زیست غیررسمی مانند «کارتنخوابی»، «گورخوابی»، «پشتبامنشینی»، «چادرخوابی» و اخیرا هم پدیده «اتوبوسخوابی» است که بسیاری از افراد بیخانمان شبها را داخل اتوبوسهای شهری که تا صبح در حال حرکت و جابجایی مسافر هستند سر میکنند!
دکتر حمید حیدرپناه*؛ گاهی وقتها که دیر به محل کار میرسم خودرویی میبینم که اندازه دو ماشین جاپارک دارد و مهربانانه به من جا میدهد.
اوایل فکر میکردم بصورت اتفاقی آنجاست، اما تقریبا بیشتر روزها او را میبینم، با شیشههای پوشیده که یا خواب است یا گاه بیدار و در حال تکاندن پتو یا تمیز کردن ماشین؟!
حال مطمئن شدهام که این فرد مهربان، یک ماشینخواب است. «ماشینخوابی» پدیدهای نسبتا جدید است که تاکنون آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است.
شاید بسیاری از ما تاکنون سوار خودروهای پلاک شهرستان با رانندههای ژولیده که فلاکس چای و ظرف غذایی کنار دستشان هست مواجه شدهایم که عمدتا از این دست هستند که به ندرت فرصت استحمام و رعایت بهداشت فردی را دارند؛ خسته از ساعتها کار و مسافرکشی در خیابانهای پرترافیک و کلافه از نداشتن یک خواب مناسب و راحت در شبها که عمدتا توام با گرما و سرما، سروصدا و نداشتن امکانات بهداشتی است!
عمده این افراد شهرستانیهایی هستند که به امید کار و درآمد بیشتر از راه مسافرکشی، فعالیت در تاکسیهای اینترنتی یا سایر مشاغل به تهران مهاجرت کرده و با توجه به هزینههای بالای مسکن، توان اجاره منزل را ندارند و گاه به صورت فردی و عمدتا بصورت گروهی، تابستان را داخل پارکها و زمستان را داخل ماشین به عنوان خوابگاه سر میکنند؛ گاز پیکنیک، ظرف و پتو داخل صندوق دارند و عمدتا غذاهای ساده، ارزان و آماده مصرف میکنند.
البته برخی از آنها ساکنان تهران و افراد بدونخانه، معتادان، مردان طلاق گرفته یا طرد شده از خانواده هم هستند که مجبورند داخل ماشین زندگی کنند که از نگاه جامعهشناسی در دستهبندی «زیست غیررسمی» در برابر «زیست رسمی» تعریف میشوند.
زیست غیررسمی مانند «کارتنخوابی»، «گورخوابی»، «پشتبامنشینی»، «چادرخوابی» و اخیرا هم پدیده «اتوبوسخوابی» است که بسیاری از افراد بیخانمان شبها را داخل اتوبوسهای شهری که تا صبح در حال حرکت و جابجایی مسافر هستند سر میکنند!
برخی هم روزها را در مغازه، ساندویچی و کارگاهها کار میکنند و شبها در همانجا میخوابند که البته شرایط و سرپناه مناسبتری دارند.
این اتفاق حاصل نبود شغل و صنعت مناسب در شهرستانها، افزایش مهاجرت به موازات مشکلات اقتصادی، فقر و بیکاری و افزایش قیمت مسکن و اجارهبهاست.
عمدتا همه این افراد را نمیتوان در دسته افراد پرخطر برای جامعه دانست، اما گاهی دوری از خانواده و عدم تامین نیازهای جنسی و عاطفی میتواند آنها را در معرض انحراف قرار دهد.
در واقع یک بخش ممکن است شامل آسیبهایی مانند سدمعبر، نزاع و شکلگیری خلافهای فردی و دستهجمعی شود و یک بخش آسیبهای روحی و روانی برای این افراد باشد.
ضمن اینکه بسیاری از این افراد قربانی دزدان و زورگیران هم میشوند و تلاش میکنند در نقاط امن یا بصورت گروهی مستقر شوند.
امیدواریم این افراد و پدیده «ماشینخوابی» که نه تنها خاص شهر تهران بلکه در سایر شهرها هم رواج یافته، مورد توجه جدی متولیان فرهنگی و اجتماعی قرار گیرند و نهادهای مرتبط، شرکتهای تاکسی اینترنتی که در آنها مشغولند و خصوصا شهرداری برای ساماندهی و اختصاص اماکنی برای خواب و استراحت آنها اقدام کند که از آسیبهای مختلف اجتماعی و فردی آنها جلوگیری شود.
*جامعهشناس