مهرعلیزاده در سال ۸۴ هم به صورت منفرد وارد انتخابات شد و آن زمان هم هیچ هماهنگی خاصی با جبهه اصلاحات نداشت. البته اصلاحطلبان با نامزدهای متعدد در آن سال باعث شدند آرای جبهه اصلاحات شکسته شود که در نهایت نتیجه آن انتخابات پیروزی محمود احمدینژاد بود.
محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی تنها نامزدهای اصلاحطلب این دوره از انتخابات هستند؛ دو چهرهای که نامزدهای اصلی اصلاحطلبان محسوب نمیشوند و حتی مهرعلیزاده جزء لیست ۱۴ نفره نامزدهای مطرح در جبهه اصلاحات هم نبوده است. مهرعلیزاده در این انتخابات فارغ از تصمیم جبههای وارد انتخابات شد و ازقضا توانست تأیید صلاحیتش را از شورای نگهبان بگیرد. او همچنین در انتخابات مجلس یازدهم هم نامزد شده بود که در آن انتخابات رد صلاحیت شد، اما کمتر از دو سال بعد در انتخابات ریاستجمهوری تأیید صلاحیت شد.
به گزارش شرق، او حالا در نامهای خطاب به بهزاد نبوی که ریاست جبهه اصلاحات ایران یا همان نهاد اجماعساز را بر عهده دارد، نوشته است: «جناب آقای بهزاد نبوی، ریاست محترم جبهه اصلاحات ایران، با سلام و آرزوی سربلندی. همانگونه که مستحضرید اینجانب محسن مهرعلیزاده، معاون جناب آقای خاتمی رئیس محترم دولت اصلاحات، کاندیدای اصلاحطلب سیزدهمین دوره ریاستجمهوری تأیید صلاحیت شدهام. استدعا دارم فرصتی را جهت حضور و ارائه برنامههای اینجانب در جلسه مجمع عمومی آن جبهه محترم تعیین فرمایید».
متعاقب این نامه آذر منصوری، سخنگوی جبهه اصلاحات در کلابهاوس گفت: «در هیچیک از جلسات جبهه اصلاحات ازجمله جلسه دیروز چنین بحثی مطرح نشده است و باید ببینیم این درخواست چه میشود و چه موضعی را مجمع عمومی میگیرد. این یک بحث است که بهعنوان سخنگو نمیتوانم چیزی بگویم و آخرین موضع همانی است که در کانال جبهه اعلام شده است».
موضعی که آذر منصوری از آن سخن میگوید عدم ارائه نامزد از سوی جبهه اصلاحات است. او بعد از اعلام نتایج بررسی صلاحیتها موضع رسمی جبهه اصلاحات را اعلام کرد و در توییتر خود نوشت: «در تلاشند در کنار ردصلاحیتهای فلهای، برای اصلاحطلبان نامزدتراشی هم بکنند. جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیهای خطاب به مردم ایران اعلام کرد؛ هیچ نامزدی برای معرفی به مردم نداریم».
با وجود این موضع، مهرعلیزاده همچنان امید دارد که اجماع اصلاحطلبان را به دست بیاورد و این در حالی است که از آن سو تمایلهایی از سوی حزب کارگزاران سازندگی به حمایت از عبدالناصر همتی دیده میشود تا حدی که نمازی از اعضای کارگزاران، همتی را یک کارگزارانی معرفی کرد و توضیحات او در جلسه نهاد اجماعساز را قابل دفاع دانست یا غلامحسین کرباسچی، دبیرکل این حزب به استقبال همتی رفت و گفت: «آقای همتی نیروی خوبی است، منتها ما نمیدانیم ایشان آمادگی ماندن در صحنه و کارکردن در این شرایط را دارد یا خیر؟ و این را باید بررسی کنیم. ما بر اساس اینکه ایشان به کارگزاران میآید یا نمیآید، در مورد آقای همتی بحث نمیکنیم.
ایشان عضو کارگزاران بوده و هیچوقت هم استعفا ندادهاند، اما برای ما مسئله اصلی کشور، کارآمدی و حل مشکلات مردم است، باید ببینیم که ایشان در این زمینه چه اندازه میتواند کار کند و چه برنامه کاری در این حوزه دارد. البته اصل این موضوع باید در جبهه اصلاحطلبان بررسی شود و بعد درباره آن اعلام نظر صورت گیرد».
حالا مهرعلیزاده همین میزان حامی را هم ندارد و با نامهاش به جبهه اصلاحات به نوعی تلاش کرده از لحاظ تشکیلاتی اصلاحطلبان را قانع به حمایت کند؛ موضوعی که به نظر میرسد مورد تأیید نهاد اجماعساز نباشد، زیرا محمود صادقی، یکی از اعضای این نهاد گفته است: «آقای مهرعلیزاده تلاش زیادی کرد که در لیست کاندیداهای اصلاحطلبان قرار بگیرد، اما حتی نتوانست در لیست اولیه اصلاحطلبان حضور پیدا کند. از همینرو نمیتواند روی پایگاه رأی اصلاحطلبان حسابی باز کند. اصلاحطلبان نیز در بیانیهای رسما اعلام کردند که کاندیدایی در این دوره ندارند».
مهرعلیزاده در سال ۸۴ هم به صورت منفرد وارد انتخابات شد و آن زمان هم هیچ هماهنگی خاصی با جبهه اصلاحات نداشت. البته اصلاحطلبان با نامزدهای متعدد در آن سال باعث شدند آرای جبهه اصلاحات شکسته شود که در نهایت نتیجه آن انتخابات پیروزی محمود احمدینژاد بود. مهرعلیزاده هم در این بین با رأیی اندکی بیش از یک میلیون (۴.۳۸ درصد آرا) بخشی از آرا را پراکنده کرد و نفر آخر انتخابات شد. او حالا سعی میکند با اتخاذ مواضعی صریحتر از گذشته خود را نماینده جبهه اصلاحات نشان دهد تا حدی که او خود را منادی دولت سوم خاتمی معرفی میکند؛ ادعایی که البته از سوی اصلاحطلبان و شخص خاتمی تا امروز بههیچوجه تأیید نشده است.
به هر روی اصلاحطلبان باید تکلیف خود را روشن کنند؛ به نحوی که در انتخابات میان مهرعلیزاده یا همتی و از آن سو مشارکت غیرفعال باید یک مسیر را انتخاب کنند؛ هرچند ممکن است در این مسیر بخشی از احزاب اصلاحطلب مسیر مستقل خود را طی کنند و در صورتی که جبهه اصلاحات بر موضع عدم ارائه نامزد بایستد، تعدادی از احزاب نامزد خود را معرفی کنند؛ چنانچه اخیرا یکی از اعضای کارگزاران این موضوع را تأیید کرد و گفت در صورتی که جبهه اصلاحات فعالیتی نداشته باشد، کارگزاران مستقلا در انتخابات نقشآفرینی میکند. با این اوصاف باید منتظر ماند و دید جبهه اصلاحات کدام مسیر را در پیش میگیرد. تا این لحظه میتوان گفت هنوز هیچ چیز قطعی نیست و ممکن است در فرایند انتخابات اتفاقاتی رخ دهد که تمام پیشبینیها را طور دیگری کند.