bato-adv
کد خبر: ۴۹۹۸۲۷

چرا کره‌شمالی هنوز برای امریکا اولویت ندارد؟

کره‌جنوبی نیز بدش نمی‌آید در فواصل زمانی مختلف توجه امریکا را به موضوع کره‌شمالی جلب کند و همواره نبض این پرونده حل‌نشده را زنده نگه دارد.

تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۱۶ مرداد ۱۴۰۰
چرا کره‌شمالی هنوز برای امریکا اولویت ندارد؟

وزرای خارجه دو کشور امریکا و کره جنوبی روز گذشته به صورت تلفنی درباره کره‌شمالی و نحوه تعامل با این کشور و وضعیت بشردوستانه در پیونگ‌یانگ با یکدیگر مذاکره کردند. وزارت خارجه کره جنوبی با انتشار بیانیه‌ای ضمن اشاره به رایزنی تلفنی وزرای خارجه امریکا و کره جنوبی اعلام کرد: دو طرف با برگزاری مذاکرات تفصیلی درباره راهکار‌های همکاری با کره شمالی موافقت کرده‌اند، از جمله کمک‌های انسان‌دوستانه و ادامه تلاش‌ها برای تعامل با پیونگ یانگ.

وزارت خارجه کره جنوبی افزود: وزرای خارجه امریکا و کره جنوبی با ادامه تلاش‌های دیپلماتیک هماهنگ موافقت کردند به پیشرفت‌های چشمگیر و محسوس برای رسیدن به هدف خلع سلاح کامل هسته‌ای و برقراری صلح پایدار در شبه جزیره کره دست پیدا کنند. وزارت خارجه امریکا نیز اعلام کرد: بلینکن حمایت امریکا از مذاکره و تعامل بین دو کره را تایید کرده است. در ماه مه سال ۲۰۲۱ نیز موج جائه، رییس‌جمهور کره‌جنوبی به امریکا سفر کرده بود.

یکی از موضوعاتی که در آن سفر مورد مذاکره قرار گرفت موضوع منتفی شدن خروج امریکا از شبه‌جزیره کره در قبال همکاری‌های بیشتر سئول با امریکا در زمینه رویارویی با چین و حفظ زنجیره تامین کالا در میانه همه‌گیری کرونا و همکاری در خصوص تولید سمی‌کونداکتور‌ها بود تا وابستگی امریکا به چین در این خصوص کمتر شود. طی چهار سال ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، روابط سئول و واشنگتن دچار تنش‌هایی شده بود.

به نظر می‌رسد که در دولت بایدن روابط دو کشور بار دیگر در مسیر طبیعی خودش قرار گرفته و ائتلاف دو کشور بار دیگر تعمیق شده است، اما هنوز شکاف‌های استراتژیک میان دو کشور و برخی مسائل داخلی مانع از تحقق کامل چنین ائتلافی شده است. روابط امریکا و واشنگتن در زمان ریاست‌جمهوری مون جائه از همان ابتدا گرفتار توفان‌هایی شد. مون، در ماه مه سال ۲۰۱۷ به قدرت رسید؛ یعنی درست زمانی که رویارویی امریکا و کره‌شمالی به اوج خود رسیده بود. بنابراین به‌طور طبیعی اولویت نخست دولت او ممانعت از بروز درگیری نظامی در شبه‌جزیره کره بود چراکه سئول به خوبی می‌دانست چنانچه درگیری نظامی میان پیونگ‌یانگ و واشنگتن رخ دهد، این سئول خواهد بود که باید بهایش را بپردازد. در نتیجه دولت مون راه‌هایی چند را برای تحقق این هدف آزمود.

