همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم اولین تولدم بعد از ازدواجمان را فراموش کرد. این مساله بیاهمیت و کوچک نیست. او با این رفتار نشان داد که من چقدر برایش بیاهمیت هستم.
مردجوان وقتی تاریخ تولد همسرش را فراموش کرد، هرگز تصور نمیکرد این موضوع پایش را به دادگاه خانواده تهران باز کند. او که فقط پنج ماه بود ازدواج کرده بود با همسرش راهی دادگاه خانواده شد تا برای همیشه از هم جدا شوند.
به گزارش جام جم، این مرد وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت درباره علت درخواست جدایی گفت: پنج ماه است ازدواج کردهام. با یاسمن در یک فروشگاه آشنا شدم.
هر دو به خرید رفته بودیم و همانجا ارتباط ما شکل گرفت و بعد از مدتی عاشق یاسمن شدم. برای همین به او پیشنهاد ازدواج دادم و عروسی ما برگزار شد.
دوران نامزدی طولانیای نداشتیم و خیلی زود زندگی مشترک ما آغاز شد، اما از همان روزهای اول فهمیدم اشتباه کردهام، زیرا یاسمن در زندگی چهره دیگری از خودش نشان داد.
او هر روز بهانه میگرفت و مرتب از من میخواست به مهمانی و گردش برویم تا این که چند روز پیش وقتی به خانه آمدم و متوجه شدم یاسمن خیلی ناراحت است. هرچه از او علت ناراحتیاش را پرسیدم، جواب نداد و با گریه گفت فردا تولدش است و من فراموش کردهام.
خودم هم خیلی ناراحت شدم، زیرا بهدلیل مشغلهکاری فراموش کرده بودم، ولی هنوز هم دیر نشده بود. روز تولدش فردا بود و من هم بلافاصله برایش یک برنامه چیدم و فردای آن شب خانوادهاش را دعوت و او را غافلگیر کردم، ولی او مثل بچهها همچنان قهر بود و حتی در جمع هم حاضر نشد کوتاه بیاید.
هرچه با او صحبت کردم فایدهای نداشت و هرچه سعی کردم از دلش در بیاورم به حرفهایم گوش نکرد. با این که برایش جشن گرفتم جلوی همه مرا خوار و خفیف کرد و هدیهای که برایش خریده بودم به سمتم پرت کرد و رفتار نامناسبی داشت.
این جنجال درنهایت به قهر طولانی و درخواست طلاق منجر شد. من دیگر نمیخواهم در کنار این زن خودخواه زندگی کنم. او اگر مرا دوست داشت چنین رفتاری نمیکرد.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم اولین تولدم بعد از ازدواجمان را فراموش کرد. این مساله بیاهمیت و کوچک نیست. او با این رفتار نشان داد که من چقدر برایش بیاهمیت هستم.
مگر میشود آدم در اولین سال زندگی مشترکش، تولد همسرش را فراموش کند. بعد از آن هم یک جشن ساده گرفت و فقط خانواده مرا دعوت کرد که جبران کند.
در صورتیکه میتوانست رفتار بهتری داشته باشد و این اتفاق را تا این حد ساده و پیش پا افتاده جلوه ندهد. او بود که به من توهین کرد و من هم دیگر نمیخواهم او را ببینم.
شوهرم اگر عاشق من بود نباید روز تولدم را فراموش میکرد و باید به من اهمیت میداد، نه این که جوری رفتار کند که انگار اتفاقی نیفتاده و رفتار بدی نداشته است.
در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت پیشآمده با یک مشاوره خانواده صحبت کنند تا شاید مشکلشان حل شود.
سارا شقاقی، روانشناس دراین خصوص میگوید: به نظر من زنان و مردان باید پیش از ازدواج ابتدا خود را بشناسند و بعد از آن به شناخت قابلتوجهی از طرف مقابل برسند.
تصمیمهای هیجانی گاهی به بهای نابودشدن زندگی مشترک تمام میشود. به اعتقاد من اولین و ضروریترین مهارتی که زنان و مردان پیش از ازدواج باید یاد بگیرند، مهارت خودشناسی است.
هر فردی قبل از ازدواج باید تیپ شخصیتی، اخلاقها و انتظارات خودش را از زندگی مشخص کرده باشد. خودآگاهی به معنای شناخت احساسات، اهداف و برنامههای زندگی، تفریحات و سرگرمیها، تواناییها، ضعفها و هدفهاست.
مهارت خودشناسی به این دلیل مهم است که هر زن و مردی پیش از ازدواج باید بداند چه هدفی دارد و بر همان اساس در زندگی برنامهریزی کند.
اگر فردی خودش را خوب نشناسد در انتخاب شریک زندگیاش نمیتواند موفق عمل کند؛ بنابراین رسیدن نسبی به خودشناسی در مرحله انتخاب شریکزندگی باعث میشود که فرد همسری انتخاب کند که با خودش تناسب و نقاط مشترک بیشتری داشته باشد.
پس بهتر است که زن و مرد اول خود را بشناسند و بعد شخصیت طرفمقابل را بسنجند و ببینند آیا با معیارهای خودش هماهنگی دارد یا خیر. در این صورت است که میتوانند یک زندگی آرام و راحتی داشته باشند و در زندگی مشترک با اختلافات کمتری مواجه شوند.