حزب مؤتلفه خودش را قدیمیترین حزب سیاسی کشور میداند و معتقد است در جریان اصولگرایی هم حق آبوگل دارد. این حزب عضو شورای وحدت اصولگرایان است که زیر نظر جامعه روحانیت فعالیت میکند و قرار است که از دل این شورا یک نامزد واحد بیرون بیاید؛ اما مؤتلفه فعلا نامزدهای خودش را معرفی کرده است.
شرق نوشت: از یک طرف دو سازوکار وحدت یعنی شورای وحدت و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب را ایجاد کردهاند تا به قول خودشان به نامزد واحد برسند و از سوی دیگر هر حزب و دستهای برای خودش یک نامزد معرفی میکند. به نظر میرسد که اصولگرایان خودشان هم نمیدانند که تکلیفشان با ۱۴۰۰ چیست؟ آنقدر پیروزی را در غیاب رقیب برای خودشان مسلم فرض کردهاند که سر از پا نمیشناسند و حتی در سازوکارهای انتخاباتیشان هم وحدت رویه ندارند.
حزب مؤتلفه تیم نامزدهایش را اعلام کرد. پیشتر حزب جبهه پایداری هم تیم نامزدهایش را شامل دو چهره اصلی یعنی سعید جلیلی و صادق محصولی معرفی کرده بود؛ البته بعدا اعلام شد که این تیم یک نیمکت ذخیره هم دارد و با چهرههای دیگری از فتاح تا ضرغامی و نیکزاد و... هم صحبت شده است.
حزب جبهه ایستادگی هم محسن رضایی را نامزد انتخاباتی خودش کرده است. در تیم مؤتلفه، اسدالله بادامچیان، مهندس سیدمصطفی میرسلیم، محمدحسین نیکنام، حسین انواری و حمیدرضا ترقی حضور دارند. البته همانطور که براساس چینش اسامی هم مشخص است، دبیرکل یعنی بادامچیان و میرسلیم نامزدهای اصلی هستند. مؤتلفه گفته که از بین آنان متعاقبا نامزد واحد معرفی خواهد شد. کار شورای نگهبان برای ۱۴۰۰ بسیار سخت خواهد بود؛ چراکه اصولا، اصولگراها عادت به ماندن پشت فیلتر تأیید صلاحیت این نهاد را ندارند؛ اما حالا شورای نگهبان با اتوبوسی از نامزدهای رنگارنگ اصولگرا روبهرو است که درصورتیکه بخواهد دست به یک انتخاب تناسبی مانند سالهای گذشته بزند، باید تعداد بسیاری از آنها را رد صلاحیت کند؛ وگرنه تعداد نامزدهای ریاستجمهوری ۱۴۰۰ برای نخستینبار از زمان شکلگیری شورای نگهبان از عدد ۱۰ فراتر میرود. تقریبا همه اصولگراها برای ۱۴۰۰ احساس تکلیف کردهاند که نامزد شوند. تا این لحظه چهرههایی مانند قالیباف، ضرغامی و دهقان که رسمی یا غیررسمی اعلام کردهاند در انتخابت ۱۴۰۰ شرکت میکنند، از سوی هیچ جریان یا حزب اصولگرایی بهعنوان کاندیدای رسمی نامزدی تحویل گرفته نشدهاند.
روابطعمومی حزب مؤتلفه اسلامی، در بیانیه پیشانوروزی خودش اعلام کرده است: «در انتخابات ریاستجمهوری نیز حزب مؤتلفه اسلامی، سیاست وحدت را دنبال کرده و ضمن احترام به همه داوطلبان و نامزدها، سیاست رقابت سالم و اخلاقمحور را به آنان توصیه میکند و معتقد است که هر نامزد و طرفداران او میتوانند با معرفی اثباتی خود فضای آرام و مطلوب برای شناخت نامزدها و برنامههای آنان را فراهم آورند تا انتخاب خوب مردم، در کمال آگاهی و شناسایی صحیح و کامل صورت گیرد. تخریبها و توسل به بداخلاقیها و سیاهنماییها، فضای شاداب انتخابات را آلوده میسازد و جز زیان و آسیب نتیجهای نخواهد داشت.
حزب مؤتلفه اسلامی، شخصیتهای واجد شرایط و در تراز نامزد ریاستجمهوری خود را که از رجال سیاسی-مذهبی انقلاب و نظام هستند و دارای دانش و تجربه، کارآمدی و کارایی، انگیزه و سلامت و طهارت اقتصادی و برخوردار از پشتوانه حزبی پاک و انقلابی و شبکه مردمی سراسری هستند، به مردم عزیز و همه فعالان سیاسی در زمان مقتضی معرفی میکند تا براساس شاخصها و رهنمودهای، ولی امر مسلمین، از بین داوطلبان، فرد اصلح و ارجح برای اداره امور اجرائی مناسب با برنامه گام دوم انقلاب مشخص شود و انتخاب خوب حاصل شود.... این نیروهای ارزشمند دارای تخصصهای لازم و تجربیات کافی بوده و هریک از آنان برنامههای اقدامی و عملی برای حل مشکلات مردم و پیشرفت کشور و تعامل با همه نیروهای علاقهمند به خدمت به میهن، ملت و نظام را در دستور کار خود دارند...». در انتها هم جملهای اضافه شده که احتمال میرود شعار انتخاباتی این حزب باشد: «یادمان باشد پیروزی در گرو انتخاب خوب است».
حزب مؤتلفه خودش را قدیمیترین حزب سیاسی کشور میداند و معتقد است در جریان اصولگرایی هم حق آبوگل دارد. این حزب عضو شورای وحدت اصولگرایان است که زیر نظر جامعه روحانیت فعالیت میکند و قرار است که از دل این شورا یک نامزد واحد بیرون بیاید؛ اما مؤتلفه فعلا نامزدهای خودش را معرفی کرده است. حزبی که به حزب بازار معروف شده، برای انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ هم نامزد حزبی معرفی کرد؛ اما دستآخر از ترس شکست در برابر ائتلاف اصلاحات- دولت مستقر، پا پس کشید و میرسلیم را تنها روانه کارزار انتخابات کرد.
درنهایت هم سهمش از مجلس اصولگرایان یازدهم همان یک نفر شد؛ اگرچه در همان مجلس هم نتوانست سمتی کلیدی برای همین یک عضو خود دستوپا کند. مؤتلفه که به جریان اصولگرایی سنتی متعلق است، میداند که شاید ۱۴۰۰ آخرین فرصت برای ابقایش در قدرت باشد و درصورتیکه نتواند سهمی از این خوان ببرد، احتمالا باید برای همیشه به حاشیه سیاست کوچ کند و عرصه را به جریانهای متأخر اصولگرایی واگذار کند.