در ابتدا اعلام کرد که هیچ تمایلی به همکاری با امریکا در یک حمله همه‌جانبه به کره‌شمالی ندارد. اما این رویکرد مون نیز نتوانست تنش را بخواباند. در نتیجه او تلاش کرد توجه دولت ترامپ را به امکان وقوع یک معامله بزرگ با کره‌شمالی معطوف کند. خصوصا اینکه در آن سو نیز کیم جونگ اون پیام‌هایی مبنی بر تمایلش به مذاکره مستقیم ارسال کرده بود. مون همه این تلاش‌ها را صورت داد چراکه صلح میان کره شمالی و کره جنوبی حایز ویژگی‌های استراتژیکی است که برای هر دو طرف مهم است. علاوه بر این، مون جایگزین رییس‌جمهوری شده بود که به تازگی به واسطه اتهام فساد مالی از قدرت خلع شده بود.

بنابراین مون از سرمایه سیاسی خوبی برای پیشبرد طرح صلح میان دو کره برخوردار بود. دولت ترامپ نیز در آن سو به این نتیجه رسید که به لحاظ سیاسی و استراتژیک ضرری ندارد که طرح مون را بیازماید. چراکه نه فشار حداکثری دوران ترامپ و نه صبر استراتژیک دوران اوباما در خصوص کره شمالی جواب نداده بود بنابراین طرح کره جنوبی برای مذاکره فرصتی بود که ممکن بود بتوان با استفاده از آن کره شمالی را از مدار نفوذ چین خارج کرد. اما در نهایت مشخص شد که طی کردن روند سازش با پیونگ‌یانگ دشوارتر از آن چیزی است که به نظر می‌آمد و کره جنوبی و امریکا برای طی کردن این روند آمادگی لازم را نداشتند. برای مثال کره جنوبی باید می‌پذیرفت برخی از تحریم‌هایش علیه همسایه شمالی را بردارد. در آن سو، اما امریکا یک توافق تاکتیکی با کره‌شمالی در خصوص منع آزمایش موشک‌های قاره‌پیما به دست آورد بنابراین بیش از این در روند ارایه مشوق‌ها پیش نرفت. این در حالی بود که این توافق صرفا خاک امریکا را امن نگه می‌داشت و باز هم سئول و توکیو در معرض موشک‌های کره‌شمالی قرار داشتند. در ادامه، امریکا از لغو تحریم‌های کره‌شمالی خودداری و اعلام کرد که خواستار خلع سلاح هسته‌ای کامل، قابل تایید و غیرقابل‌بازگشت کره شمالی است. در نتیجه این رویکرد، کیم جونگ اون نیز شانه بالا انداخت و بار دیگر مسیر مالوف خود را در پیش گرفت.

این روند نشان داد که ائتلاف امریکا و کره جنوبی محدودیت‌هایی نیز دارد. البته کره‌جنوبی دلایل موجهی برای هراس از کنارگذاشته شدن توسط امریکا دارد و همواره از این بیم دارد که امریکا و کره‌شمالی وارد درگیری شوند که کره‌جنوبی به هیچ‌وجه خواهان آن نیست. در هر ائتلافی ترس از یک کشور یا کشوری دیگر، امری معمول است، اما ترس از هر دو طرف ماجرا (کره‌شمالی و امریکا) امری نادر محسوب می‌شود و این کره‌جنوبی است که درگیر این ترس است. چراکه در چنین نوعی از ائتلاف متحد ضعیف‌تر همیشه احساس می‌کند از او اخاذی شده و سعی می‌کند قبل از اینکه این شراکت به لحاظ سیاسی بی‌ثبات شود، راهی برای خروج از آن بیابد. در آن سو امریکایی‌ها هم به این نتیجه رسیده‌اند که گسترده‌کردن حضور نظامی‌شان در جای جای جهان لزوما به نفع‌شان نیست بلکه آن‌ها را آسیب‌پذیرتر می‌کند.

