سال گذشته یکی از سالهای خشک و کمبارش طی یک دهه گذشته بوده است. حالا بنا بر دادههای سازمان هواشناسی میتوان گفت پاییز پیش رو هم فصل کمبارشی خواهد بود.
پاییز خشک دیگری در راه است. این گزاره میتواند در آوار اخبار تلخ این روزها اتفاقی معمولی باشد که حالا از زبان رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی اعلام شده، اما این ظاهر ماجراست و آن چه پشت این خبر به ظاهر معمولی نهفته حکایت از اتفاقات سیاهتری دارد.
روزنامه جام جم در ادامه نوشت: هر چند تعدد و توالی اخبار بد این روزها جایی برای دوراندیشی چنین اخباری نمیگذارد، اما پیامدهای خشکسالی پاییزی سال گذشته و امسال اتفاقا خیلی زود خودش را نشان میدهد و بدتر این که اولین تاثیر آن در معیشت ما مردم است.
تاثیرات آب و هوایی شاید تا چند سال پیش تنها در میانه هشدارهای فعالان محیط زیست و از زبان آنها شنیده میشد، اما از وقتی این پیامدها به صورت مستقیم در زیست شهروندان نمود پیدا کرده حالا میتوان حتی آن را در یک تاکسی هم از زبان مسافران شنید. معنای این تغییر تنها در نزدیکترشدن این تاثیرات بر زندگی روزمره شهروندان است.
همه این موارد باعث شده کمبارشی پاییز پیش رو را نه صرفا یک تغییر اقلیمی که یک اتفاق اجتماعی و اقتصادی بنامیم. مصداقهای این پیامدها هم حالا به شکل آشکاری به چشم میآید، از ماجرای کمبود منابع آبی که باعث نارضایتیهایی در خوزستان شد بگذریم و تازهتر از آن افزایش عجیب قیمت لبنیات در چند روز گذشته است.
شاید سادهباورانه به نظر بیاید که معلول این افزایش قیمت در پاییز خشک این سالهاست، اما باید بدانیم کمبارشیهای گذشته باعث کاهش سطح زیر کشت شده و همین عامل باعث کمبود علوفه شده است؛ اتفاقی که به طور مستقیم در تولید شیر و فرآوردههای لبنی تاثیر داشته و یکی از دلایل مهم افزایش قیمت در این حوزه شده است.
سال گذشته یکی از سالهای خشک و کمبارش طی یک دهه گذشته بوده است. حالا بنا بر دادههای سازمان هواشناسی میتوان گفت پاییز پیش رو هم فصل کمبارشی خواهد بود.
احد وظیفه، رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی، میگوید: «تا پایان مرداد، ۶۰ درصد آب کشور تامین شده که این امر بیانگر کاهش ۴۰ درصدی آب ناشی از کمبود بارش در فصل زمستان و بهار است.» دلایل همانی است که همه این سالها بوده است؛ افزایش دما، تغییرات اقلیمی و البته مداخلات انسانی. آن طور که وظیفه میگوید افزایش دمای بالاتر از نرمال منجر به ذوب برفها، آن هم زودتر از موعد و کاهش دبی رودخانهها میشود، همچنین خیلی از رودخانهها که در اغلب سالها دائمی بودند، فصلی شده یا دیگر آبی ندارند.
اما چرا کمبارشی در پاییز اتفاق بدتری است؟ رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی میگوید: «بارشهای تابستانه درصد کمی از بارشهای سالانه را تشکیل میدهد، اما با توجه به بارشهای محدود تابستان و تداوم کمبارشی در فصول پاییز، در فصل زمستان و بهار خسارت قابل توجهی به جامعه کشاورزی وارد خواهد شد.»
در حالی در انتظار پاییزی خشک نشستهایم که باید بدانیم بارانهای پاییزی کمآبیها را جبران نمیکند. احد وظیفه ادامه میدهد: «در ۱۰ سال آبی گذشته حتی یک بار هم ترسالی نداشتیم و منابع آبهای زیرزمینی و آبهای پشت سدها به شدت افت کرده است و وضعیت کمبارشیهای پاییزی این وضعیت را تشدید خواهد کرد.»
تاثیر مستقیم این کمبارشیها بر کشاورزی است. کاهش سطح زیر کشت و به تبع آن کاهش محصولات باعث کاهش درآمدها و البته تولید میشود. این چرخه، اما ادامه پیدا میکند و خیلی زود به شهرنشینان هم میرسد. از عباسعلی ولی، استاد مدیریت و کنترل بیابان دانشگاه کاشان، میپرسیم تداوم کمبارشیهای پاییزی چه پیامدهای اجتماعی به دنبال خواهد داشت و مهمتر آن که از چه زمانی باید منتظر این پیامدها در زندگیمان باشیم؟ او معتقد است این تاثیرات مدتهاست به شیوه زیست ما راه پیدا کرده و آن چه در پیش است تبعاتی سهمگینتر از گذشته است.
او میگوید: «فروپاشی اقتصاد محلی و فقر بیشتر روستاییان و شهرهای کوچک، یکی از آن پیامدهایی است که بر مسائل اجتماعی جامعه نیز تاثیر خواهد گذاشت؛ چرا که معیشت غالب روستاییان و شهرهای کوچک عمدتا به فعالیتهای کشاورزی و دامداری گره خورده است.»
