شد با نیروهای نیابتی مسکو در حال جنگ بوده اند. این درگیری که حدود ۱۴۰۰۰ کشته برجای گذاشته کماکان ادامه دارد. ارتش اوکراین در طول این مدت زمان تغییر کرده و با میلیاردها دلار کمک نظامی از سوی ایالات متحده و سایر متحدان ناتو مسلح شده و آموزش دیده است. با این وجود، از آنجایی که تهدیدی بسیار خطرناکتر در راه است نیروهای مسلح اوکراین عمدتا به تنهایی با یک نبرد روبرو میشوند. اوکراین بخشی از ناتو نیست و روسیه از غرب میخواهد که تضمین کتبی ارائه دهد که هرگز عضو آن پیمان نخواهد شد. ناتو، اما خواسته کرملین را رد کرده و اعلام نموده که سیاست درهای باز آن کماکان پابرجاست. با این وجود، ایالات متحده و متحدان ناتو نیز میگویند که در صورت حمله روسیه، نیروی نظامی به اوکراین اعزام نخواهند کرد. نیروهای اوکراینی خندق جدیدی در نزدیکی نووترویتسکه حفر کردند. یک سرباز ۱۸ساله در پست خود قرار دارد و زنی برای سربازان ناهار میپزد. «وانیا» سرجوخه ۲۹ساله میگوید: «ما نمیتوانیم به هم اجازه دهیم آرامش داشته باشیم. اکنون در لحظهای بسیار خطرناک قرار داریم و باید هوشیار باشیم».
سربازان در پایگاههایی مانند نووترویتسکه و در سراسر ارتش اوکراین بر روی کاغذ مشابه یکدیگر هستند. در واقعیت میدانی، اما تعداد نیروهای فعال ارتش روسیه بیش از چهار برابر ارتش اوکراین است. روسیه سالانه بیش از ۶۱ میلیارد دلار برای دفاع هزینه میکند در حالی که هزینه نظامی اوکراین حدود ۶ میلیارد دلار است.
در حالی که تجهیزات نظامی روسیه مدرنیزه شدهاند کی یف برای موشکهای ضد تانک و ضد هوایی به غرب متکی مانده است. زرادخانه نظامی اوکراین هنوز شامل تجهیزات دوره شوروی است. کارشناسان نظامی میگویند که اوکراین برای متوقف کردن یک حمله هوایی یا دریایی به قدر کافی مجهز نیست اگرچه ارتش آن کشور ممکن است در زمین بهتر عمل کند جایی که به مدت هشت سال در آن میجنگد.
الکساندر میگوید: «دفاع کار ماست. با این وجود، هر کسی که به ما کمک کند ما سپاسگزار آن خواهیم بود.» الکساندر به ارزیابی پُست خود ادامه داد. کنار سنگر در آشپزخانه عدهای در حال پختن سوپ سنتی بُرش حاوی چغندر بودند. اوکروشکا نوعی سوپ سرد نیز در منو بود. «الکساندرا» با شنیدن نام آن اخم کرد چرا که آن غذایی روسی است.
او چمنهای خط مقدم را به خوبی میشناسد. هر صدایی غیر از صدای چکمهها که به مخلوط گِل و یخ روی زمین ضربه میزند باعث میشود او مکث کند و منطقه را برای یک تهدید احتمالی مورد ارزیابی و نظارت قرار دهد. او صداهایی را از دور شنید و با نگرانی ایستاد. رفیقاش به وی اطمینان داد که سربازان گردان آنان هستند و جای نگرانی نیست.
الکساندر سوت زد. صدای آن سوت را تنها هم قطاراناش میشناختند و پاسخ دادند. الکساندر لبخندی از روی آسودگی خاطر زد و به گذراندن روزاش ادامه داد. بازدید از موقعیتهای خطوط مختلف سنگر به معنای سوار شدن پشت کامیون GAZ-۶۶ است. یکی از سربازان آن را منفورترین وسیله نقلیه در ارتش اوکراین توصیف کرد. پیشینه «گاز -۶۶» که بیشتر برای سفرهای خارج از جاده استفاده میشود به دوره اتحاد جماهیر شوروی باز میگردد. این سفر تجربهای پر از تکانهای مداوم پشت آن وسیله نقلیه بود مشابه گردش با یک گاو نر مکانیکی.
