«فابینگ» به این معناست که افراد در جمعی حضور فیزیکی دارند، اما به دلیل وابستگی زیاد به دستگاه تکنولوژی ارتباطی خود نظیر تلفن همراه، لپ تاپ، تب لت و... بیشتر سعی میکند با دیگرانی در بیرون از آن فضا و جمع فیزیکی ارتباط بگیرند.
یک روانشناس اجتماعی با اشاره به شیوع پدیده "فابینگ" (وابستگی شدید به تلفن همراه و سایر ابزارهای ارتباطی هنگام حضور در جمع دوستان و خانواده)، گفت: این روزها در جمعهای خانوادگی و مهمانیها شاهد هستیم افراد زمانی را به تلفن همراه خود اختصاص میدهند، به این معنا که این افراد به صورت فیزیکی در جمع نشستهاند، اما کاری به کار یکدیگر ندارند و دائما توجهشان به گوشی، تب لت و... است. در این میان کرونا در کنار بسیاری دیگر از عوامل منجر شد «فابینگ» در جامعه به شدت گسترش پیدا کند و به نظر میرسد تا مدتها پس از دوران پسا کرونا نیز با این پدیده روبرو باشیم.
دکتر علیرضا شریفی یزدی در گفتگو با ایسنا، اظهار کرد: پاندمی کووید ۱۹ باعث شد روابط اجتماعی افراد به شدت کاهش یابد و در مقابل ابزارهای دیجیتال بخشی از این خلاء ارتباطی را پر کنند.
این روزها پدیده «فابینگ» در خانوادهها شایع است و در این میان کرونا در کنار بسیاری دیگر از عوامل منجر شد «فابینگ» در جامعه به شدت گسترش پیدا کند و به نظر میرسد تا مدتها پس از دوران پسا کرونا نیز با این پدیده روبرو باشیم.
وی با بیان اینکه گسترش تکنولوژی منجر به وسعت ارتباطات با عمق کم شد که خود پیامدهای مثبت بسیاری نظیر افزایش شناخت و آگاهی عمومی به همراه داشت، اظهار کرد: در کنار تمام این پیامدهای مثبت، وسعت ارتباطات با عمق کم پیامدهای منفی نیز به همراه داشت که از جمله مهمترین آن «فابینگ» یا همان وابستگی شدید به تلفن همراه و سایر ابزارهای ارتباطی هنگام حضور در جمع دوستان و خانواده، است.
این روانشاس ادامه داد: «فابینگ» اصطلاح نوینی در عرصه روانشناسی و جامعه شناسی ارتباطات محسوب میشود و به این معناست که افراد در جمعی حضور فیزیکی دارند، اما به دلیل وابستگی زیاد به دستگاه تکنولوژی ارتباطی خود نظیر تلفن همراه، لپ تاپ، تب لت و... بیشتر سعی میکند با دیگرانی در بیرون از آن فضا و جمع فیزیکی ارتباط بگیرند و این امر باعث میشود توان ارتباط مستقیم، عمیق، سالم و هدفدار با اطرافیان حاضر در جمع فیزیکی از دست برود.
به گفته وی، این روزها پدیده «فابینگ» به شدت در خانوادهها شایع و رایج است، به طوری که در جمعهای خانوادگی یا در مهمانیها شاهد هستیم افراد زمانی را به تلفن همراه خود اختصاص میدهند؛ به این معنا که این افراد به صورت فیزیکی در یک مکان نشستهاند، اما کاری به کار یکدیگر ندارند و دائما توجهشان به گوشی و تب لت و... است.
به شکلی که اگر فرصتی هم برای مکالمه با افراد حاضر در جمع پیش آید خیلی سریع گفتگو را کوتاه کرده و دوباره به گوشی تلفن همراه خود توجه میکنند.
شریفی یزدی با بیان اینکه برخی افراد زمان بسیار زیادی و برخی دیگر زمان کمتری را به «فابینگ» اختصاص میدهند، درباره علل روانشناختی این پدیده افزود: بخشی از این امر به خدشه دار شدن روابط عادی بین افراد باز میگردد.
به طوری که افراد از ابزارهای ارتباطی خود به عنوان وسیلهای برای فرار از موقعیت فیزیکی و برقراری ارتباط با فضاهای دیگر استفاده میکنند.
از سوی دیگر بحث تفاوت میان نسلی که گاهی به شکل شکاف بین نسلی و گاهی به شکل گسست میان نسلی بروز میکند نیز میتواند زمینه ساز این پدیده باشد چراکه بعضا نوجوانها و جوانترها با افرادی که در دوره سالمندی به سر میبرند، ادبیات مشترکی نداشته و به فابینگ روی میآورند. در واقع «فابینگ» برای آنها مقولهای برای فرار از موقعیت محسوب میشود.
وی همچنین تصریح کرد که بعضا افرادی که در گفتگو با دیگران خیلی سریع به سمت درگیری و نزاع کشیده میشوند برای دوری از تنش و دعوا، سر در "چمبره" تلفن همراه را انتخاب کرده و اینگونه با توجه بیش از اندازه به گوشی تلفن همراه خود به سمت «فابینگ» کشیده میشوند.
