او در این سالها درخواستهای زیادی از طرف خریداران بالقوه داشته، اما بهدلیل احساس گناه تمام این پیشنهادات را رد کرده است. او به بلومبرگ گفت: در سالهای پس از این ماجرا، به طرز وحشتناکی بارها و بارها پشیمان شدم. گاهی نیمهشب از خواب بیدار میشوم و با خودم فکر میکنم من آن را دزدیدم. من صدای او را دزدیدم.
تنها صدای ضبط شده به جا مانده از نویسنده انزوا طلب آمریکایی، احتمالا با صاحبش میسوزد. زنی که صاحب این نوار است، میگوید که همیشه بابت بیاجازه ضبط کردن آن عذاب وجدان دارد. این زن خبرنگار صدای سلینجر، نویسنده ناتور دشت و فرانی و زویی را با بهانهای دروغین و به شکل پنهانی ضبط کرده است.
به گزارش بلومبرگ و لیتهاب، بتی اپس، زنی که صاحب نوار صدای سلینجر است، قبلا خبرنگار ادوکیت بوده است. در ۱۳ ژوئن ۱۹۸۰ این خبرنگار، نه تنها مهمترین مصاحبه عمرش بلکه یکی از مهمترین مصاحبههای ادبی را انجام داد. او که پس از به پایان رساندن درمان سرطان سینه در ۴۰ سالگی دوباره به اتاق خبر بازگشته بود، قصد داشت از نظر خودش کاری قابل توجه و مهم انجام دهد.
او لیستی از کسانی تهیه کرد که به عقیدهاش مصاحبه با آنها در جهان بسیار مشکل بود: عیدی امین رئیسجمهور اوگاندا و ۲ نویسنده: توماس پینچن و جی. دی. سلینجر. او سلینجر را انتخاب کرد. نویسندهای که از سال ۱۹۶۵ چیزی منتشر نکرده و آخرین مصاحبهاش را در سال ۱۹۵۳ انجام داده بود. اپس با یک پینتوی آبی اجارهای بهدنبال خانه سلینجر گشت، شماره تلفن او را از یک بقالی محلی گرفت و به توصیه خدمتکار سلینجر، نامهای برای او نوشت و به کارمند دفتر پست وینزر داد؛ ادارهای که سلینجر برای گرفتن نامههایش به آنجا میرفت.
اپس میخواست با سلینجر مصاحبه کند، اما میدانست که او مشهور به گوشهگیری و انزوا طلبی است؛ بنابراین در نامهاش به سلینجر، خود را یک داستاننویس «بلندقد با چشمان سبز و موهای قرمز-طلایی» توصیف کرد که نوشتن برایش سخت است، قصد ندارد «مزاحم خلوت و حریم خصوصی او شود» و فقط میخواهد با او صحبت کند. اپس برای سلینجر نوشت که هتل محل اقامت او تلفن ندارد و پیشنهاد کرد که آنها روز بعد در ساعت ۹:۳۰ صبح در کامینز کورنر با هم ملاقات کنند.
وقتی اپس موفق به ملاقات با سلینجر شد، بدون اینکه نویسنده مشهور خبر داشته باشد، ضبط صوتی را در آستین لباس خود پنهان کرده بود. او سلینجر ۶۱ ساله را دید که با شلوار جین، کفش کتانی و یک پیراهن کتی در برابرش نشست و درحالیکه از وجود ضبط صوت بیخبر بود، به سؤالاتش جواب داد: آیا هولدن کالفیلد، مشهورترین شخصیت مخلوق او هرگز بزرگ میشود؟ «همه چیز در کتاب هست» او همچنین درباره تجربه سلینجر در جنگ جهانی دوم پرسید، اینکه هنوز مینویسد، چرا خیلی وقت است چیزی منتشر نکرده و اینکه آیا به رؤیای آمریکایی اعتقاد دارد؟ «به نسخه خودم از آن، بله.»
قبل از اینکه سلینجر از حضور مردم محلی کلافه و عصبانی شود، فضا را ترک کند و بگوید که میخواهد در فضای خصوصی اش تنها باشد، اپس توانست ۲۷ دقیقه از حرفهای او را ضبط کند. پس از این ملاقات، اپس گزارش-مصاحبهاش را در مجله پاریس ریویو منتشر کرد.
گزارش اپس بسیار خواندنی است و شامل اطلاعات جذابی از ملاقات او با سلینجر در نقش یک داستاننویس و نفوذ به خلوت نویسنده مشهور است.
البته اپس پس از آنکه ۵ دقیقه از فایل صوتی را برای اثبات صحت ادعایش برای روسای خود پخش کرد، آن را در صندوق امانات گذاشت و هیچکس تاکنون این صدای ضبط شده را کامل نشنیده است.
او در این سالها درخواستهای زیادی از طرف خریداران بالقوه داشته، اما بهدلیل احساس گناه تمام این پیشنهادات را رد کرده است. او به بلومبرگ گفت: در سالهای پس از این ماجرا، به طرز وحشتناکی بارها و بارها پشیمان شدم. گاهی نیمهشب از خواب بیدار میشوم و با خودم فکر میکنم من آن را دزدیدم. من صدای او را دزدیدم.
میدانید این مثل دزدیدن روح کسی است، درست است؟ آن نوار مال من نیست که آن را به کسی بدهم یا بفروشم. بهگفته پاول الکساندر، زندگینامهنویس سلینجر، تنها صدای ضبط شده به جا مانده از نویسنده، همین نواری است که سالها در صندوق امانات کنج عزلت گزیده است. اپس در جدیدترین نسخه وصیتنامهاش نوشته که این صدای ضبط شده، باید همراه جسد او سوزانده شود؛ بنابراین ظاهرا تنها صدای بازمانده از نویسنده پر رمز و راز آمریکایی، نشنیده خاکستر خواهد شد.
ترجمه: روناک حسینی- روزنامه همشهری