«وانیا» سرجوخه ۲۹ساله در گردان «الکساندر» گفت که یک بار در یک جلسه آموزشی با فرماندهان دوره شوروی که اسلحههای گرم قدیمی که سرنیزههای آن تا انتها بر روی سلاح ثابت شده بودند شرکت کرده بود. او نمیتوانست مربیان را جدی بگیرد. او میگوید: «چه کسی دیگر چنین سلاحهایی را حمل میکند»؟ پشت کلاه او یک نماد پرچم آمریکا دیده میشود هدیهای که از یک کارشناس نظامی آمریکایی دریافت کرده بود زمانی که در جریان تمرینات در غرب اوکراین در سال گذشته در مورد نحوه استفاده از سلاحهای ساخت ایالات متحده مانند موشکهای ضد تانک جاولین او را ملاقات کرد.
گاز -۶۶ در حالی که لاستیکهایش در گل غلیظ و سیاه فرو رفته بود به مقصد رسید. گردان در حال حفر یک موقعیت سنگر جدید یا خط سوم دفاعی بود. الکساندر گفت که این کار به صورت دورهای انجام میشود. او توضیح داد که سنگرهای جدید برای حدس زدن موقعیت دشمن مورد نیاز هستند. الکساندر با کنایه به سرباز جوانی که با نام رمز «خون آشام» شناخته میشود گفت: «اما میبینم که تو اینترنت» وای فای «داری». روتر یکی از اولین تجهیزاتی بود که در آنجا راه اندازی شد. زندگی در اکثر سنگرها اکنون شامل ایستادن در محیط اطراف، سیگار کشیدن و در انتظار بودن است. این موقعیت در نووترویتسکه یک موقعیت نسبتا آرام در نظر گرفته میشود، زیرا نسبت به سایر نقاط در امتداد خط مقدم جبهه نبرد عملکرد کمتری دارد. با این وجود، سالها پیش این منطقه یک نقطه به شدت ملتهب و حساس بود اوکراینی ها، اما کنترل تپه را از جدایی طلبان بازپس گرفتند و اکنون موضعشان را حفظ کرده اند. «وانیا» میگوید: «بچههای جوان به اینجا میآیند و میگویند که قصد دارند بجنگند. من به آنان میگویم:» پسرها، شما در زمان اشتباهی آمدید.
آن چه گفته نشده این است که وضعیت آرام موجود در سنگر هر لحظه ممکن است تغییر کند «. الکساندر» و «خون آشام» به نقطهای دیگر رفتند به سمت جایی که سربازان در حال کندن زمین برای ایجاد یک سنگر بودند. با دیدن خبرنگاران «واشنگتن پست» یکی از سربازان گفت: «خب، شاید کسی این گزارش را ببینند و دو موشک ضد تانک جاولین برای ما بفرستند».
در زیرزمین یک خانه متروکه در شرق اوکراین که به یک مقر نظامی تبدیل شده بود «الکساندر» مرکز فرماندهی «خود را به نمایش گذاشت. او اصرار داشت که هیچ دوربین عکاسی و فیلمبرداریای وارد آن فضا یعنی قلب عملیات گرداناش نشود. او به ردیفی از سه میز اشاره کرد که با حروف اختصاری از الفبای لاتین برچسبگذاری شده بود. اولین نقطه برای» S۲ «یا شناسایی بود. بعدی» ADA «یا توپخانه دفاع هوایی بود. سپس» FSO «برای افسر پشتیبانی آتش. الکساندر گفت:» این ساده است، مانند ایالات متحده. «روی میز دیگری در اتاق پرچمهای مینیاتوری اوکراین و ایالات متحده به شکل V در کنار یکدیگر نصب شده بودند. در طبقه بالا یک اتاق دارای برچسب» S۱" بود که نشان دهنده نوعی دفتر اداری است. تلاش کی یف برای اصلاح ارتش آن کشور با جزئیات کوچکی مانند پذیرش اصطلاحات نظامی ایالات متحده آغاز شده است.