این روانشناس اجتماعی «افسردگی» را نخستین اثر روانشناختی «فابینگ» دانست و درباره اثرات روانشناختی «فابینگ»، توضیح داد: مطالعات بیانگر این موضوع است که افراد درگیر با «فابینگ» یا به افسردگی دچار میشوند و یا اگر از پیش مبتلا به افسردگی بوده اند، افسردگی آنها شدت یافته و عمیق میشود. از سوی دیگر معمولا افراد مبتلا به «فابینگ» اضطراب بالایی را نیز تجربه میکنند.
وی معتقد است که اغلب افراد مبتلا به «فابینگ» به «موبو فوبیا» نیز دچار میشوند، به طوری که اگر به هر دلیلی تلفن همراهشان از آنها دور شود، احساس ترس و فوبیای عجیبی در وجود آنها شکل میگیرد که از جمله علائم آن نیز این است که معمولا این افراد به هنگام کارهای عادی و ضروری زندگی تلفن همراه را نزد خود دارند.
برای مثال هنگام غذا خوردن و در سر سفره غذا نیز تلفن همراه با آنها است و اگر مدت کوتاهی تلفن همراه از آنها دور شود احساس میکنند اخبار مهمی در حال رخ دادن بوده که آنها از آن اخبار و رویداد مهم عقب ماندهاند.
شریفی یزدی با بیان اینکه کم کم افراد مبتلا به «فابینگ» به اختلال اضطراب اجباری یا وسواس فکری نیز دچار میشوند، ابتلا به وسواس را در بین افراد مبتلا به فابینگ بیشتر از افراد عادی دانست و گفت: به لحاظ خانوادگی نیز روابط میان فردی برای افراد مبتلا به «فابینگ» خدشه دار میشوند.
چراکه افرادی که در تعامل با فرد مبتلا به «فابینگ» قرار میگیرند احساس میکنند به آنها توجه نمیشود، جدی گرفته نمیشوند و حرفشان ارزش چندانی برای طرف مقابل ندارد.
در حالی که فرد مبتلا به «فابینگ» قصد این کارها را ندارد. در واقع به نوعی میتوان گفت این افراد اعتیاد دارند و کارشان به اعتیاد شبیه است چراکه مطالعات انجام شده بر روی مغز افراد مبتلا به «فابینگ» و مغز افراد درگیر با مواد نشان داده است که محل مشترکی از مغز این افراد دچار خدشه میشود.
این روانشناس اجتماعی «اَتُمیزه» شدن را از جمله آسیبهای «فابینگ» عنوان کرد و یادآور شد: در چنین شرایطی کم کم ارتباطات بین فردی، دوستی و درون خانوادگی رنگ باخته و افرد «اتمیزه» میشوند.
به این معنا که انسانها احساس ذرهای معلق در فضا میکنند که به جایی تعلق ندارند و با هر بادی ممکن است در جهت مخالف حرکت کنند. در واقع تنها یکی از دلایل این احساس گیجی، سردرگمی و سرگشتگی میتواند فابینگ باشد.
به گفته شریفی یزدی، اصولا کسانی که به «فابینگ» دچار میشوند با افرادی درد و دل میکنند که آنها را اصلا و یا عمیقا نمیشناسند و تکرار این پدیده این توهم را در آنها ایجاد میکند که این افراد دوستان عمیقی دارند که آنها را درک میکنند و با آنها همراه و هم فکر هستند.
حال آنکه مطابق با مطالعات انجام شده سطحی بودن این ارتباطات منجر به شکنندگی آن و بعضا سوء استفاده از اطلاعاتی میشود که فرد مبتلا به «فابینگ» آنها را در اختیار سایرین قرار داده است که در نهایت خدشه دار شدن کیان زندگی مشترک و خانوادگی افراد را به همراه دارد.
وی در پاسخ به این سوال که معمولا چه کسانی بیشتر در معرض ابتلا به «فابینگ» قرار دارند؟، خاطر نشان کرد: معمولا افرادی که "دوری گزین" و "پرهیز مدار" هستند بیشتر در معرض ابتلا به «فابینگ» قرار دارند.
در واقع هرچه فرد تمایل بیشتری به سمت قطب درونگرایی داشته باشد و یا درون گرایی عمیقتری را تجربه کند امکان ابتلا به «فابینگ» در او بیشتر است چراکه معمولا این افراد از برقراری ارتباط رو در رو و چهره به چهره با دیگران عاجز و یا کم توان هستند. از سوی دیگر افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند نیز در خطر گرایش به فابینگ قرار دارند.
این روانشناس معتقد است که تلفنهای هوشمند این امکان را به افراد میدهند که بدون ترس از قضاوت شدن و بدون اضطراب جمع، بتوانند با دیگران ارتباط بگیرند و از این رو افرادی که دچار "جمع هراسی" هستند نیز بیشتر گرفتار فابینگ میشوند.
