در شرایطی که آینده "مذاکرات هستهای وین" و فرآیند احیای توافق "برجام"، چندان روشن و مشخص نیست، تعاملات دیپلماتیکِ مستمر میان تهران و ریاض میتواند صلح و ثبات بیشتری را برای منطقه خاورمیانه به همراه داشته باشد و منافع قابل توجهی را نیز برای دو طرف، به ارمغان آورد.
فرارو- خبرگزاری "تی آر تی وورلد" در گزارشی، به مساله گفتگوهای ایران و عربستان سعودی پرداخته و به طور خاص به این موضوع اشاره کرده که فارغ از نتیجه "مذاکرات هستهای وین"، تعاملات میان تهران و ریاض باید ادامه یابد. امری که در نوع خود میتواند صلح و ثبات بیشتری را برای منطقه خاورمیانه (که در یکی از بیثباتترین دوران خود به سر میبرد) به ارمغان آورد.
تی آر تی وورلد در این رابطه مینویسد: «در شرایطی که ایالات متحده آمریکا قویا سعی دارد تا قدرت و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران و جریانهای وابسته به آن در منطقه خاورمیانه را تضعیف کند، دولت بایدن به طور همزمان مذاکرات هستهای وین با هدف احیای برجام را نیز مدیریت میکند و سعی دارد تا در این زمینه نیز با تهران به توافقی دست یابد.
با این همه، تلاشها تا این لحظه جهت دستیابی به یک توافق برای احیای برجام، شکست خورده اند. امری که عملا آینده و سرنوشت توافق هستهای برجام را در وضعیت نامشخصی قرار داده است. مسالهای که بسیاری از ناظران و تحلیلگران را در مورد مرگِ توافق برجام، تا حدی نگران کرده است.
به گزارش فرارو، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در جریان مذاکرات هستهای ایران، از قدرت تاثیرگذاری قابل توجهی برخوردار هستند. با این همه، این دسته از کشورها، هیچ موضع هماهنگی در مورد مساله هستهای ایران ندارند و هنوز اتحادی میان آنها در مورد اینکه آیا باید از احیای برجام حمایت کنند یا خیر، وجود ندارد.
در وهله نخست به دلایل اقتصادی و امنیتی، رهبرانِ کویت، عمان، قطر، و همچنین شیخ نشینی دوبی، از همان زمانِ انعقاد توافق اولیه برجام در دوران ریاست جمهوری "باراک اوباما"، از آن حمایت کردند و آن را موجب ایجاد صلح و ثباتِ بیشتر ارزیابی میکردند. آنها همواره بر این مساله تاکید داشته اند که توافق هستهای ایران، واقعبینانهترین راه حل جهت تنش زدایی با ایران و نظارت بر برنامه هستهای ایران را ارائه میکند و باید از آن قویا حمایت کرد.
با این حال، شیخ نشین ابوظبی، بحرین و عربستان، نگرانیهای زیادی در مورد احیای توافق برجام دارند و مدعی هستند که تحقق این مساله موجب خواهد شد تا قدرت و نفوذ منطقهای و بین المللی ایران، افزایش قابل توجهی یابد و این کشور به زعم آن ها، رفتارهای تهاجمی بیشتری را از خود نشان خواهد داد.
این دسته از کشورها که لابیهای گستردهای را با دولت "ترامپ" جهت اعمال "فشار حداکثری" به تهران انجام دادند، از این وحشت دارند که ادغام مجدد ایران در اقتصاد جهانی میتواند تهران را در پیگیری برنامه موشکی خود و همچنین توسعه نفوذ منطقهای و بین المللی اش قدرتمندتر کند و عملا دایره قدرت و نفوذ آنها را بیش از پیش محدود سازد.
فارغ از این گزاره و اختلافات و همچینین آینده نامعلوم احیای توافق برجام، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، گرایش و تمایلی عمومی جهت انجام گفتگو با ایران دارند. کویت، عمان و قطر، مدت هاست که گفتگوهای جدی و مهمی را با تهران در موضوعات مختلف دارند. مقامهای ایرانی نیز هر زمان که به دنبال بهبود روابط خود با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس هستند، به این کشورها سفر میکنند.
حتی در میان ضدایرانیترین کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز، شاهد این نکته هستیم که آنها تا حدی، از رویکرد تعامل و گفتگو با ایران استقبال میکنند. در ماه جولای سال ۲۰۱۹، دو هیات اماراتی در اوج تنشهای کشورهای منطقه با ایران، به تهران سفر کردند و سعی نمودند تا در جریان سفر خود، مسائل مهم و پردغدغه برای دو طرف را مورد بحث و رایزنی قرار دهند و در عین حال، تا حدی از شدت تنشهای کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با ایران نیز بکاهند.
در ماه آپریل سال ۲۰۲۱ نیز، مقامهای عربستان سعودی در بغداد، گفتگوها با طرف ایرانی را آغاز کردند. این مذاکرات در همان ماهی انجام شدند که "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستانسعودی در مصاحبهای تاکید کرده بود که کشورش خواهان روابط خوب و مثبت با ایران است.