الکساندر میگوید: «یک قدم به ناتو نزدیکتر شدم» و سپس افزود: «امیدوارم». هم چنین، در مرکز فرماندهی شمشیر و کمان پولادی الکساندر اشارهای به نام رمز او «ویچر» قهرمان مجموعه داستانهای فانتزی نوشته شده توسط «آندره ساپکوفسکی» نویسنده لهستانی هستند. در آن داستان «ویچر» مردی هولناک با تواناییهای ماوراء طبیعی است که از قدرت خود برای کشتن هیولاها و جانوران افسانهای استفاده میکند. الکساندر فکر میکند که برای او نیز مقدر شده که یک جنگجو باشد. او در کودکی همواره یک شمشیر یا تفنگ اسباب بازی در دست داشت. در ۱۴ سالگی در یک دانشکده نظامی ثبت نام کرد. او اکنون در ۳۶ سالگی نزدیک به دو دهه از خدمت نظامی خود را در اوکراین میگذرد. او میگوید: «من لباس را پوشیدم و هرگز آن را رها نکردم. من هرگز پشیمان نشدم».
در فاصله سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ میلادی، الکساندر در یک برنامه آموزشی بین المللی در فورت بنینگ جورجیا و پایگاه نیروی هوایی لاکلند در سن آنتونیو شرکت کرد. او در اواسط دهه دوم عمرش با پیوستن به کلاسهای مطالعه انجیل در پایگاهها زبان انگلیسی را آموخت اگرچه که او خود را فردی مذهبی نمیداند. در آن روزها بود که او باشگاههای آمریکایی، مشروب تکیلا و اولین خالکوبی خود را تجربه کرد و هم چنین از روشهای ارتش ایالات متحده، از سیستم آموزشی گرفته تا درسهایی در مورد نحوه اجرای عملیات ستادی درسهای زیادی آموخت و میگوید قدردان آن تجربیات است. زمانی که او در سال ۲۰۱۲ میلادی به اوکراین بازگشت و مشاهده کرد ارتش کشورش چه میزان دچار کمبود است حتی در زمینه داشتن وسایل اولیه مانند چکمهها و کلاه نیز کمبود را احساس میکرد.
الکساندر میگوید: «مشاهده این وضعیت من را تغییر داد. لباسها و تسلیحات تغییری نکرده بودند. هیچ چیزی تغییر نکرده بود. با این وجود، از نظر ذهنی من قادر بودم تفاوت را مشاهده کنم تفاوت بین آن چه داشتیم و آن چه ممکن بود و آن چه توان اجرای آن وجود داشت». دو سال پس از بازگشت «الکساندر» به خانه، روسیه با مقاومت کمی کریمه را تصرف کرد و اوکراین در جنگی غوطهور شد که ارتش آن کشور را مجبور ساخت همزمان با جنگ در سنگرهای باقی مانده از دوره جنگ جهانی اول مدرنیزاسیون نظامی را نیز عملیاتی سازد.
پس از ناهار، وانیا روی تخت دو طبقهاش نشست و رایانهاش را روشن کرد. او هدفونهای خود را در دست گرفت و بخش بعدی برنامه روزانهاش را آغاز کرد چیزی که به نظر او برای بهبود حرفهاش حیاتی به نظر میرسید. زمان بازی «فراخوان وظیفه» فرا رسیده بود بازیای برای تیراندازی. او گفت: «دیدگاه من درباره این که یک جنگنده باید چگونه باشد واقعا از بازی نشئت میگیرد. پیشتر تنها ارتش شوروی را میدیدیم. ما بازیهایی نداشتیم که بتوانیم برای مثال، نیروهای ویژه ایالات متحده را در آن مشاهده کنیم».
او میافزاید: «با این وجود، اکنون ما همه این موارد را از طریق یک بازی ویدیویی میبینیم. من نمیخواهم یک احمق دوره شوروی باشم. من میخواهم یک مبارز مناسب باشم».
زمان در اینجا میگذرد و سربازان با بازیگوشی درباره مادران یکدیگر فحاشی میکنند و جوکهای رکیک و بیادبانه برای هم تعریف میکنند. گفتگو هرگز به حمله احتمالی علیه این نیروهای ویژه توسط روسیه منحرف نشد. در عوض، سربازان از مسائل سیاسی داخلی ابراز تاسف کردند و این که چقدر سخت است که آنان پس از اتمام خدمت سربازی شغل پیدا کنند. آنان میگفتند کارفرمایان در اوکراین تصور میکنند همه این افراد از اختلال روانی و استرس رنج میبرند و حاضر به پذیرش آنان در مناصب شغلی نیستند.