همچنین به گفته این روانشناس اجتماعی، افرادی که حس تعلق در آنها وجود ندارد و یا احساس تنهایی دارند بیشتر در معرض «فابینگ» هستند چراکه تصور میکنند ازاین طریق میتوانند تا حدی حس تنهایی خود را کاهش دهند.
شریفی یزدی ادامه داد: مطابق با مطالعات انجام شده در این راستا، همسرانی که توان برقراری ارتباط درست با یکدیگر را ندارند و از قضاوت شدن میترسند، پنهان کاری شدیدی دارند و یا از روابط ما بین خود رضایت خاطر ندارند نیز ممکن است بیشتر به سمت «فابینگ» بروند.
وی با بیان اینکه فرزندانی که با والدین خود کلام مشترکی ندارند بیشتر در معرض «فابینگ» هستند، این را هم گفت که با توجه به ترویج اشتباه پدیده تک فرزندی در جامعه، باید این نکته را مد نظر داشت که امکان درگیری با پدیده «فابینگ» در تک فرزندان به نسبت فرزندان متعدد با فاصله سنی مناسب بیشتر است.
این روانشناس با بیان اینکه کودکان بیشتر از اینکه از والدین خود بشنوند، میبینند و بیشتر به رفتار والدین و نه گفتار آنها توجه میکنند، خطاب به والدین تاکید کرد: در خانوادههایی که والدین گرفتار «فابینگ» هستند میتوان این انتظار را داشت که کودکان بعضا پنج ساله نیز به سمت «فابینگ» کشیده شوند.
برای جلوگیری ازاین امر در ابتدا باید والدین را نسبت به مخاطرات «فابینگ» آگاه کرد و در گام بعدی باید سیستم تعلیم و تربیت به کودکان در این راستا آموزش دهد تا بچهها مربی خود و خانواده شده و «فابینگ» را در خانواده خود کاهش دهند.
شریفی یزدی درباره وضعیت «فابینگ» در کشور، خاطر نشان کرد: ما در مقوله تلفن همراه و به طور کلی شبکههای اجتماعی دچار «تاخر فرهنگی» یا «واپس ماندگی فرهنگی» هستیم.
به این معنا که در کشور ما همواره بین زمان استفاده از یک ابزار تکنولوژی و فرهنگ استفاده از آن یک فاصلهای میافتد چراکه به اشتباه در ابتدا این تکنولوژیها را وارد کرده و بدون آموزش نحوه استفاده این تکنولوژیها آنها را به شکل گسترده در اختیار مردم قرار میدهیم و از این رو «واپس ماندگی فرهنگی» بسیار در جامعه ما مشهود است.
ازسوی دیگر دستگاههای رسمی تعلیم و تربیت ما در جهت آموزش سواد رسانهای به مردم اقدام در خور توجهی انجام ندادهاند و این نقص بزرگ سیستم تعلیم و تربیت ما است.
وی به اهمیت برنامه ریزی صحیح برای اوقات فراغت جوانان در راستای دوری از «فابینگ» نیز اشاره کرد و افزود: از جمله عوامل اصلی درگیری افراد با «فابینگ» این است که ما برنامه مناسبی برای گذران اوقات فراغت نوجوانان و جوانان مطابق با خواسته و علایق آنها نداریم و از این رو «فابینگ» سادهترین، در دسترسترین و کم هزینهترین وسیلهای است که افراد با آن مشغول میشوند.
در عین حال بعضا خانوادهها از این پدیده راضیاند و تصور میکنند جوانان اینگونه از انواع انحرافات دور میشوند غافل از اینکه فضای مجازی تقریبا به اندازه فضای حقیقی برای نوجوانان و جوانان انحرافزاست.
این روانشناس اجتماعی در پایان سخنان خود به بیان راهکارهایی در این راستا پرداخت و توصیه کرد: در گام اول باید آموزش سواد رسانهای را در سبد آموزشهای رسمی و غیر رسمی جامعه قرار دهیم تا سواد رسانهای مرم به گونهای افزایش یابد که بتوانند از مخاطرات ناشی از استفاده غلط تکنولوژی آگاه شوند.
از سوی دیگر باید به خانوادهها آموزش داد تا در زمانهای خاصی ابزارهای دیجیتالی و ارتباطی را کنار گذاشته و با یکدیگر به گفتوشنود نشسته و برای خود برنامهریزی کنند.
چراکه به هر حال وقتی ما برنامهای برای استفاده از این ابزارهای ارتباطی نداشته باشیم ممکن است ساعات طولانی به شکل غلط و نامناسب از این ابزار استفاده و در آنها غرق شویم.
مردم باید یاد بگیرند حداکثر زمان استفاده از این ابزارها به استثناء افرادی که شغل و کارشان مرتبط با این ابزارها است، بیشتر از ۹۰ دقیقه نمیتواند باشد و بیشتر از آن حتما بر روی بیوشیمی، شیارهای مغز و اعصاب اثر منفی خواهد داشت.