به باور او مسئولان ردهبالای کشور تا مدتها به تاثیرات مهم اقلیمی بر جریانهای اجتماعی و اقتصادی مردم باور نداشتند و حالا به تکاپو افتادهاند که کمبودهای برنامهریزی دو دهه پیش را با اقدامات زودبازده چند ساله جبران کنند. ولی میگوید: «تداوم کمبارشیهای پاییزی یکی از نشانههای بروز خشکسالی در کشور است که در درجه اول مهمترین منبع معیشت جامعه روستایی و سپس شهرهای کوچک را دچار تهدید و بیثباتی میکند. بیآبی و از بین رفتن زمینهای کشاورزی و مراتع دامداری موجب کاهش شدید درآمد سرپرستان میشود و موج بیکاری را ایجاد میکند.»
جستوجو برای فهرستکردن پیامدهای اجتماعی و اقتصادی کمبارشیهای پاییزی ما را به یک ترکیب جالب توجه میرساند. عباسعلی، ولی میگوید پیرو خشکسالیهای هواشناسی و آبشناسی باید در انتظار خشکسالی اقتصادی و اجتماعی باشیم. آن طور که او میگوید هر چه شدت و گستره خشکسالیهای آبشناسی و هواشناسی بیشتر باشد، تاثیرات اجتماعی و اقتصادی آن هم عمیقتر خواهد بود.
مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی گزارش داده که در گذشته برخی خشکسالیها به طور محدود و بعضا گسترده ایران را دربرگرفته و باعث بروز خسارتهای فراوان به محصولات کشاورزی و دامی مناطق روستایی شده و مهاجرت دستهجمعی روستاییان به شهرها را به دنبال داشته است.
عباسعلی ولی، استاد مدیریت و کنترل بیابان، هم معتقد است اینها از معمولترین پیامدهای چنین اتفاقی است. البته چه کسی است نداند با افزایش مهاجرت سیل مشکلات دیگر به راه افتاده است. حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ یکی از عوارض این مهاجرتهاست که هزینههای بسیار سنگینی را بر جامعه و کشور تحمیل میکند. نتایج سرشماریها نشان میدهد که برخی روستاهای کشور بر اثر این گونه خشکسالیها خالی از سکنه شدهاند.
وقوع خشکسالیهای شدید و بلندمدت بهویژه در مناطق حساس و شکننده موجب واردآمدن ضررهای شدید اقتصادی و اجتماعی میشود. ولی ادامه میدهد: «خشکسالی سبب افزایش مهاجرت به سوی شهرها میشود و فقدان شغل در محل جدید موجب افزایش نرخ بیکاری در این شهرها و رواج مشاغل غیر رسمی و زیرزمینی میشود که خود تاثیرات منفی اقتصادی و اجتماعی به همراه دارد.»
پیامدهای اقتصادی توالی کمبارشیها شاید بدیهی به نظر برسد؛ چرا که اثر اولیه و مهم این پیامدها کمبود منابع آبی به واسطه همین تداوم کمبارشیهاست. همین چند روز پیش ایسنا اعلام کرد بحران آب نزدیک به ۷۰ درصد مناطق ایران را غیر قابل کشت کرده است؛ خبری که در صورت درستی با توجه به تداوم کمبارشیها میتواند به بحرانهای اقتصادی ناشی از این اتفاق دامن بزند. البته این آمار هم تازگی ندارد و چند سال پیش هم موسسه تحقیقات آب و خاک ایران اعلام کرده بود از مجموع ۸ میلیون هکتار اراضی کشاورزی تنها یک میلیون هکتار آن قابل کشت است.
از عباسعلی، ولی کارشناس کنترل بیابان میپرسیم چرخه آسیبهای اقتصادی به واسطه این کمبارشیها از کجا آغاز میشود. او معتقد است ابعاد اقتصادی با بالاترین رتبه، بیشترین تاثیرپذیری را از وقوع خشکسالی داشته که کاهش درآمد در اولویت اول آن قرار گرفته است. او عنوان میکند: «در اثر بروز خشکسالی کاهش سطح زیر کشت موجب کاهش تولید و خرید و فروش محصولات کشاورزی میشود که این امر کاهش ارزش اقتصادی اراضی کشاورزی را به دنبال دارد.»
به عبارت دیگر میتوان گفت در انتهای این چرخه زمینهای کشاورزی در بهترین حالت ممکن با تغییر کاربری همراه خواهد شد. همین موضوع دومینوی اتفاقات بعدی را به حرکت درمیآورد؛ به این مفهوم که تغییر کاربری اراضی باعث تغییر شغل میشود و این موضوع کاهش تولید و درآمد و البته افزایش هزینهها را به همراه میآورد که در پی آن افزایش بدهیها و کاهش سرمایهگذاری اتفاق میافتد.
عباسعلی، ولی میگوید: «پژوهشهای بسیاری در این حوزه صورت گرفته که نشان میدهد بیشترین تاثیر خشکسالی ابتدا بر بخش کشاورزی، سپس صنعت و نهایتا این بخش خدماتی است که آسیب میبیند.»