دوونیم میلیون رأی برای آقای همتی در حقیقت تیر خلاصی در شقیقه اصلاحطلبان بعد از ۲۴ سال حیات سیاسیشان بود
صادق زیباکلام در شرق نوشت: انتخابات ۲۸ خرداد یکی از مهمترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی ایران است. این انتخابات با دیدگاههای موافق و مخالف بسیاری روبهرو بود. هر طیف و گروه سیاسی سعی میکرد حضور و عدم حضور مردم در پای صندوق رأی را به پای پیروزی خود گذاشته و از آن به عنوان اهرم فشار بر رقیب استفاده کند.
اصولگرایان و نهادهای رسمی کشور از همان آغاز انتخابات درصدد نشاندادن حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رأی بودند. از طرف دیگر، مخالفان انتخابات، خاصه اپوزیسیون تلاش میکردند انتخابات را سرد و بیروح نشان بدهند. اگر بگوییم جنگی تبلیغاتی به راه انداخته بودند پربیراه نگفتهایم. آنچه مهم است حاصل این مجادلههاست که سودی برای مردم ندارد و هرکس درپی سودای خویش است. مدعی اول پیروزی طیف گستردهای از براندازان، سلطنتطلبها و «رأیبیرأیها» بودند.
آنها هم ماهها در شبکههای فارسیزبان بهعلاوه فضای مجازی دربست کمپین رأیندادن را تبلیغ کرده بودند. قبولی ۵۰ درصدی رأیدهندگان با وجود چهار میلیون آرای باطله، هر معنایی که بدهد، معنای پیروزی براندازان را نمیتوان از آن استخراج کرد. اگر پیرامون برندههای انتخابات تردیدهای وجود داشته باشد، درخصوص بازندگان آن کمتر میتوان اماواگری داشت.
اگرچه ردصلاحیتها در همه انتخابات صورت میگیرد، اما اینبار ردصلاحیتها با ابهامات، پرسشها و شبهات گستردهای حتی از جانب طرفداران شورای نگهبان روبهرو شد. هنوز امواج رد صلاحیت علی لاریجانی و... فروکش نکرده بود که مصاحبه حجت الاسلام حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات سابق، پیرامون دخالت «وزارت» در رد صلاحیت مرحوم هاشمیرفسنجانی در سال ۹۲، پرسشها و تردیدها پیرامون چگونگی ردصلاحیتها را عمیقتر و عملا بدل به یک بحران جدی کرد.
دومین و بزرگترین بازنده انتخابات ۲۸خرداد اصلاحطلبان بودند. رهبری اصلاحات اگرچه با تأخیر، اما تمامقد به حمایت از آقای همتی برخاست. یکی پس از دیگری چهرههای اصلاحطلب از شخص آقای خاتمی گرفته تا جناب کروبی، غلامحسین کرباسچی، حسین مرعشی تا چهرههای روشنفکری همچون دکتر عبدالکریم سروش و استاد مصطفی ملکیان مردم را به شرکت در انتخابات و رأی به آقای همتی دعوت کردند.
اما هیچیک از آن حمایتها و دعوتها نتوانست یخی را آب کند. دوونیم میلیون رأی برای آقای همتی در حقیقت تیر خلاصی در شقیقه اصلاحطلبان بعد از ۲۴ سال حیات سیاسیشان بود. در بدبینانهترین حالت دستکم ۱۰ میلیون و در خوشبینانهترین حالت حتی رفتن به دور دوم را اصلاحطلبان برای نامزدشان پیشبینی کرده بودند؛ اما شکست آنان بهمراتب سنگینتر از دیگران بود. در نهایت مردم پیروز این انتخابات بودند؛ چه کسانی که رأی دادند و نامزد خود را بر صدر نشاندند و چه کسانی که رأی ندادند تا انتقاد خود را به گوش مسئولان برسانند.