یکی از خاطرههایی که نوید محمدزاده در «همرفیق» گفت، ماجرای شبی بود که ساعت یک بامداد هوس میکند به پیاده روی برود و در چهار راه ولیعصر تهران خفت میشود.
حال آدم به هم می خورده از تیپ اجق وجق و خنده های مسخره این آدم