در نهایت باید گفت، تمایلی رو به رشد و فزاینده جهت یافتن راههایی برای مدیریت و مهارِ تنش هایِ میان ایران و پادشاهیهای عرب حاشیه خلیج فارس، در مقایسه با تشدید تنشها میان دو طرف وجود دارد.
حمله به تاسیسات نفتی آرامکو در سپتامبر سال ۲۰۱۹، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را به تعامل بیشتر و بهتر با ایران سوق داد. این حمله نه تنها نشان داد که تا چه اندازه اقتصاد و امنیت عربستان سعودی در برابر حملات خارجی ضعیف و آسیب پذیر است، بلکه تا حد زیادی ناکارآمد بودن راهبرد فشار حداکثریِ دولت ترامپ در برابر راهبرد مقاومت حداکثری ایران را نیز به نمایش گذاشت و به دولتهای عرب حاشیه خلیج فلارس ثابت کرد که برای تامین امنیت خود نباید چشم به قدرتهای خارجی داشته باشند.
اضافه بر این، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس وقتی انفعال دولت ترامپ را در برابر حمله به تاسیسات نفتی آرامکو دیدند، بیش از پیش نسبت به دولت آمریکا بی اعتماد و دلسرد شدند. در این رابطه، "بلال شعب" رئیس انیسیتو مطالعات دفاعی و امنیتی خاورمیانه میگوید: "شوکه کننده است که آمریکا در آن زمان هیچ کاری انجام نداد. این مساله نه فقط سعودی ها، بلکه کل جهان را شوکه کرد".
بدون تردید پیروزی "جو بایدن" رئیس جمهور جدید آمریکا در انتخابات نوامبر سال ۲۰۲۰ این کشور نیز بر شدت فشارها به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس جهت عادی سازی روابطشان با ایران و ازسرگیری گفتگوهای دیپلماتیک با آن، افزود. این تصور میان دولتهای عرب حاشیه خلیج فارس که دولت بایدن به نسبت دولت ترامپ، حمایتهای به مراتب کمتری را از آنها انجام خواهد داد، نقش مهمی در ایجاد این پیش فرض برای آنها بازی کرد که آنها باید هر چه سریعتر روابط خود با تهران را توسعه دهند و تعامل و گفتگو با آن را پیشه کنند.
این باور در میان دولتهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز به طور قوی وجود دارد که دولت بایدن در مقایسه با دولت ترامپ، غیرقابل اعتمادتر و غیرقابل تکیهتر است و بهترین راهکار، همان تعامل با تهران است.
در شرایط کنونی، صرف نظر از توجه به آینده مبهم توافق برجام، اگر سعودیها و دیگران در منطقه به تعامل و گفتگو با ایران بپردازند، این موضوع برای صلح و ثبات منطقه خاورمیانه، بسیار مثبت و مفید خواهد بود. در این راستا، انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران و پیروزی ابراهیم رئیسی در آن، اگرچه به زعم برخی کارشناسان و تحلیلگران میتواند به پیچیدهتر شدنِ مذاکرات هستهای وین منجر شود، با این حال، اینطور به نظر میرسد که این مساله میتواند روند گفتگوهای ایران و عربستان را با پیشرفتهای بیشتری همراه سازد.
شاید در این نقطه این سوال پیش آید که چطور این مساله ممکن است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که رئیس جمهور جدید ایران، روابط نزدیکی با رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین نهادهای مهمی در ایران نظیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارد. در این راستا، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در گفتگو با ایران میتوانند با اطمینان بیشتری مذاکره کنند و در این رابطه موضعِ دولت رئیسی نیز قویتر است. درست به همین دلیل است که به زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل خاورمیانه، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس، انتخاب ابراهیمرئیسی به ریاست جمهوری ایران را امری مثبت و سازنده در روابط خود با تهران در نظر میگیرند.
در این شرایط، سعودیها نیز کاملا به این جمع بندی رسیده اند که صحبت نکردن و عدم تعامل با ایران، فضایی امنتر را برای آنها به وجود نخواهد آورد. از این رو، آنها نیز در هرگونه تعامل با تهران، از خواستههای حداکثری خود دست میکشند و عملا ویکرد واقع بینانه تری را در قبال این کشور اتخاذ میکنند.
بدون تردید، اتخاذ دیپلماسی قادر نخواهد بود که کلیه مشکلات خاورمیانه را به نحو معجزه آسایی حل کند. به عنوان مثال در روابط ایران و عربستان، محدودیتها و مشکلاتی نیز وجود دارند که بر سرعتِ روابط و تعاملات دو طرف، تاثیرات قابل توجهی را از خود برجا میگذارند. نباید فراموش کرد که تهران و ریاض، مشکلات فراوان و پیجیدهای با یکدیگر دارند. با این حال، تعامل میان دو قدرت برترِ منطقه خاورمیانه، میتواند ثبات بیشتری را برای این منطقه (آن هم در شرایطی که خاورمیانه در بی ثباتترین وضعیت خود به سر میبرد) به ارمغان آورد».