بنابراین در این حوزه از دست رد زدن بر سینه متحدان‌شان سود نیز می‌برند. خصوصا اینکه این متحدان آنقدر ثروتمند باشند که بتوانند هزینه‌های نظامی‌شان را خودشان پرداخت کنند. اما در عین حال امریکا برای کنترل چین در سال‌های آینده به همکاری کشور‌های منطقه، خصوصا کره‌جنوبی نیاز دارد. اما کره‌جنوبی خود نیز در زمینه اقتصادی به‌شدت به چین وابسته است و به هیج وجه تمایل ندارد سر به سر اژد‌های خفته بگذارد. البته امریکا هیچ نیازی ندارد که کره‌جنوبی نقش نظامی پررنگی در منطقه علیه چین بازی کند، اما با توجه به سرمایه‌گذاری هنگفت امریکا در کره‌جنوبی و همچنین رشد سریع سئول در زمینه تکنولوژی، واشنگتن به دلایل کاملا منطقی انتظار دارد که کره‌جنوبی در این حوزه همکاری‌های بسیار نزدیکی با امریکا داشته باشد تا خلأ چین در بازار‌های امریکا احساس نشود. اما در این میان موضوع کره‌شمالی مثل همیشه حساس است چراکه حل‌وفصل آن به هیچ‌وجه کار آسانی نیست.

البته دولت بایدن هنوز استراتژی خود در قبال کره شمالی را علنا منتشر نکرده است، اما نشانه‌هایی چند از این استراتژی دیده می‌شود. برای مثال امریکا از گفتگو‌های دو کره با عنوان «خلع سلاح هسته‌ای شبه‌جزیره کره» یاد می‌کند به جای اینکه صرفا به خلع سلاح کره‌شمالی اشاره کند. این‌طور به نظر می‌رسد که دولت بایدن هم سیاست فشار حداکثری را نمی‌پسندد و هم سیاست صبر استراتژیک را و در عین حال به دنبال راهکار‌های عملی و پیشبرد دیپلماسی در قبال پیونگ‌یانگ است و قصد دارد بدون به خطر انداختن منافع امریکا پیشرفت‌هایی عملی در این روند به دست آورد. اما در این میان یک واقعیت وجود دارد و آن هم اینکه دولت بایدن وقت و انرژی چندانی برای تمرکز بر روی موضوع کره‌شمالی ندارد.

اتفاقا دولت ترامپ نیز در نهایت به همین روش عمل کرد و بعد از اعمال فشار حداکثری بار دیگر به رویکرد صبر استراتژیک در خصوص کره‌شمالی بازگشت. از دیدگاه امریکا موفقیت در خصوص کره‌شمالی بسیار زودگذر است و موضوعات بسیار مهم‌تری در داخل امریکا و منطقه شمال شرق آسیا وجود دارند که می‌توانند به باتلاقی برای امریکا تبدیل شوند. اما از دیدگاه کره‌جنوبی، دفع خطر کره‌شمالی در کوتاه‌مدت و پیگیری روندی درازمدت برای سازش به این کشور بخش مهمی از سیاست خارجی سئول است. اما برای تحقق این هدف امریکا باید بیش از اظهارات و تعهدات شفاهی دست به عمل بزند و باید مشوق‌هایی به پیونگ‌یانگ بدهد که به نظر می‌رسد هیچ‌کسی در واشنگتن تمایلی به دادن این مشوق‌ها ندارد و کره‌شمالی که به‌شدت به رفع تحریم‌ها نیاز دارد، هنوز کنجکاو است بداند زرادخانه‌های تسلیحاتی‌اش تا چه اندازه اهرم فشار در اختیارش قرار می‌دهد. کره‌شمالی خیلی خوب بلد است طوری بازی کند که هیچ‌کسی نتواند نادیده‌اش گرفته و فراموشش کند. البته کره‌جنوبی نیز بدش نمی‌آید در فواصل زمانی مختلف توجه امریکا را به موضوع کره‌شمالی جلب کند و همواره نبض این پرونده حل‌نشده را زنده نگه دارد.

برچسب ها: آمریکا کره شمالی
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین